سایر منابع:
سایر خبرها
شاه مازندران پس از قُلدری در تلگرام
آزادی ام نمی گذشت. به چه اتهامی در زندان بودی؟ مدتی قبل در جریان یک درگیری، شخصی کشته شد که مرا به اتهام مشارکت در قتل گرفتند اما با گرفتن رضایت شاکی خصوصی آزاد شدم. بعد از فرار از بابل کجا رفته بودید؟ مدتی را در تهران و کرج بودم اما خانواده زنگ زدند و گفتند که دادستان برایم حکم محاربه درخواست کرده. من هم چاره ای نداشتم. تصمیم گرفتم به بابل برگردم تا اگر ...
دیدار با خورشید در انتهای شب
کرد تا رابط امام و مردم باشد. این نشریه بیش از همه حاصل ایده های آیت الله خامنه ای بود. آن روزها یک نشریه ای ما در می آوردیم که بعضی از اخبار و مثل اینها در آن نشریه چاپ می شد، از همان رفاه این نشریه بیرون می آمد. ( 1362/10/24 ) تحصن در قلب تهران قرار بود امام زودتر از دوازدهم بازگردند، امام قرار بود بیایند، نیامدند و ما رفتیم در بهشت زهرا و شهید بهشتی سخنرانی کردند و بنده ...
مصاحبه با شاه مازندران
تازه از زندان آزاد شده بودی. بله مدت زیادی از آزادی ام نمی گذشت. به چه اتهامی در زندان بودی؟ مدتی قبل در جریان یک درگیری، شخصی کشته شد که مرا به اتهام مشارکت در قتل گرفتند اما با گرفتن رضایت شاکی خصوصی آزاد شدم. بعد از فرار از بابل کجا رفته بودید؟ مدتی را در تهران و کرج بودم اما خانواده زنگ زدند و گفتند که دادستان برایم حکم محاربه درخواست ...
گفتگوی خواندنی با شاه مازندران
آزادی ام نمی گذشت. به چه اتهامی در زندان بودی؟ مدتی قبل در جریان یک درگیری، شخصی کشته شد که مرا به اتهام مشارکت در قتل گرفتند اما با گرفتن رضایت شاکی خصوصی آزاد شدم. بعد از فرار از بابل کجا رفته بودید؟ مدتی را در تهران و کرج بودم اما خانواده زنگ زدند و گفتند که دادستان برایم حکم محاربه درخواست کرده. من هم چاره ای نداشتم. تصمیم گرفتم به بابل برگردم تا ...
ماجرای نرفتن گوهر خیراندیش به تلویزیون
. من هم گفتم برای این که حاشیه سازی نشود جلوی دوربین نمی روم. چون من نیامدم که تبدیل به یک مسأله و معضل شوم. آمده ام اعتماد دوستان و مسئولان را جلب کنم. واقعاً ماجرا همین بود؟ نمی دانم. من بلافاصله از حضور در برنامه آقای افخمی هم انصراف دادم چون اینها نمی توانند باور کنند حجاب همان کلاه و پوشش زمستانی است که داشتم. من واقعاً مریض بودم و هوای آلوده تهران من را مریض کرده بود و برای ...
ماجرای شیعه شدن در کتابخانه نیامی/ تجاوز عربستان به یمن خیلی ها را مستبصر کرد
. * چگونه با مکتب اهل بیت علیهم السلام آشنا شدید؟ روزی مشغول مطالعه صحیح بخاری(از منابع اصلی اهل سنت) بودم و در آن زمان سنی و مالکی مذهب و از پیروان طریقه تیجانیه بودم، اما هنگام مطالعه "بخاری" ناگهان با روایتی مواجه شدم که عبدالله بن عباس آن را "رزیة یوم الخمیس" (مصیبت پنج شنبه) نام گذاشته است. این روایت باعث شد شک و تردید به جان من بیفتد. با خودم گفتم اگر صحابه این گونه با ...
