سایر منابع:
سایر خبرها
10 روز حبس در باغ وحشت
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 9 صبح روز 17 مردادماه سال قبل مرد میانسالی سراسیمه به کلانتری 161 ابوذر رفت و گفت دختر 14 ساله اش به طرز مرموزی گم شده است. وی گفت: دخترم سهیلا دانش آموز است. او ساعتی قبل برای خرید از سوپر مارکت محله از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه برنگشت. وقتی به سراغ سوپر مارکتی رفتم، مرد فروشنده گفت که دخترم امروز به مغازه او نرفته است. پس از این به خانه دوستان و بستگانمان سر زدم و ...
ازدواج پنهانی برای فرار از ازدواج اجباری
4 فروردین ماه امسال مرد 45ساله ای به اداره پلیس رفت و از ربودن دختر 14ساله اش خبر داد. او گفت:دخترم شب گذشته برای خرید از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. من احتمال می دهم که پسرجوانی او را ربوده است چرا که از چند روز پیش متوجه رابطه پنهانی او با پسرجوانی به نام محمد شده بودم. به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران تحقیقات کارآگاهان در این خصوص آغاز شد. آنها راهی خانه پسر جوان ...
پوران فرخ زاد از خاندان عصیان گرش گفت (2)
...، این ما هستیم که زندگی را زشت یا زیبا می کنیم. غیر از این است؟ این واقعیت است. بله، واقعیت است، اما همان طور که گفتید، واقعیت تلخ است. تلخی انتخابی که برای ازدواج کرده بودید را چه زمانی احساس کردید؟ ازدواج من نزدیک 10 سال طول کشید و بعد هم با کمال احترام از هم جدا شدیم. همیشه آزاد بود که خانه ما بباید. همیشه آزاد بودم که آن جا بروم. بچه ها پیش مادربزرگشان ماندند که بسیار ...
تجاوز به دختر 14 ساله در شکنجه گاه پنج پسر فراری
صدای یک مرد افغانی را می شنیدم. دستانم را بستند. احسان و 2 جوان دیگر مرا هدف نیت شومشان قرار دادند و برای این که پا به فرار نگذارم، سگ بزرگی را جلوی چشمانم آوردند و او را در یک قدمی من بستند که از ترس همه بدنم شروع به لرزش کرده بود. نیمه شب وقتی این 5 پسر خوابیدند، مرد افغان سراغم آمد برای من آژانس گرفت. من در منطقه ولنجک پیاده شدم. آنها مرا تهدید کرده بودند که اگر به پلیس و خانواده ام حرفی بزنم ...
چرا ازدواج های شتاب زده ختم به خیر نمی شود؟
هیچ توجهی به اوضاع اقتصادی مان نداشتند و من متعلق به خانواده ای بسیار کم جمعیت. توقعات زیادی که از من وجود داشت و بی فکری ها وپرتوقعی های زیاد خانواده همسر و همسرم باعث شد که روز به روز مشکلات ما جدی تر شود و تنها چند ماه بعد از ازدواج از هم جدا شدیم. چند سال بعد در حالی که بیست و شش سال بیشتر نداشتم، در محل کار با دختر خانمی سی و چهار ساله آشنا شدم که مرتبه شغلی بسیار بهتری ...
طعم گس تنهایی...
طریق کمکهای کمیته امداد زندگی می کردیم . من در مدرسه در درسهایم بسیار ضعیف بودم و از مدرسه متنفر بودم . کلاس دوم دبستان بوده که مادرم از خانه فرار کرد و بعد از مدتی با مردی در مشهد ازدواج کرد و ما نیز با پدر پیر و بیمارمان زندگی می کردیم در این زمان بود که من ترک تحصیل کردم . به خاطر ناتوانی پدرم او را به خانه سالمندان بردند و من و دو خواهر دیگرم را به بهزیستی بردند و برادر ناتنی ام را ...
