سایر منابع:
سایر خبرها
می کند. چند روز از این ماجرا گذشت و من سکوت کردم اما روحیه ام به هم ریخته بود و دیگر تحمل سکوت نداشتم. به همین خاطر تصمیم گرفتم از مرد شیاد شکایت کنم . به دنبال اظهارات دختر جوان مرد رمال به اتهام سرقت و تجاوز بازداشت شد اما اتهاماتش را نپذیرفت. پرونده جنایت سیاه به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به آن رسیدگی شود. این در حالی است که پزشکی قانونی آثار ...
نیز در طبقه دوم منزل پدرشوهرم شروع کردیم به طوری که خانواده همسرم احترام زیادی برای من قائل بودند. با وجود این و با گذشت چند سال از زندگی مشترکمان صاحب فرزندی نشدیم و من به همین دلیل نگران بودم. اگر چه خانواده همسرم هیچ گاه در این باره سخنی نمی گفتند که موجب رنجش من شود ولی من دچار نوعی وسواس عاطفی شده بودم تا این که از عنایت خواستم منزل مستقلی را برای ادامه زندگی مشترک اجاره کند او هم یک واحد ...
مغزم دچار التهاب شده و هنوز بعد از گذشت چند ماه دارو می خورم و به حال عادی برنگشته ام. سومین شاکی گفت: بعد از آشنایی با آرش، او برایم اسنپ گرفت تا به دیدنش بروم. بین راه او مرا با آبمیوه مسموم کرد و وقتی به هوش آمدم فهمیدم به من تعرض شده است. آرش و دوستش به زور رمز کارت عابربانکم را گرفتند و مرا از ماشین پیاده کردند. سه روز گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد گوشی موبایلم را بررسی کردم که ...
از تجمع بیش از 5 نفره نبود و همه چیز طبیعی به نظر می رسید . سوار تاکسی شدم و خود را به میدان ولیعصر رساندم، میدان را دور زدم حتی خیابان های منتهی به میدان را نگاه کردم اما باز هم هیچ تجمعی پیدا نکردم، مردم مشغول زندگی روزمره خود بودند. پیاده از بلوار کشاورز به سمت خیابان حجاب آمدم اما اینجا هم هیچ مورد مشکوکی که به تجمع ختم شود نیافتم . با یک موتوری خودم را به دانشگاه تهران ...
حادثه 24 - دو مرد شرور که به بهانه کار و شراکت 7 زن و دختر را مورد تعرض قرار داده بودند در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند. رسیدگی به این پرونده از اواسط تابستان سال گذشته با شکایت دختر جوانی به نام مریم مبنی بر اینکه از سوی 2 مرد جوان مورد تعرض قرار گرفته، آغاز شد. وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند ماه پیش با ساختن صفحه ای در اینستاگرام تلاش کردم تا در زمینه پوشاک فعالیت ...
. این بار دیگر فرصت را از دست ندادم و خودم را فوری به جمعیت رساندم و همراه جمعیتی حدودا 50 نفره شدم. آنها به سمت خیابان دانشگاه پیچیدند و چون چشم پلیس را دور دیدند شعارها را تند کردند و از زن زندگی آزادی به مرگ بر دیکتاتور و... رسیدند. چندین بار خیابان دانشگاه را بالا و پایین رفتند و بارها با شعار ایرانی با غیرت، حمایت حمایت می خواستند مردم را داخل جمع خود بکشانند ولی چیزی به جمعیت شان ...