سایر منابع:
سایر خبرها
اشرف پهلوی مرد +عکس
... هم با دل و جان لمس می کنیم چشماتو باز کن بعد مطالعه کن حفظ نکن بفهم خدایش بیامرزد عبرت باشد ... کاش یکی پیدا میشد برا سن و سال این زنه هم "جک" میساخت.!!! به قولی دوستی ببین چقدر بالا کشیدن که تو منهتن خونه خریدن! البته به هرحال تجارت مواد مخدر بصورت انحصاری هم چیز کمی نیست! اصلا به شما ها چه ربطی داره برین بفکر جنگ ایران و عربستان باشین ...
نشست کتابخوان مدرسه ای فراهان برگزار شد
با تلاش و پشتکار این مهم را به انجام می رساند. مراد پسر بچه یتیمی است که در یک روستا نزد خاله اش زندگی می کند. روزی درویشی به ده آن ها می آید و یک هسته خرما را در زمین می کارد و به مراد می گوید اگر بزرگ شد درخت نخل مال تو. در روستای آن ها هیچ درخت نخلی نیست و آب و هوا نیز برای پروش نخل مناسب نیست اما مراد به رشد درخت امیدوار است او هیچ تصوری از شکل نخل ندارد. داستان ماجراهای زیادی دارد که ...
عاشق کتاب های جنایی، در فهرست اعدامیان
فوری از دانشگاه به خانه بیاید. وقتی دخترم به خانه آمد با یک طناب او را هم خفه کردم. سپس به محل کارم رفتم و برای گمراه کردن پلیس، چندین بار با خانه تماس گرفتم. دو ساعت بعد به صاحبکارم گفتم خبری از خانواده ام ندارم و نگران آنها شده ام. مرخصی گرفتم و به خانه برگشتم و همسایه ها را خبر کردم. او ادامه داد: من از دوران جوانی عاشق کتاب های جنایی بودم و روش های مرموز قتل را به دقت به خاطر می ...
سحر و سیف الله اینجا عاشق شدند
تابستون که بیاد می شه 5 سال. هر روز صبح اینجا صبحونه می خوریم، حمام می کنیم، تختامونو مرتب می کنیم، وقتی آفتاب باشه تو حیاط می شینیم. -چند سالته ؟ -32 سالمه و ازدواج کردم که ای کاش نمی کردم ای کاش بچه دار نمی شدم ای کاش اجاقم کور بود آخه می دونی دشمنام بچه مو ازم گرفتن. وقتی شوهرم مرد پسر شوهرم خونه و دو دهنه دکان را ازم گرفت و صاحب همه چی شد. -چند سال با همسرت ...
عاقبت ازدواج هایی به سبک سریال شهرزاد چه می شود؟!!
...> این روزها که در آستانه سال 2016 میلادی هستیم آیا ازدواج فداکارانه اتفاق می افتد؟ این اواخر راستش خیلی نمونه ای به یاد ندارم اما در زمان جنگ تحمیلی و بعد از آن اتفاق های اینچنینی می افتاد. آن زمان بعضی دخترخانم ها و خانم ها بودند که ازدواج های فداکارانه زیادی داشتند و تجربه کردند، اما شخصا در این باره چیزی ندیدم یا مراجعه کننده ای در این باب نداشتم. گاهی می شنوم دختر خانم یا ...
خد اوند هر کاری را بخوهد میسور است
شوهر حامله شد ، شیطان به میان بنی اسرائیل رفت و این تهمت بسیار زشت را به مرد م القا کرد که اگر مریم بارد ار شد ه، کار زکریا(ع) است. همین باعث شد تا آنکه بنی اسرائیل به زکریا(ع) شورید ند و تصمیم بر قتل آن حضرت گرفتند ، او از د ست آن ها گریخت، د ر بیابان به نزد یکی د رختی رسید ، آن د رخت به زبان آمد و گفت: ای پیامبر خد ا نزد من بیا . زکریا(ع) نزد آن د رخت رفت، د رخت شکافته شد و او به د ...