دختر: دوستی با پسر بی سواد و خوشتیپ بیچاره ام کرد
میان اعضای خانواده ام می برد. وی اضافه کرد: خیلی ترسیده بودم. پسر اخاذ و آن زن مدام با من تماس می گرفتند و مبلغ درخواستی شان را چند برابر می کردند. فرصتی برای تهیه این پول نداشتم. سرانجام تصمیم گرفتم برای خلاصی از این ماجرا، موضوع را به خانواده ام بگویم و همراه آنها با حضور در پلیس فتا از این پسر جوان و زن همدستش، شکایت کنم. همزمان با شکایت دختر نوجوان، کار آگاهان پلیس فتا ...
فرار پنهانی بازیکنان استقلال از دست هواداران عصبانی +تصویر
بازیکنان استقلال به شکل عجیبی از محوطه آکادمی فوتبال رفتند تا با هوادارانشان روبرو نشوند. اعضای تیم فوتبال استقلال پیش از دربی 82 در هتل آکادمی تهران اردو زده بودند و از استادیوم آزادی هم به این هتل برگشتند تا سوار ماشین های خود شده و راهی منزل شوند. پس از باخت 4 بر 2، آبی پوشان که برای برداشتن اتومبیل های خود به هتل آکادمی رفته بودند، وقتی در بیرون متوجه حضور تماشاگران ...
حجاب ابراز عشق به خداوند است
مهم و ارزشمندی است. پوشیدن حجاب اسلامی سبب شده بود برخوردهای رفتاری مسئولیت پذیرانه تری در من شکل گرفته و خود را به گونه ای متفاوت می دیدم. من که پیش از این به عنوان یک دختر 20 ساله تمام عمرم را جلوی آینه و آراستن خود صرف کرده بودم، با پوشیدن حجاب اسلامی متوجه شدم که زیبایی در حجب و حیاء نهفته است و دانستم چه حس زیبایی است که زیبایی های زنانه خود را پوشانده و حفظ کرده و آن ها را فقط به ...
سارق جوان کیف دستی با شلیک پلیس از پای درآمد
به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران تسنیم پویا ؛ ساعت 19:45 دیشب زن جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت: کیف دستی و مدارکش به سرقت رفته است. وی جزئیات این سرقت را اینگونه توضیح داد: دقایقی قبل، من خودروی 206 خود را در خیابان شهید خدامی بالاتر از هتل هما پارک کرده بودم و قصد خرید داشتم، پنج دقیقه بعد از خرید زمانی که به سمت خودروی خود بازگشتم، متوجه شدم که شیشه آن شکسته شده و کیف دستی و ...
عقد نکاح دختر 12 ساله با مرد 60 ساله
دختری که در سن 12 سالگی به اجبار به نکاح یک مرد 60 ساله درآمده بود، نمی خواهد با این مرد پیر به زندگی اش ادامه دهد و می خواهد طلاق بگیرید. این زن 18 ساله ثمر گل نام دارد. او می گوید که 6 سال پیش، خانواده اش او را به اجبار به عقد نکاح مرد 60 ساله درآورده بودند. او که اکنون بالغ شده است، نمی خواهد با این مرد پیر به زندگی مشترک اش ادامه دهد. او برای دادخواهی، بیش از صد کیلومتر راه ...
تا یک قدمی مرگ رفتم
هم شب ها در پارک می خوابیدم و همیشه ترس دستگیری داشتم. البته می خواستم راهی پیدا کنم تا بتوانم از کشور فرار کنم. چطور دستگیر شدی؟ من دستگیر نشدم. یک هفته بعد از قتل به اصرار پدرم، خودم را تسلیم کردم. بعد هم محاکمه شدم و با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شدم. حکم قصاص هم در دیوانعالی کشور تائید شد. هرچه گفتم من در دفاع از خودم مرتکب قتل شدم، قضات قبول نکردند. در زندان چه ...
ناگفته های زن جوان از زندگی دردناکش
به گزارش جام نیوز ، داستان این زن بسیار دردناک و عبرآموز است. نامم پرستو است. پدرم معلّم بازنشسته بود و همه زندگی اش را برای آسایش من و دو برادر دیگرم گذاشت؛ خیلی کوچک بودم که مادرم تصادف کرد و از دنیا رفت. بعد از فوت مادرم، پدرم برای من و برادرهایم جای خالی او را پر کرد و چندین سال ازدواج نکرد، تا ما سرانجام از آب و گل درآمده و بزرگ شدیم و پس از بزرگ شدن ما، دوباره ازدواج ...
