سایر منابع:
سایر خبرها
ستاره شد با شاپرک ها رفتشو تو قصه ها خاطره شد به کی بگم؟ به کی بگم یه عمریه با عکس تو سر می کنم ثانیه هارو می شمارم، شعراتو از برمی کنم تا کی باید تو خوابمو صدای پاتو بشنوم بابا، منم یه دل دارم یه روز بیا به دیدنم شهر شهادت مال تو تنهاییاش مال منه؟! قوی تر از هر آسمون این بی زبون حال منه ...
.... آقای رمضانی گفت که نه، تو به درد ما نمی خوری. بلند شو من تو را یک جایی ببرم. من هیچ چیز نمیدانستم غیر از این که گفتند دفتر آقای شاهسواری است. ایستادم وسط همان سالن بیرون و از یکی از اتاق ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده ام! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش غیرعادی بود! مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیایید و من هم رفتم، فقط ...
ای دل را به دریای تو باید زد که قدر اشک از امواج ساحل می شود پیدا دل ایران ز لطف سایه ی خورشید مشهد گرم و قم همشیره اش چون ماه کامل می شود پیدا دو دلبر از جناب حضرت موسی بن جعفر چون حسین و زینبی حیدر شمایل می شود پیدا بدون زهر هم معصو مه ی دور از رضا می مرد مثالش زینب کبری، دلایل می شود پیدا سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین ...