قرار با یک مامور مخفی می رود، تمام مدارکش را برداشت و سر ساعت در محل قرار حاضر شد. او که نمی دانست چه حادثه شومی در انتظارش است به خواسته مرد مامور سوار خودروی پژوی پارک شده کنار خیابان شد. هیچ کس از آشنایان این پیرمرد در جریان این قرار مرموز نبود. او داخل ماشین شد و درست در همان لحظه ورودش دو مرد دیگر را هم دید که نشسته بودند. همان لحظه یکی از آنها با آمپول بیهوشی به سمت پیرمرد حمله کرد و پس از ...
میدان رسالت سوار یک خودروی سفیدرنگ شدم که دو سرنشین داشت. در خیابان فرجام، سرنشین دیگر با تهدید چاقو یک میلیون تومان پول را به همراه گوشی تلفن همراه و مدارک شناسایی ام سرقت کردند. در حالی که این دو زورگیر در مواجهه حضوری با مالباخته ها سر به زیر انداخته و همه جرایم خود را به گردن می گرفتند راز شگرد دیگرشان نیز فاش شد و رد پای آنان در زورگیری با پای پیاده نیز به دست آمد. یکی از شکارهای خیابانی این ...
تلفن همراهش تماس گرفتم، اما تلفنش هم خاموش بود. نگرانش شدم و به اداره پلیس آمدم تا موضوع را اطلاع دهم. آغاز تحقیقات جنایی به دستور قاضی سهرابی پس از طرح این شکایت، پرونده به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیم زبده ای از کارآگاهان مبارزه با آدم ربایی قرار گرفت. نخستین بررسی ها حکایت از آن داشت که مرد گمشده مدتی است با یکی از مستأجرانش ...
های خود به مردی جوان مشکوک شد و او را بازداشت کرد. در بررسی وسایل این مرد مشخص شد او تعدادی ضبط ماشین و سایر وسایل خودرو همراه دارد. وقتی مرد جوان مورد پرسش قرار گرفت، ابتدا ادعا کرد این وسایل به خودش تعلق دارد اما بررسی سوابق این فرد نشان داد او چندین شکایت به خاطر سرقت دارد. همچنین پلیس متوجه شد این مرد دو شکایت نیز به دلیل آزار دارد بنابراین ظن پلیس نسبت به این مرد درباره آنچه بر نگار ...
شما در موقعی که او برای آخرین بار می خواسته از شما جدا بشود او را تشویق می کردید که هر چه کردی بگو فلانی گفته است. در صفحه 23 پرونده خود سند شماره 14 آورده است: من از ایشان جدا شدم ولی در اندرون وجودی خود واقف بودم که چه مجسمه ای از شر و فساد و فتنه و انحراف مورد تأیید فقیه عالیقدر قرار گرفته است و این شخصیت بزرگ چگونه مورد سوءاستفاده و حیله گری من و عده ای از دوستان قرار گرفته اند ...
افشای راز یک جنایت شد، وی درباره نحوه آشنایی با طاهر به مأموران گفت: سه ماه پیش با طاهر در مترو آشنا شدم و بعد از آشنایی ارتباطم با وی بیشتر شد. طاهر چندین بار در رابطه با کارش صحبت کرد و فهمیدم که وضعیت مالی خوبی دارد، من نیز که تازه از کار، بیکار شده بودم، وسوسه شدم و تصمیم گرفتم با طراحی نقشه ای از وی سرقت کنم. اکبر30 ساله اظهاراتش به مأموران را اینگونه ادامه داد: شب حادثه نزدیک منزل ...
متوجه شدم که حساب هایش پر از پول است. برای همین نقشه سرقت کشیدم و شب حادثه مقابل خانه او کمین کردم تا به خانه اش برسد. چند ساعت قبل هم دو قرص خواب آور از داروخانه خریده و داخل آبمیوه حل کرده بودم تا به مهندس بدهم. آن لحظه فقط قصد سرقت داشتم. تا این که او سوار خودروی اپتیمای خود مقابل آپارتمانش رسید. مهیار ریموت پارکینگ را زد و وارد ساختمان شد. همان لحظه که در پارکینگ همچنان باز بود، من هم به دنبالش ...
جنایت برای این که ردی ازخود برجای نگذارند، خانه مقتول را به آتش کشیده اند. در مرحله بعدی مشخص شد جز پول هایی که داخل دو قلک فرزندان مقتول بوده، اموالی از این خانه سرقت نشده است. با گزارش این جنایت به بازپرس اصغر احمدی، کشیک ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب، تحقیقات پلیس برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد. در مرحله بعدی تحقیقات، ماموران ابتدا به شوهر مقتول ظنین شده و او را برای تحقیقات به ...
ساله وی را با تهدید چاقو به داخل مزرعه ذرت برده و مورد آزارجنسی قرار داده است . وی در ادامه گفت : پس از گذشت مدتی در روز 13 آذر ماه جمجمه بچه ای در جاده فرعی حواشی شهر اقبالیه پیدا شد که به دنبال آن جسد دختر بچه گمشده نیز کشف شد . دادستان صادقی افزود : کارآگاهان پلیس در تحقیقات خویش به شخصی مظنون شدند، وی در حالی که ضبط خودروی سرقتی و مقداری ابزار لازم برای سرقت همراه داشت، دستگیر شد ...
ادامه یافت و از آنجا که دختربچه 10ساله چهره آن مرد را دیده بود، مأموران با اطلاعات به دست آمده از او به مردی 27ساله مظنون شدند. این مرد درحالی که یک ضبط خودرو و لوازم مخصوص برای انجام سرقت به همراه داشت از سوی پلیس دستگیر شد. با انتقال او به اداره آگاهی، دختربچه 10ساله وی را شناسایی کرد و گفت که او همان کسی بوده که با تهدید چاقو وی را در مزرعه ذرت مورد آزار و اذیت قرار داده است. مأموران در ...
.... مهندس پس از نوشیدن آن، حالش خراب شد و از حال رفت. من هم به سرعت دست و پاهایش را با بند پلاستیکی بستم و او را داخل صندوق عقب گذاشتم. پس از آن از پارکینگ خارج شدم و دو سه ساعتی در خیابان ها چرخ زدم. بعد خودرو را در خیابانی در غرب تهران رها کردم. از سویی کارت های عابربانک های مهندس را سرقت کردم و یکی از آنها را دراختیار دختر موردعلاقه ام قرار دادم تا خرید کند. قصدم این بود که پس از چند روز زمانی ...
: مردان مهاجم مدام تکرار می کردند ما داعشی هستیم آنها مرا به مرگ تهدید کرده و با سرقت پول و گوشی تلفن همراهم دوباره کتکم زدند؛ به طوری که بی هوش شدم. همزمان با شکایت این مرد، بازپرس غریب احمدزاده، دستور ویژه ای را برای دستگیری اعضای این باند صادر کرد. در حالی که پلیس در جست وجوی سارقان فراری بود، هشت زن و مرد دیگر نیز با حضور در پلیس آگاهی تهران از اعضای باندی که اموالشان را سرقت ...
خانه