زندگی در کنار هوو به خاطر عشق همسر
سیمین بین دوراهی سختی مانده بود. جدال برای حفظ زندگی عاشقانه اش یا فداکاری برای دختر هوویش که پدر و مادرش را در کنار هم می خواست. در نهایت او راه دوم را انتخاب کرد و ناصر را به دادگاه خانواده کشاند. پرونده ناصر و سیمین در شعبه 268 دادگاه خانواده تهران بررسی شد. جایی که حالا قاضی عموزادی رئیس این شعبه قرار است پس از شنیدن صحبت های آخر این زوج حکم نهایی پرونده شان را صادر کند. او پس از بررسی ...
مسافران پلاک8
. زائران را به هتل یا منازل اجاره ای می بردیم و گاهی زائرانی از مناطق محروم با شرایط آن هتل سازگاری نداشتند و صدای صاحب هتل بلند می شد، دلم می شکست از این نحوه برخورد. دوست داشتم زائرسرایی مثل خانه برای این عزیزان فراهم باشد.یک شب از زائری که از روستای محروم قلعه گنج در کرمان آمده بود، خواستم که برایم دعا کند. به او گفته بودم حرم که می روی به آقا بگو، این خدمتگزار ما، احمد اسکویی آدم بدی نیست. دوست ...
روایتی از 8 سال گمنامی پدر و لحظه وصال
وقت خاکسپاری دیگر نتوانستم به کسی اجازه همراهی با پدرم در این آخرین لحظات را بدهم. با تمام وجود وارد قبر شدم و کفن پدرم را در میان قبر گذاشتم هر چند که همه وجودم در حال در هم شکستن بود و گریه امانم را بریده بود، ولی وقتی متوجه ورود شخص دیگری به داخل قبر شدم گریه ام را خوردم چون قرار بود من سنگ صبور او باشم. آری، حسین برادر کوچکترم که آن موقع 17 ساله بود با چهره ای بسیار معصوم وارد قبر شد، او به کمک من آمده بود و اراده وداع آخر کرده بود. ...
از گارد شاهنشاه تا گردان روح الله + فیلم
آیت الله هادی خامنه ای گرفته است یادآور شد: سال 1365 بعد از عملی که دکتر وحید روی من انجام داد و وقتی که سران کنفرانس اسلامی به تهران آمده بودند ما را به هتل های مخصوصی بردند، در آنجا در حال پذیرایی شدن بودم که یکی از سران یکی از کشورهای عربی مرا صدا زد و به وسیله مترجم فهمیدند که جانباز هستم، بعد به من گفتند که یکی از سوره های قرآن را برایمان بخوان که من آیات ابتدایی سوره یس را برایشان تلاوت کردم، وقتی خواندم همشون ما شا الله، ما شا الله گفتند، آیت الله سید هادی خامنه ای نیز آن موقع یکی از مسئولین خودمان بودند و ایشان از این ماجرا خوششان آمده بود و مدال سران را به من اهدا کردند. ...
شلیک مرگبار پلیس به 2 دزد در شمال تهران
مدارک و گوشی اش را پس دهند که دزد جوان پیشنهاد داد تا در قبال دریافت 500 هزار تومان کیف سرقتی را پس دهد. تیم پلیسی در این مرحله با آموزش های ابتدایی به زن جوان در همان محل سرقت در کمین دزد جوان نشستند تا اینکه ساعت 8 شب، دزد جوان و همدستش سوار بر خودرویی در محل قرار حاضر شدند و زمانی که به یک قدمی طعمه شان رسیدند متوجه حضور مأموران شدند . دزد جوان و همدستش با سرعت پا به فرار گذاشتند ...
