سایر خبرها
مدتی است که در بخش درددل مردم پنجره ای به سوی شما گشوده ایم تا مشکلات خود را با ما در میان بگذارید. بدیهی است در بسیاری از موارد مطرح شده امکان قضاوت برای الف وجود ندارد. به همین دلیل در انتظار پاسخ مسئولان و دستگاههای مربوطه خواهیم بود که در همین بخش منتشر خواهد شد. شما می توانید مسایل و مشکلات خود را در بخش کامنت های ذیل همین مطلب ارسال کنید. این مطلب هر روز با پیام های شما بروز ...
هایی که پشت سر من گفته می شود برایم اهمیتی ندارند و این برای من تغییر بزرگی است؛ به عنوان مثال اوایل کارم در مصاحبه ای از من پرسیده بودند که چه رنگ هایی را دوست دارم و من هم جواب دادم. چند سال بعد از آن مصاحبه، در یک مصاحبه دیگر از من در مورد رنگ های مورد علاقه ام سوال شد و من رنگ های دیگری را اسم بردم. مصاحبه کننده شروع کرد به نقد کردن که چقدر شما آدم بی ثباتی هستید، چقدر متغیر و. . . اما مصاحبه ...
معروف سردار را هم روی آن نوشته است. واکنش سردار آزمون به ژست هاجر دباغی سردار آزمون هم با دیدن این استوری، آن را در صفحه اش به اشتراک گذاشت. جالب اینجاست که دباغی مثل سردار آزمون در تیم ملی شماره 20 را به تن می کند. دختران ایرانی در دیدار بعدی خود به مصاف اردن می روند. برنده دیدار ایران و اردن، تیم صدرنشین و صعود کننده گروه را مشخص می کند. ...
به گزارش گروه وبگردی قم پرس ؛ خانه ای در ایذه آتش گرفت و شاید کمتر کسی توقع داشت یک نوجوان 15 ساله پیش از رسیدن نیرو های امدادرسان و آتش نشان به محل با فداکاری به دل آتش بزند و با دست خالی برای نجات جان دو نفر از همسایه هایش تلاش کند. علی لندی ، نوجوان دهه هشتادی دو خانم همسایه را با زحمت بسیار و با جابه جا کردن پیک نیک نجات می دهد، اما خودش دچار 91 درصد سوختگی می شود. او که نزدیک به ...
است که چرا داریم از این واقعیت ها فرار می کنیم؟ *یعنی شما موقع بازگو کردن تحت فشار بودید یا روایت کردید ولی بعداً حذف شد؟ من با خانم بهناز ضرابی زاده که کتاب را نوشتند یا بهتر بگویم روایت کردند سالهاست که آشنایی و دوستی دارم و در چند سفری که باهم داشتیم ایشان به من گفتند تو می توانی هر جور دوست داری رفتار کنی و با هر پوششی راحت هستی باشی. من وقتی با بهمن ازدواج کردم آنقدر از ...
. اما پدر ومادرم با محبتشان به دادم رسیدند. من هم با اراده و تلاش خیلی زود با معلولیتم کنار آمدم. چند روز بعد از این ماجرا و در همان 6 سالگی مادرم قلمی را لای انگشتان پایم گذاشت و از من خواست که با همین روش خطوطی را روی کاغذ بکشم. ابتدا برایم خیلی سخت بود، بارها و بارها قلم می افتاد و مادرم با صبر وحوصله قلم را دوباره بین انگشتان پایم می گذاشت. بعد از چند هفته با مسلط شدن به قلم نوشتن حروف الفبا و ...