سایر منابع:
سایر خبرها
... همسر شهید: بله. برادرم را هم همین طور دوست داشت. می گفت: من هیچ کسی جز شما ندارم. عمو داشت، دایی داشت، پسردایی هایی داشت، دختردایی هایی داشت؛ تا دلت بخواهد فک و فامیل زیاد داشت، ولی چون خودش برادر و خواهر نداشت تمام امید پدرم به ما بود. ما بچه ها برادر، خواهر، پدر و مادرش شده بودیم،. من یادم می آید یک شب که توی خیابانِ پرتو بودیم. پدرم شب توی نهضت نگهبان بود که بمباران شد. خدا را شاهد می گیرم ...
سلطان محمود غزنوی، گرگانج را به صورت فرار ترک گفته و راهی گرگان می شود، از این تاریخ بوعلی همیشه در ترس از غزنویان می زیست. در این شهرنوشتن کتاب قانون را شروع می کند. بوعلی سپس به گرگان و بعد از ان به ری رفته و مورد استقبال حکومت ال بویه قرار می گیرد، ابوعلی سینا که اکنون حدودا 35 ساله است به همدان و دربار شمس الدوله دیلمی می رسد و سال بعد به مقام وزارت او نایل می گردد. او به مدت تقریبا 9 سال نزد ...
...، چون شما باید آنچنان قدرت قلمی داشته باشید که مخاطب جذب شما شود. شاید برایتان جالب باشد با اینکه تیراژ مجله جوانان 400هزار نسخه بود، اما برخی افراد شب قبل می رفتند و پول مجله جوانان چاپ فردا را می پرداختند و می گفتند که برای ما آن را نگه دار و نفروش، چون می خواستند دنباله داستان ها را حتما بخوانند. این درواقع در دنیا به عنوان قدرت در نویسندگی محاسبه می شود، اما در ایران به عنوان زردنویسی و ...
، پیکرمطهرش را بازپس بگیرند. اما فرزندان شان به مادر گفتند ما راضی نیستیم که یک ریال از بیت المال صرف این گروه خبیث شود. حتی یک اسیر هم نباید آزاد شود. به این ترتیب آن موضوع منتفی شد. خانواده شهید در همان سال شهادت سردار موفق به دیدار با حضرت آقا شدند. همسر شهید خدمت حضرت آقا ماجرای پاسخ بچه ها درخصوص بازگشت پیکر پدرشان را عرض کرد و گفت که بچه ها گفته اند ما چیزی که در راه خدا دادیم، پس نمی گیریم ...