روایت قدرت الله علیخانی از علت رد صلاحیتش
آرمان های امام خمینی و رهبر معظم انقلاب دفاع کرده ام و این امر بر هیچ کس پوشیده نبوده و نیست، این اتهام بر مبنای بند 1 ماده 28، جز اهانت نسبت به اینجانب چیز دیگری نمی تواند باشد. وی در ادامه گفت و گوی خود با خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی گفت: البته قبلاً مطلع شده بودم که بنده را تایید صلاحیت کرده اند ولی شبی که فهرست اسامی اعلام شد، نام بنده در ردیف تایید صلاحیت شده ها نبود. وقتی جویا شدم ...
ماجرای " گروگانگیری ، سرقت گاو و پلیس گیلان " چه بود؟
مبارزه با مواد مخدر معرفی و خانه را بازرسی کردند. پس از آن مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند و در صندوق عقب ماشین خودم انداختند و با خود بردند. پس از چند ساعت به خانواده ام زنگ زدند و 20 میلیون تومان در ازای آزادی ام خواستند اما سرانجام 13 میلیون تومان از حساب عابربانکم برداشت کردند و مرا با چشم های بسته در اتوبان تهران- قم رها کردند. وقتی چشم هایم را باز کردم، دیدم خودرو ام را ...
طارمی: خودم را آماده شادی پس از گل کرده بودم اما توپم گل نشد/ چه کسی جرأت دارد صورت دایی را کیک مالی ...
جدول بالاتر بود. * آیا خطای او روی تو مستحق اخراج بود؟ من داشتم با دروازه بان حریف تک به تک می شدم و داور مسابقه به درستی تشخیص داد که به پادوانی کارت قرمز بدهد. * برخی ها اعتقاد داشتند بعد از یکی، دو حرکت خشن پادوانی، مهدی طارمی از این بازیکن ترسید و جا زد! (بلادرنگ) اصلاً و ابداً! چه ترسی؟ شما صحنه ای که دریبل دوطرفه زدم را دیدید؟ یا آن ضربه سر شیرجه ای ...
دستگیری سارقی که مادرش جراح قلب است
بار پس از ترخیص، دوباره با دوستانم مواد مصرف می کردم. برای اینکه سرگرم شوم خانواده ام تصمیم گرفتند ازدواج کنم. با دختری که آنها انتخاب کرده بودند ازدواج کردم، اما همسرم را دوست نداشتم. اولین بار شش سال قبل به جرم سرقت دستگیر شدم و چند ماهی را در زندان بودم. از سال 85 تابه حال 9 بار به اتهام سرقت و فرار از دست مأموران دستگیر شده و به زندان رفته ام. متهم 31ساله درباره علت دستگیری اش به بازپرس پرونده ...
داستان یک مرد و دو بار آدم ربایی
توجه به وضعیت برخورد خودرو و رفتار این دو فرد متوجه ساختگی بودن تصادف شدم و به آنها گفتم که موضوع چیز مهمی نیست و خسارتی نمی خواهم. همزمان به سمت خودرویم حرکت کردم، اما یکی از آنها که هیکل ورزشکاری داشت به طرفم آمد و با ضربه ای محکم مهره ها و دنده هایم را شکست. بعد از آن من را داخل خودرو انداختند و دست و پا و چشم هایم را بستند و به مکانی نامعلوم بردند. پس از چندین ساعت نگهداری و تهدید من به مرگ ...
جلال مقامی، صدایی دلنشین و خاطره انگیز
بانی فیلم - احمدرضا دانش: برنامه دیدنی ها در دهه شصت و تکرارش اوایل دهه هفتاد از شبکه دو زمانی که دو شبکه بیشتر نبود و نه ماهواره و نه تلفن.. جنگ بود و مردم به امید احتیاج داشتند.. یکشنبه ها چهره ای متین با صدایی دلنشین در تلویزیون ظاهر میشد که خیابانها رو خلوت میکرد. صدایی که بعد از بیست سال شنیدنش از پشت گوشی تلفن هم چشمهایم را خیس کرد و هم مرا برد به دوران کودکی، دوران طلایی نسل دهه ...