نردبان رؤیایی
شروع یک عشق رشک برانگیز. وقتی نامزد شدیم، از نگاه دخترهای کلاس حسرت و حسادت را می خواندم، غرق خوشی بودم. محال بود کسی بتواند خوشبختی ام را نشانه بگیرد. در خیالاتم هزار و یک برنامه برای زندگی تحصیلی و شخصی دو نفره مان داشتم. کنارش که راه می رفتم مغرورترین آدم روی زمین بودم. به نظرم بهترین و جذاب ترین مرد زمین نصیب من شده بود. اما زندگی مشترک همه اش این نبود. من دختر 20 ساله مغرور و لجبازی ...
در گفتگو با عکاس نمایشگاه دوران مادری/ زنان با جسارت خواسته های خود را دنبال کنند
عکاسی علاقمند بودم و هم این ایده برایم جالب بود. وی ادامه داد: البته گاهی به دلیل شرایطم همراهی با عکاس برایم سخت بود ولی به دلیل قولی که داده بودم و اهمیت آن زیر قولم نزدم. البته همسرم نیز در این مدت مرا حمایت کرد ولی برخی از اطرافیان گاه می گفتند چه حوصله ای داری اما بعد از دیدن نتیجه کار و نمایشگاه همگی اعتراف کردند که چقدر عالی شده بود. دوران مادری فرصتی کوتاه از دورانی مهم زندگی یک زن است که از دریچه نگاه فاطمه عابدی نشان داده شده است. ...
پوران فرخ زاد از خاندان عصیانگرش گفت (3)
خورد چون آدمی نیستم که بخواهم بجنگم یا بدگویی کنم. درست است که زود متوجه خیلی چیزها می شوم اما احترامم خیلی بالاست فکر می کنم بزرگ ترین چیزی که یک زن قلم به دست باید مراقبش باشد، احترام خودش است و من این طور بودم. به هر حال ضربه خیلی شدیدی به من خورد و بعد از آن هم، انقلاب، جهانی رادرگ کرد. در این فاصله بود که من به نوعی خودشناسی رسیدم. فرصت داشتم که خودم را محاکمه کنم و دوباره بشناسم. می ...
دختری پس از 42 سال به دنبال پدر و مادر ش می گردد + عکس
متاسفانه مادر خوانده ام طی این مدت جواب درستی به من نداده و همیشه در پاسخ به سوالات من بی تابی کرده است. از خاله ها و تمام کسانی که این ماجرا را می دانستند سوالاتی پرسیدم اما هیچ کدام به من جواب روشن و درستی ندادند.تا اینکه مادرخوانده ام گفت در سال 52 با پدرخوانده ام که رئیس پاسگاه اراک بود برای رد گم کردن از این شهر به آن شهر رفته و چند ماه بعد از اینکه سرپرستی مرا گرفتند با یک داستان دروغین بارداری ...
از آن چه دیدم احساس شرم کردم!
.... تا این که چند روز قبل وقتی در حال تمیز کردن منزل بودم، ناگهان گوشی تلفن گران قیمت و سیم کارت جدیدی را در داخل لوازم دخترم پیدا کردم که یقین داشتم گوشی را همان شاگرد اغذیه فروشی برایش خریده است. وقتی از بهناز در این باره سوال کردم، خیره به چشمانم نگاه کرد و گفت که قصد ازدواج با او را دارد. دیگر حال خودم را نمی فهمیدم و از این که نتوانسته ام دختر 14 ساله ام را از آسیب های اجتماعی و حیله های افراد شیطان صفت آگاه کنم، همچنان افسوس می خورم اما... ...
دختر افغان:مدرک دانشگاهم را نمی دهند
ما نزدیک مدرسه ابتدایی بود. من از بچگی عاشق درس خواندن بودم. درس را تنها ابزار پیشرفت خود می دیدم. دوست داشتم از طریق درس زندگی ام راتغییر دهم و آدم مفیدی برای جامعه باشم. به این دلیل صبح های زود از خواب بیدار می شدم و از پشت بام خانه بچه ها را که با لباس مخصوص داخل مدرسه می شدند با حسرت نگاه می کردم و با خودم می گفتم من چه فرقی با این بچه ها دارم؟ چرامن نمی توانم درس بخوانم؟ سرنوشت من هم مانند ...
علی پروین، مخالف بازیگری لادن!
؟ * آن زمان ها نیت کرده بودم که خداوند یک حسینیه به من بدهد و سپس یک ساختمون به من بدهد که تمامی اهالی خانه دور هم باشیم که خداوند هر دوی آن را به من داد... * می خندد و می گوید: این ساختمون مثل هتل است. یک شب خونه این دختریم، یک شب خونه اون یکی، یک شب اونا اینجا هستند، می بینید که... * سنتی ازدواج کردم، محله آب منگول زندگی می کردیم، خانم را به ما معرفی کردند، مامان ...
6 موتورسوار دزدان خیابانی طلا و جواهرات زنان و دختران
چاقو و خفت گیری 9 النگویش را از دستانش بریده و به سرقت برده اند.این زن که با گذشت ساعت ها از این حادثه همچنان هراسان بود به مأموران گفت: ساعت 11:30 بود که برای خرید میوه از خانه خارج شدم؛ کوچه خلوت بود و یک ماشین وانت میوه که تقریباً هر روز به محله ما می آید، در انتهای کوچه ایستاده بود. بعد از خرید میوه به سمت خانه حرکت کردم که جلوی در خانه دو موتوری هر کدام با دو سرنشین به من نزدیک شدند ؛ یکی از ...
6 موتورسوار دزدان خیابانی طلا و جواهرات
هراسان بود به مأموران گفت : ساعت 11:30 بود که برای خرید میوه از خانه خارج شدم؛ کوچه خلوت بود و یک ماشین وانت میوه که تقریباً هر روز به محله ما می آید، در انتهای کوچه ایستاده بود . بعد از خرید میوه به سمت خانه حرکت کردم که جلوی در خانه دو موتوری هر کدام با دو سرنشین به من نزدیک شدند ؛ یکی از آنها آدرسی را از من پرسید و من گفتم که چنین آدرسی در این منطقه نداریم . ناگهان یکی از آنها جلوی دهانم را ...
اسیدپاشی کارگر باربری روی مدیر پاساژ
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 14 و 30 دقیقه روز چهارشنبه 25 فروردین ماه بود که کاسبان پاساژ شریف در بازار آل یاسین حوالی خیابان خیام متوجه فریاد های کمک خواهی مرد میانسالی شدند که مدام می گفت آی سوختم. مرد جوان که کسی جز مدیر پاساژ نبود با فریادهای دلخراش برای دستگیری مردی که روی او اسیدپاشیده و گریخته بود درخواست کمک کرد. همزمان با فریادهای کمک خواهی او بود که رهگذران به کمک وی شتافتند و مرد اسیدپاش را دستگیر و پلیس را ...
خانه نشینی تلخ زنان تحصیلکرده
کمتر شده است، خانه نشینی خیلی اذیتم می کند. او ادامه می دهد: به نظر من دلیل خیلی از اختلافات در زندگی مشترک بیکاری زن است. سال های اول زندگی در همسایگی مادر شوهرم زندگی می کردیم و بیکاری من تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود که دائم سر آن با خانواده شوهرم دعوا داشتم. او به تحصیلات پایین تر همسرش اشاره می کند و می گوید: بهتر است تحصیلات دختر و پسر در یک سطح باشد، زیرا وقتی تحصیلات دختر بیشتر است از ...
حمله یک زن به ماشین زندان برای فراری دادن شوهر
.... محسن 23 ساله در اعترافاتش گفت: در زندان بودم که دخترم به دنیا آمد و همسرم نیز از من طلاق گرفت و دخترم را پیش مادربزرگش گذاشت، پس از آزادی بیکار بودم و به پول نیاز داشتم به همین خاطر ماجرای سرقت از نوجوانان را به 2 تن از دوستانم پیشنهاد دادم که آنها نیز پذیرفتند و روزی 3 بار دست به دزدی می زدیم که در این مدت حدود 100 گوشی قاپیدیم. وی افزود: گوشی های سرقتی را به میدان شوش می بردیم ...