سایر منابع:
سایر خبرها
...> اولاد آدم واقعاً از درک برخی معضلات اروپایی ها در خصوص نداشتن هواپیما برای سفر به ایران عاجز است. بین خودمان بماند، می گویم چطور است که برای آنها هم هواپیما بخریم یا هواپیماهای خریداری شده را به آنها بفروشیم یا اصلاً هواپیمای دست دوم به آنها بدهیم تا در این شب عیدی، سر بی هواپیما به زمین نگذارند! پنج ماه است که می خواهند بپرند و به همه جا می پرند و به ایران که می رسد، هواپیما ندارند! این خیلی دردناک ...
دختر بچه ای که دست مادر دست فروشش را گرفته است و بهانه لبو می گیرد، مادرش می گوید: همه اش باید یک چیزی دستش باشد که راه بیاید. دختر بچه شاید سه سال هم ندارد، ظرف لبوی داغ را می گیرد توی دست و دندان های فاصله دارش می افتد بیرون از پشت لب ها، مرد تازه دست مادر را با اسکناس دو هزار تومانی پس می زند و می گوید: قابلی ندارد، نمی خواهد حاج خانم. اما همه لبوفروش ها فقط لبو فروش نیستند ...
دوران باستان این مراسم را پس از گذراندن دوره ی دیرپای مصائبی چون جنگ، طاعون، خشک سالی و قحطی برگزار می کردند تا اثرات روحی زیان بار ناشی از این دوران را بزدایند. – تسلیمه چطور شد که دهیار شدی؟ – قبلاً که مدرسه می رفتم با شورا همکاری داشتم. تمام فرم و نامه ها را من می نوشتم، تا آخر شب بیدار بودم. شش سال پیش شورا به من پیشنهاد داد که دهیار بشوم. من اشتیاق زیادی برای کار داشتم. ...
، کوچه بنی هاشم، خانه امام صادق و امام سجاد علیهماالسلام و... چیزهایی به یاد دارید؟ پاسخ: بقیع قبرستانی بود خراب تر از بقیع امروز و دارای دیوارهای گلی بود و پشت دیوارها محل و ریختن زباله و کثافت و بی احترامی بود و بعد به صورت فعلی در آمد و دیوارهای آن تجدید شد و کوچه های باریکی که شاید پهنای آن از دو متر کمتر بود، وجود داشت که مردم از مسجد نبوی به طرف بقیع مشرف می شدند و یکی از این کوچه ها ...
اختصاصی وارش نیوز: نمیدانیم اگر قرار بر تکیه بر آمار و ارقام واقعی باشد استانداری مازندران چه چیزی در چنته دارد که برای مردم ارائه کند؟ متاسفانه عده ای که آب و نانشان به ماندن یا رفتن فلان مسئول وابسته است و با تعویض یا عزل دست اندرکاران دچار خلاء شخصیتی می شوند فکر می کنند که ما هم مانند خودشان نان را به نرخ روز می خوریم و اگر انتقادی انجام می دهیم برای گرفتن منافع شخصی است. متاسفانه ...
داده و نزد مادر بزرگش در خانه ای قدیمی زندگی می کند؛ وی علاوه بر تحصیل و درس خواندن در یک کارگاه پنجرگیری کار می کند . تمام سعی این نوجوان جوانمرد سنندجی این است تا با دستمزدی که می گیرد برای مادربزرگش لباسی تهیه کند، با نقاشی خانه سر و رویی به آن بدهد، سفره عید را با ماهی و شیرینی و میوه هایی که می خرد بچیند و با این کارها موجبات شادی و خوشحالی مادربزرگش در لحظه تحویل سال شود . ...