ماجرای گم شدن کفش های آیت الله خامنه ای
. اولین بار شعار مرگ بر شاه در آنجا توسط مردم گفته شد. *یکی از بزرگترین تظاهرات ها که در سال 1357 شکل گرفت، در روز عاشورا است که جمعیت زیادی در میدان آزادی جمع شدند و نماز جماعت به امامت آیت الله بهشتی برگزار شد. نماز جماعت جلوی مسجد صاحب الزمان(عج) در خیابان آزادی توسط آیت الله بهشتی برگزار شد که بعد از نماز هم ایشان سخنرانی کردند. آن روزها من جزو کمیسیون تبلیغی فرهنگی بودم. ...
روایت مادر شهیدان عباس، حبیب ا... و غلامرضا شعبانی از دیدار با رهبر انقلاب
ایشان گفتیم.خدا رو شکر که آقا رو دیدم... نفس عمیقی می کشد و می گوید: به آقا گفتم برای فرج امام زمان(عج) دعا کنید ما هم همیشه برای سلامتی شما دعاگو هستیم... او از خوابی که 10 روز قبل از دیدار با رهبر دیده برایمان می گوید و آن را تعریف می کند. وی می گوید: هنگامی که بیدار شدم با خود گفتم حتما خبر خوبی در راه است و این خواب بی تعبیر نخواهد بود و بعد از چند روز خبر آمد که می خواهیم برویم ...
بانوی نمونه انقلابی که با رژیم شاه مبارزه کرد
به استخدام آموزش وپرورش نفت شهر در آمدم، تا زمان پیروزی انقلاب در دبستان شهناز معلم پایه پنجم بودم و از سال 57 به بعد به عنوان معاون دبیرستان شروع به کار کردم. بعد از مدتی پدرم برای همیشه زمینگیر شد-تشخیص پزشکان سرطان حنجره بود... تا مرداد57 که آخرین نفس هایش را کشید- با اینکه همان روز اول دکترها او را جواب کردن ولی دست شستن از پدری که ثانیه های زندگیش وقف قدکشیدن بچه هاش شده بود برای من حتی قابل ...
فردی که به مرحوم قاضی شک داشت
به آن دیدم ابداً حرکتی ندارد. بسیار منقلب و شرمنده شدم برگشتم به مسجد که چند رکعتی دیگر نمازگزارم، نتوانستم؛ و این فکر مرا گرفته بود که واقعاً اگر این مسائل حقّ است، پس چرا ما ابداً بدانها توجهی نداریم. مرحوم قاضی مدتی در حجره خود بود و به عبادت مشغول، بعد که بیرون آمد و از مسجد خارج شد برای نجف، من نیز خارج شدم. در مسجد کوفه باز به هم برخورد کردیم، آن مرحوم لبخندی به من زد و فرمود: خوب آقا جان! امتحان هم کردی، امتحان هم کردی؟ کتاب اسوه عارفان – ص 67 /1102101305 ...
با پای شلاق خورده، روی طناب راه می رفتم
...> سال 1345 وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز شدم و با 2 سال تأخیر در سال 1354 از آنجا فارغ التحصیل شدم. چرا با 2 سال تأخیر؟ از سال 1351 به مدت 2 سال بازداشت بودم. فضای دانشگاه در دهه 40 و 50 چگونه بود؟ محیط خوبی نبود و تا قبل از پیروزی انقلاب روز به روز بدتر می شد. شرایط، مناسب درخشیدن دانشجویان و محصلین نبود؛ کسانی که بصیرت داشتند و آگاه بودند از تفکری که داشتند ...
تورج نصر: از بازیگری به دوبلوری رسیدم
بزرگان این حرفه کار یاد بگیرم. از زنده یاد مقبلی، چنگیز جلیلوند، ابوالحسن تهامی، خسرو خسروشاهی، سعید مظفری و... بسیار آموختم. اما شروع کار من با زنده یاد کسمایی بود. تمام شاگردانی که او تربیت کرد، در حال حاضر همگی جزء بزرگان هنر دوبله هستند. ما از فردی مثل کسمایی گویندگی را آموختیم آن هم به این شکل که دو سال اول را سراپا برای تماشا و شنیدن دوبله آثار می ایستادیم و بعد از شش ماه شاید تنها یک یا دو خط ...
