سایر منابع:
سایر خبرها
جوراب ها را که یکی یکی می داد می گفت: همه چیزش کار خودمونه، از پشمش که مال گوسفندهای خودمونه تا ریسیدن و بافتنش که کار زن عموئه. تمام این چند سالی که همه مان از این جوراب ها داریم، پوشیدن جوراب پشمی در فصل سرما برای مان شده یک سنت و آیین. اما هر بار که هوا سرد می شود و مادر از چمدان لباس های زمستانی، جوراب ها را درمی آورد و می پوشیم، ناخودآگاه همه مان از پنجره به آسمان نگاه می کنیم. آن ...
خاردارها و برجک های نگهبانی دائم به تو هشدار می دهد که تو وارد زندان شده ای ...! قبل از ورود به بندهای زندان ابتدا سری به آشپزخانه می زنیم که البته در حال بازسازی است. دیگ های بزرگ برقی و زندانیانی با لباس های زردرنگ که یکی یکی قابلمه های بزرگ بندها را از غذا پر کرده و تحویل می دهند. افسر جانشین زندان می گوید: برای شب یلدا مراسم داریم و در هر اندرزگاه بچه ها در نمازخانه جمع شده و جشن می ...
. مادر سردار مهدی دشتبان زاده معتقد است فقط یک روز از خدا خواست که بچه هایش خداپسندانه بار بیایند و او هیچ وقت در جریان تربیت نگران نماز و روزه آن ها نشود. اما هیچ اصول خاص دیگری به کار نبرد. بچه ها راهشان را در جبهه انتخاب کردند. شاید آن روز که مجروحیت در جریان تست موشکی را در صنایع دفاع تجربه کرد، خیلی ها فکر می کردند آخرین روزهای نقش آفرینی در زمینه صنایع موشکی را تجربه می کند و ...
طبیعی هم بود 7-8 سال پیش از این باید بازنشسته شده باشند از ناظم مدرسه در مورد نسخه ای از وصیت نامه و نشانی از دوستان و همکاران شهید سئوال کردم اما هیچ سرنخ ونشانی به دست نیاوردم اما مرا راهنمایی کرد که به اداره آموزش وپرورش منطقه بروم؛ تلفن ونشانی منزل پدراو را از روابط عمومی اداره گرفتم و پس ازهماهنگی با برادر شهید، به خدمت او رسیدم و در مدت دو ساعت بخشی از خاطرات و زندگی شهید مهدی حاج بهرامی را ...
مقرهای عراقی هم رد شدیم. خلاصه خیلی جلو رفتیم تا اینکه به یک نقطه ای رسیدیم و اصرار این دو برادر، مرا وادار کرد که قبول کنم که دیگر جلوتر نرویم. وی ادامه داد: دومین حادثه ای که در چند قدمی اسارت بودم در سال 66 مربوط به عملیات والفجر 10 بود. در آنجا در جلوی لشکر25 کربلا که بچه های رزمنده استان مازندان بودند سنگر کمینی وجود داشت که اجازه نمی داد شناسایی کنیم و ببینیم پشت کمین آیا پرتگاه است یا ...
باشیم . خونه همه چیزه رومن پولانسکی که فهرست شیندلر را نساخته بود آمادگی ساخت فیلم ضدنازی پیدا کرد و به این صورت فیلم پیانیست خلق شد با بازی آدرین برودی . داستان ولادیسلاو اشپیلمن پیانیستی که در ایستگاه رادیویی ورشو آثار شوپن را می نوازد و درگیر جنگ می شود و به اردوگاه تبعید می شود از خانواده اش دور می شود و به علت نفوذ داشتن و زرنگی و داشتن روابط متعدد با دوستان زیاد ، از زیر بار این ...