سایر منابع:
سایر خبرها
...، پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند به شدت ترسیدند که من با این شیطنت ها شاید به دنبال یافتن دوست پسر باشم و با آبروی خانوادگی ام بازی کنم این بود که مرا در همان 15 سالگی پای سفره عقد نشاندند و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. باقر 13 سال از من بزرگ تر بود ولی قلب مهربانی داشت و به من ابراز محبت می کرد آن زمان به دلیل علاقه ای که به تحصیل داشتم با همسرم شرط گذاشتم که فقط ...
اش ثبت کند. این زن جزئیاتی از این جنایت را روایت می کند: چرا می خواستی شوهرت را بکشی؟ من 9 سالم بود که گفتند باید با حامد ازدواج کنم. آن زمان با زور و در سن خیلی کم مرا به عقد این مرد درآوردند. دلم نمی خواست با او زندگی کنم. از همان زمان به بعد از زندگی با این مرد متنفر بودم. او مرا عذاب می داد و اذیتم می کرد، برای همین می خواستم از شرش خلاص شوم. با ...
5 فرزند پسر متولد شده بودم و پدرم توجه ویژه به من داشت اجازه نمی داد کار منزل را بیاموزم؛ از این رو دختر کدبانویی نبودم، اما پس از ازدواج شرایط مالی، سختی درس و .. مرا آبدیده کرد و باعث شد زندگی را با قدرت پیش برم. ایکنا از فرزندانتان بیشتر بگویید. با عنایت و لطف خداوند متعال مادر 5 فرزند، 3 دختر و 2 پسر هستم که فرزند اولم قاری، حافظ 28 جزء قرآن و دانشجوی رشته تربیت بدنی است ...
مواد مخدر (تریاک) خریدیم و من تا آن زمان فقط نام مواد مخدر را شنیده بودم و چگونگی مصرف آن را نمی دانستم، ولی دوستم آن قدر مرا وسوسه کرد که با هم به منزل آن ها رفتیم و مواد مصرف کردیم. با سرخوشی که از مصرف آن احساس می کردم، از دوستم خواستم که فردا شب هم مقداری از دستمزدمان را مواد بخریم، ولی روز بعد بیکار بودیم و سر کار نرفتیم به همین دلیل باقی مانده درآمد روز گذشته را نیز مواد مخدر خریدیم و به این ...
ارسلان تبدیل شده بود و زنان نادانی مانند من همه نیازهای شخصی او را برآورده می کردیم. بالاخره روزی به خود آمدم و تصمیم گرفتم به خاطر فرزندانم که دیگر بزرگ شده اند، به این ارتباط شوم پایان بدهم اما ارسلان وقتی ماجرا را فهمید به شدت برآشفت و تهدید کرد باید مبلغ 70میلیون تومان وجه سفته هایی را که امضا کرده ام به او بپردازم وگرنه عکس ها و فیلم ها را برای خانواده ام ارسال می کند. وقتی به او ...
در خانواده ای سنتی به دنیا آمدم پدرم کارگر ساده یکی از سازمان های خدماتی بود که تنها اندکی خواندن و نوشتن می دانست اگرچه پدرم مردی ساده دل و دوست داشتنی بود اما برای حضور در اجتماع و معاشرت من با دیگران بسیار سخت گیری می کرد او حتی معتقد بود به هیچ وجه نباید از اینترنت، ماهواره و حتی گوشی تلفن استفاده کنم هیچ گاه اجازه نمی داد بدون حضور برادر و یا مادرم از خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی ...
... همسر شهید غلامی گفت: من و همسرم در سن 17 سالگی عقد و در سن 22 سالگی با هم ازدواج کردیم. بالارستاقی خاطرنشان کرد: بعد از 10 سال زندگی مشترک تازه متوجه شدم پای همسرم در جبهه مجروح شده است و همسرم برای اینکه ریا نشود موقع ازدواج به من گفته بود از بالای درخت افتاده و پایش اینطوری شد. وی افزود: همسرم علاوه بر مداحی، در نانوایی در شهر کرمان، شاطری می کرد و کارکردن برایش عار ...
طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! برای فرار ازخوابگاه راهی خانه عمو شدم /پسر عمویم بارها بهم تجاوز کرد! زن 25 ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر سفره عقد ...