واژگون سازی تاریخ
گروه سیاسی - پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بی گمان یکی از مهم ترین رخداد ها در جهان و منطقه ی خاورمیانه بوده است؛ انقلابی که تأثیرات، بازتاب ها و نتایجِ سیاسی و نظری آن در منطقه و سطح بین المللی، همچنان پس از گذشت 36 سال، موضوع مباحثات فراوانی است. در انقلاب اسلامی ایران، نقش اسلام و نیروهای مذهبی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، آن چنان آشکار و روشن بود که پس از انقلاب، حاکم شدن ارزش های ...
حمایت فرح از نمادهای ابتذال هنر در کشور!
این خاندان شوید. فرح پهلوی با نام اصلی فرح دیبا سومین همسر محمدرضا شاه پهلوی در کتاب اسرار زندگی شاه و فرح در قسمتی از زندگینامه نوجوانی خود(زمانی که دایی وی او را به یک مدرسه مسیحیت در تهران فرستاده بود) چنین نقل میکند : در زمان تحصیل در مدرسه ژاندارک که یک مدرسه شبانه روزی تحت مدیریت و اداره راهبه های فرانسوی بود به کُلی نسبت به مبانی دینی و مسیحیت بی اعتماد شدم و باورهای ...
میراث دار چهار نسل چشم پزشکی ایران
طبقه پایین. پدرم مردم بی چیز را دوست داشت بااینکه در فرانسه استاد دانشگاه بود به ایران آمد و چشم پزشکی نوین را در کشور پایه گذاری کرد. مادرتان هم پزشک بود؟ مادرم سال هاست فوت کرده، اما همه عمرش خانه دار بود. چقدر درس خوانده بودند؟ دانش آموخته دبیرستان ژاندارک بود. مادرم دختر شهاب الدوله بود که در زمان احمدشاه قاجار وزیر دربار بودند که. پدر و مادرم دخترعمو پسرعمو ...
چرا من هرگز نمی توانم، نفر اول باشم؟
دانش آموزان، برخی از آنها را کودن خطاب کرد، حتی ایشان رو به من کرد و گفت: به قیافه ات نمی خورد که در آینده انسان موفقی بشوی، خب من چون عزت نفس لازم را از پدرم به ارث برده بودم، به ایشان گفتم: یعنی شما الان انسان موفقی هستید؟ پس در این مدرسه چه می کنید؟ شما اکنون یا باید وزیر آموزش و پرورش می بودید یا صاحب یک تجارت بزرگ. البته او همان روز، مرا از کلاس درس اخراج کرد ولی بعدها ایشان اعتراف کرد که ...
انتقاد از عملکرد روشنفکران غیر دینی
ای پستونشین حقیر! / قلب تو مثل سکه های زمان طاغوت است / یک روی آن، به عکس شاه مزین است / و روی دیگر آن، عکس شغال. (هراتی، 1364: 94 91) هراتی، محتکر را از آن جهت مذمت می کند و او را مانند سکه های طاغوتی، آمیزه ای از شاه و شغال می داند که مانع حضور حماسی مردم در جبهه است ؛ (رحمدل، 1389: 119) چراکه وقتی مردم برای رفع نیازهای روزانه شان با مشکل مواجه شوند، قطعاً نمی توانند آن گونه که باید و ...
درگیری مرگبار دو برادر
مغازه مان بودیم که مقتول وارد و با ما درگیر شد. او پس از اینکه پدرم را با چاقو تهدید به مرگ کرد، از مغازه خارج شد. ساعتی بعد من به خانه رفتم تا ناهار بخورم و به مغازه برگردم. وقتی به خانه رسیدم متوجه شدم او خواهرم را کتک زده است. در حالی که با خواهرم در حال حرف زدن بودم، ناگهان مقتول به من حمله کرد و قوری آب جوشی را به سرم زد. او با مشت و لگد مرا کتک زد که من هم چند تا مشت به ...