یک پیشنهاد خارجی در حد ختافه دارم/در ایران فقط پیراهن آبی به تن می کنم
را در استقلال خواهیم دید یا نه؟ من عاشق استقلال و هوادارانش هستم. چند پیشنهاد داخلی و خارجی دارم ولی به این خاطر که با استقلال قرارداد دارم نمی توانم به تنهایی تصمیم بگیرم. به خودم باشد دوست دارم همیشه در استقلال بازی کنم اما نیمکت نشینی هیچ بازیکنی را خوشحال نمی کند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم و می خواهم بیشتر به بازی گرفته شوم اما از طرفی تابع باشگاه استقلال هستم. *گفتی پیشنهاد ...
نقشه دردسرساز خواستگار برای گرفتن جواب بله
روزهای پایانی هفته گذشته دختر 30 ساله ای با حضور در شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار با طرح شکایت از پسر 20 ساله ای عنوان کرد: من چندبار برای تعمیر خودرویم به یک مکانیکی رفتم و در این رفت و آمدها، پسر 20 ساله ای که آنجا کار می کرد با ابراز علاقه به من وانمود کرد قصد ازدواج با مرا دارد . وی اضافه کرد: او ده سال از من کوچک تر بود و به خواسته اش در رابطه ...
اردک سیاه خاندان پهلوی / شاهزاده فساد در96 سالگی مُرد
پرخاشگری و بددهنی را از مادر به ارث برده، بعد ها به خودش جرأت می دهد نقش دختری بدکاره را بازی کند. او در خاطراتش در باره دورانی که نظامیان آمریکایی در امیرآباد تهران باشگاهی راه انداخته بودند و زنان و دختران را به آنجا می بردند، می نویسد: یک شب به باشگاه سربازان آمریکایی رفتم... روابطشان نسبتاً گرم و صمیمانه بود ! شاهزاده ای که به قول فردوست فقط عاشق مرد و پول است در کارچاق کنی های داخلی و بین ...
در ماجرای بیست و دوم بهمن قم حضرت آقا فرمودند تکذیب ومحکومش کنید/ به احمدی نژاد گفتم یکی از انحرافات جدی ...
. گاهی می شد که آقای احمدی نژاد ناگهان تند می شد و می گفتم آقای احمدی نژاد! ببین! من فقیه هستم یا تو؟ می گفت: تو. می گفتم اگر من فقیه هستم پس گوش بده ببین چه می گویم و بحث را مطرح کردیم. بحث تمام شد و برگشتیم و به قم خدمت حاج آقا آمدیم و گفتیم ما این بحث ها را کردیم تا بعد ببینیم چه می شود. آیت الله مکارم فرمودند باریکلا! دستتان درد نکند آن روز، یکشنبه بود. روز چهارشنبه آیت ...
روایت خواندنی از عیددیدنی در خانه اولین شهید ارمنی
. جیغ کشیدم و با قابلمه به سمت زوریک رفتم. زوریک به من گفت مادر چی شده؟ گفتم تو ماکارانی خیلی دوست داری، نمی گذارم حسین آن را بخورد! حسین هم اینجا کوتاه آمد. مادر سی و پنج سال است که نه ماکارانی درست کرده نه کتلت؛ غذاهایی که زوریک خیلی دوست داشت. واهان مرادیان و حسین شاگرد در حرم رضوی مشهد شوهرم 20 سال جانباز جنگی بود از داستان زوریک می گذریم و به قصه سال های جانبازی نوریک ...
بنگتسو ن: می خو ا هم د ر د ا ر بی بر گشت هم گل بز نم
دیدی؟ اولین روزی که به تهران آمدم برایم خیلی سخت بود، چون ایران با کشورهایی که پیش از این به آن سفر کرده بودم متفاوت بود. کم کم مردم از من استقبال خوبی کردند و الان هم احساس خوبی دارم. وقتی به تهران آمدی چه چیزی برای تو عجیب بود؟ اولین چیزی که عحیب بود فرم پوشش بود. اینجا نمی توانم شلوارک بپوشم و مجبورم که همیشه شلوار بلند داشته باشم اما مردم خیلی مهربان هستند و تیم ...
نجات از دام شیطانی
مرا پیدا کرده است. همین که این حرف ها را می زد برایم کافی بود. چند روز با هم صحبت کردیم. او حرف های شیرینی می زد و من هم شیفته تر می شدم. او را ندیده بودم ولی تصویرش را می توانستم در ذهنم نقاشی کنم. وقتی صدایش را می شنیدم دلم خالی می شد. بعد از دو هفته پسری که حالا می دانستم اسمش مهرداد است، گفت می خواهد من را ببیند. من هم از خدا خواسته قبول کردم. دیگر ...
گفتگو با ترانه علیدوستی را از دست ندهید
بودید؟ خیلی آخرین بار ندارد. آدم هر هر روز باهاش سر و کار دارد. یعنی همیشه یک اندوهی باهاتان هست؟ نه این که همیشه یک اندوهی باهام باشد. ولی خب هر روز که چشم باز کنی یک چیزهایی هست که تو را غمگین کند. بگردی، هست. گاهی آدم می گردد و گاهی نه. آن خصوصیتی که فکر می کنید شخصیت شما با آن تعریف می شود؟ شاید اصول گرایی [می خندد]! اصول گرایی ...
نگاه بد جامعه به مطلقه ها /آیا ازدواج مجردها با زنان مطلقه شدنی است؟
نمی زند و به دروغ هایش درباره زندگی مشترک ادامه می دهد تا مشکلات خانوادگی در محیط کار هم ظهور و بروز پیدا نکند. با این که جوان است، اما هرگز به خود اجازه نمی دهد بار دیگر عاشق شود و زندگی خود را با عشق و محبت بسازد چرا که خود را از نگاه جامعه دست دوم می داند.این خلاصه زندگی یک زن مطلقه است.زنی که به هر دلیلی در دوران جوانی بیوه شده و حالا باید برای گذران زندگی روش تازه ای در پیش بگیرد ...
اولین واکنش شقایق فراهانی به جنجال های اخیر خواهرش گلشیفته ! + فیلم
.... رشیدپور می پرسد شما گلشیفته را به سینما بردید، او جزو تراز اول ها بوده است، میم مثل مادر و سنتوری را بازی می کند. طبیعی است که حسادت کنید، راحت باشید و بگویید. شقایق فراهانی پاسخ می دهد :الان که 43 سالم است به این فکر می کنم که چطور شد که گلشیفته این طوری شد اما می دانم اگر خودت به خودت رای ندهی در کائنات، کائنات هم به تو رای نمی دهد. آن زمان من خودم را قدر الان دوست نداشتم. من فکر ...
کو شیر شیرانم، رستم دورانم؟
کند به او نرفته باشد. مختصات هر غلامرضای ارجینالی فقط می تواند در دهه چهل رشد کند. برای هزاره سوم، دیگر باید بی غلامرضا بود. این زمانه هم ناغلامرضاهای خود را دارد. بدون شهلا، بدون گردآفرید. بدون جان کندن برای خوشنامی . بدون زل زدن به کارخانه یخ سازی مش رجب که رویاهای نسل ما به کل در آن آب شد و آب رفت. ناغلامرضاهای هزاره سوم اما مختصات دیگری دارند. نه عاشق سرک کشیدن در آرمانگرایی. نه ...
پیشنهاد مطالعه ی آخر هفته برای علاقه مندان به کتابخوانی
را به او می رساند و پس از اینکه او را از مهلکه نجات داد از او می پرسد که تو کیستی و چرا نام پادشاه ا بر زبان می اوردی؛ و دختر چنین پاسخ می دهد که من یک برهمن زاده ام که با ناپدری خود و جمعی از دیگر یاران و آشنایان در این دیر زندگی میکنم و سبب اینکه نام شهریار را به زبان آوردم این بود که او بنده نواز و ملک پرور است و هرگاه خطری مرا تهدید می کند بی اختیار از او یاری می طلبم و روان آن مرد پاکدل مرا ...