بشارتِ آرام بخش
حرام می شد. درست حدس زدید. چیزی که من از آن هراس داشتم شب اول قبر بود. آن خواب و خیالات آشفته هم به خاطر این بود که شنیده بودم شب اول قبر دو فرشته به نام های نکیر و منکر سراغ آدم می آیند و بازخواست می کنند. خیلی به هم ریخته بودم تا این که به فکر راه چاره افتادم. امام سجاد علیه السلام جمعه ها در مسجد النبی به موعظه مردم می پرداخت، و درباره ی پایان عمر، سوال نکیر و منکر چنین می گفت ...
لکه های کبود شهادت حاج سید مصطفی خمینی به روایت خانم فاطمه طباطبایی
به منزل امام خبر می دهند. در همین زمان خانم (همسر امام) خیلی پریشان وارد منزل شدند پرسیدم خانم! کجا بودید؟ گفتند بعد از آنکه تو رفتی من هم از خواب بیدار شدم و از آقا پرسیدم چه شده چرا حسن اینجا خوابیده گفتند قضیه اینطوری بوده، گفتم پس من هم می روم. خانم وقتی رسیده بودند دم در ماشین را دیدند که حرکت کرد. دیگر داخل منزل نیامدند بدنبال ماشین رفته بودند. آنجا بیمارستانهای متعددی نداشت. وقتی رسیده ...
مرگ وب نزدیک است!
، پشت میزی کوچک نشستم و کاری کردم که پیش تر، هزاران بار کرده بودم: لب تاپم را باز کردم و وارد وبلاگ جدیدم شدم. در تمام شش سال گذشته، این اولین مطلبی بود که می نوشتم؛ چراکه تنها چند هفته پیش از آن، به طور غیرمنتظره از گرفتاری شش ساله ای رها شده بودم. *** پس از رهایی، همه چیز جدید تازه به نظر می رسید: نسیم سرد پاییزی، صدای ترافیک روی پل روبه رو و بوها و رنگ های شهری که بیشترِ سال ...
دولت موقت؛ روایت از درون
. من در رژیم گذشته حدود 20 سال سابقه کار اداری داشتم، ساواک گفته بود که کارهای حساس را به ما ندهند؛ اما کارهای اجرائی زیادی داشتیم. در سازمان مسکن که زیرمجموعه وزارت مسکن و شهرسازی است، رئیس اداره امانی بودم و اولین مجموعه انبوه سازی در ایران را راه اندازی کردم. آن زمان کوروش آموزگار وزیر مسکن بود که برای فارغ التحصیلان دانشکده فنی بسیار احترام قائل بود و با ما رفاقت می کرد. درواقع مهم ترین کار ...
راز انگلیسی نوشتن شعرهای فارسی من در زندان
نکردند قضیه حادتر شد. دهه بعد که به رامسر رفتم شب چهارم مرا دستگیر کردند، یک هفته در زندان تنکابن بودم و بعد دست بسته به گلپایگان بردند، 15 روز آنجا بودم و بعد برای محاکمه به دادگاه نظامی اصفهان فرستادند. در آنجا به دو سال زندان محکوم شدم که دادگاه تجدید نظر آن را به 9 ماه کاهش داد. در انقلاب های مختلف همیشه کسانی بوده اند که از قلم و بیان شیوا و زبان گویای گاه تند و آتشین و گاه به ظرافت ...
در گفتگوی تفصیلی تسنیم با همسر شهید میثم نجفی عنوان شد
برای امام حسین(ع) کار کند. به هیچ عنوان ظاهرسازی را دوست نداشت، شاید هر کسی ظاهر او را می دید فکر نمی کرد شهید شود(چون ظاهرش به شهدایی که می شناسیم نمی خورد) در حالی که باطنش چیز دیگری بود. همیشه از بی عدالتی ها ناراحت بود و در این باره خیلی با من درد و دل می کرد. به او می گفتم: میثم! انقدر خودت را اذیت نکن، از همان اول که اسلام بوده تا به امروز همیشه این بی عدالتی ها وجود داشته و اگر بخواهی خودت ...