شصت و نهمین سالروز تولد استاد لطفی جشن گرفته شد
، دوست دارم به یاد آن شب این شعر را برای شما بخوانم شبی یاد دارم که چشمم نخفت / شنیدم که پروانه به شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست / تو را گریه و سوز باری چراست؟ تو بگریزی از پیش یک شعله خام / من استاده ام تا بسوزم تمام تو را آتش عشق اگر پر بسوخت / مرا بین که از پای تا سر بسوخت با تشویق حضار استاد مجید کیانی به جایگاه تماشاچیان بازگشت. در ادامه ...
تختی فقط برای بوسیدن دست مادرش خم شد
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : خنده این پیرمرد مثل کسب طلای المپیک برای من بود برای مسابقات انتخابی تیم ملی سخت تمرین میکردیم،جهان پهلوان تختی برای اینکه اضافه وزن داشت بعد از تمرین یه استراحت میکرد و مجدداً تمرین میکرد تا به علت اضافه وزنی که داشت بتونه سر وزن برسه. او 3 ماه تمام اینکارو بصورت فشرده انجام می داد و بالاخره موفق شد به سر وزن برسه. خیلی خوشحال ...
تختی گفت همه را راحت می کنم و رفت
ظاهرا احتیاجی به این کار نبوده چون همه او را می شناختند. فردای روز اقامت در هتل یعنی روز شنبه 16 دی ماه می رود پیش وکیل و وصیت نامه ای رسمی تنظیم می کند و شخصی را وصی خود می سازد و بعد ملاقات با دوستان شروع می شود. صنعتکاران برای تختی هدیه ای از یک دوست که در خارج از کشور زندگی می کند داشته و تختی گرفتن هدیه را به روز دیگری موکول می کند. شب مرگ نزدیک می شود در حالی که هیچ کس از کاری که ...
10 مرگی که در تاریخ سینما به یاد می ماند
خاطرات یا دفترچه یادداشت را حتما دیده اید. فیلم عاشقانه ای که در رده 10 فیلم عاشقانه برتر دنیا قرار گرفته است. الی و نوا که بعد از سال ها عاشق یکدیگر بودن همدیگر را به دلیل جنگ و البته زورگویی مادر الی گم کرده اند، در نهایت درست در روزهایی که نوا می خواهد با فرد دیگری ازدواج کند، به هم می رسند و با هم زندگی عاشقانه ای را سپری می کنند. در ایام پیری به دلیل آلزایمر و بیماری نوا همچون گذشته ایام را ...
"حاج علی" برای من "چگوارا" بود
کردند و تماس گرفتند اما من فعلاً به خاطر دنیای دیجیتال اسیر منزل شدم می خواهم بدانم که در نهایت من پیروز می شوم یا نسل جدید. می گفتد مردم به خاطر فضولی سراغت آمده اند نه داستان! عده ای می گفتند نسل جدید حافظه کوتاه مدتی دارند و ایرانی ها اگر یک چیزی مد می شود جوّ گیر می شوند دو روز بعد از یادشان می رود و اگر یک روز قصه نباشد همه از صفحه من هم می روند. یک سری از دوستان من می ...
اشک های داغ یک طبیعت گرد احساساتی
رسمیت می شناخت. با این حال، من معتقدم او آدم بسیار احساساتی و شکننده ای بود که خود را پشت آن سبیل و هیبت ترسناک پنهان می کرد چون یک روز که با او در خانه نشسته بودیم و چای می خوردیم پرنده ای به شیشه برخورد کرد و خونین به زمین افتاد و من متوجه شدم که اشک از گوشه چشمش جاری شد. حتی به او گفتم تو که اینقدر دل نازک هستی چرا برای شکار پافشاری می کنی و البته بعد از آن کمتر دیدم شکار کند. منبع:روزنامه ایران ...
سریال حضرت موسی (ع) کمر اسرائیل را می شکند
جرات بگوییم که در قرآن، تعریف درستی از قصه داده شده است. قصه مبنای چه چیزی است؟ قصه مبنای سناریو و آن هم مبنای فیلم است. باید قصه را پیدا کنیم و ما آن را پیدا کردیم. ما فهمیدیم که قصه آن حادثه ای است که دست خداوند در وقوع آن نقش دارد. در سینمای ما در کدام فیلم ها، خداوند در وقوع آن نقش دارد، هیچ کدام! دو نفر دوست دارند زندگی یک دختر و پسر یا یک صحنه پلیسی را به تصویر بکشند و مردم هم تماشا می کنند ...
گفتگو با احمد آرام: در ادبیات جنوب زندگی و زبانی خاص جریان دارد
را شروع کنم همه اش فکرمی کردم این داستان می خواهد از منطق ارسطویی پیروی کند و دلیلش را نمی دانستم. چند بار شروع داستان را عوض کردم و به خودم می گفتم این شروع از آن تو نیست. وقتی آن نامه کذایی به دست من هم رسید، ناگهان شکل روایت عوض شد. معلوم است که باید این چنین باشد و این برمی گردد به قدرت اشیاء در پیشبرد داستان. اما از آنجایی که اشیا در هر ژانری زبان خاص خودش را دارد، در رمان حلزون های پسر من به ...
مرگ پلنگ سیاه، اشرف پهلوی
کاشانه جدیدی بود... ، اگرچه در یک روز متولد شدند و ظاهرا بنا بود سرنوشت دوقلوهای رضا خان به هم گره بخورد، اما برخلاف پیش بینی، اشرف 35 سالی بیشتر از برادرش عمر کرد. منابع خبری محل مرگ او را مونته کارلو در موناکو اعلام کردند. خواهر دوقلوی شاه پس از رفتن به آمریکا، در منزل خود در شماره 29 بیکمن پلیس در منهتن، نیویورک سیتی و ویلایی در ژوان لوپن در نیس فرانسه اقامت داشت. این خانه را در سال ...
گفت وگو با هنگامه قاضیانی درباره اولین کنسرتش
گفتند که تو صدای خوبی داری. جالب بود این قدر ایشان روح بزرگی دارند که ادامه ندادند که مرا نصیحت کنند و بگویند که برو دوره ببین. دوست ندارم دوره ببینم چون یک خواننده ای که اسمش را نمی برم و یکی از نبوغ موسیقی جهان است و شاید یک روز اسمش را ببرم، چون خودش دوست نداشت که هیچ وقت اسمش را ببرم به من گفت چیزی در صدایت هست که در تربیت یک کم مونوتن می شود و از بین می رود. ولی به خودم قول می دهم ...
روایتی از زندگی این روزهای زنان خرمشهری
کمک نکرد بی بی امروز خانه دار است با پسر کوچکش زندگی می کند. همسرش همان روز ها در زمان تیراندازی بنی صدر از ناراحتی سکته کرده. درد دل زیاد دارد این بی بی. می گوید: آمدند و وضعیت مرا دیدند و حال مرا جویا شدند. کاری را در مغازه ای شروع کرده بودم و تازه کارم رونق گرفته بود. پرسیدند چه می خواهی؟ می خواهی مغازه را بخری؟ گفتم: من که پولی ندارم. گفتند این مبلغ را بگیر، برای بقیه اش ...
چند کرامت از حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
همراه عکس ها، فیلم ها، نسخه ها، نظریه پزشک ها و... را به من نشان داد. مدارک مورد بررسی قرار گرفت و همه آنها بر بیماری روانی آن دختر دلالت داشت. مادر وی افزود: یک شب همین دخترم از خواب برخاست و گفت: مرا به قم ببر! ما در اطراف زنجان سکونت داشته و بی بضاعت هستیم. به دخترم گفتم: پول ندارم که خرج سفر را تأمین کرده و شما را به قم ببرم. دخترم گفت: گوشواره ام را بفروشید. من قبول کرده و ...