سایر منابع:
سایر خبرها
دارند عقب نشینی می کنند، ما هم یک ماشین گرفتیم و رفتیم. گفتم: شما نیایید. من ماشین گرفتم و با دوشکا رفتیم. یکی از بچه ها بالا ایستاد. به چند نفر دیگر گفتم: هرجا درگیر شدیم، شما بیایید. ما رفتیم و جایی درگیر نشدیم، بعد به گیلانغرب رفتیم و دیدیم خبری نیست. در همان حین که داشتیم می رفتیم، هواپیما آمد و بمباران مان کرد، هلی کوپتر هم پشت سرش آمد. ما فوری ماشین را بالای جاده گذاشتیم و به سمت پایین و زیر ...
کار و از اینجا مدام زنگ زده که خوبی؟ داروهایت را خورده ای؟ خوابیدی؟ چه کار می کنی؟ این اشتغال مخرب است ولی من با اینکه حداقل سه برابر ایشان کار می کنم چون کارت نمی زنم و ساعت کاری مشخص ندارم، کارم مخرب نیست. اگر یک روزی بچه ام تب داشته باشد، می گویم من امروز نمی توانم بیایم. در خانه کارتابلم را بررسی می کنم و برای اینکه خیالم راحت باشد حقوقم حلال است، در طول هفته، روزی چند ساعت بیشتر می ایستم تا آن ...
صاحب دارد. رهبری فرزانه و دانا وشجاع دارد؛ دیدید با یک اشاره چه شد وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد؛ همسر عزیزم مرا ببخشید شما خوب میدانی که همه توانم را در جهت حفاظت از دست آورد های انقلاب هزینه کردم؛ بچه هایم را مثل دیگران نتوانستم به مسافرت ببرم؛ درمنزل به آن ها خیلی سختگیری کردم، اجازه معاشرت با دوستان را به آن ها ندادم، چون ترسیدم که با افراد ناباب رفت و آمد کنند آن ها را منحرف کنند؛ خدا را شکر ...
دریایی و لیموی قاچ شده خرمای تازه و نان لواش برای سرو آرد، آب و رب گوجه فرنگی برای تهیه سس تدویرا باید آب، رب گوجه و آرد را درون یک ظرف بریزید و خوب مخلوط کنید تا سس یکدستی به دست آید. سپس گوشت، پیاز، نصف گشنیز، جعفری، کرفس، ادویه جات، نخود و عدس را درون یک قابلمه بزرگ بریزید و روی حرارت زیاد بگذارید تا جوش بیاید. بعد از آن حرارت را متوسط کنید و اجازه بدهید گوشت به ...
، صدام هم به همین دلیل آن جا را بمباران شیمیایی کرده بود. یکی از مسوولین اطلاعات مان می گفت: روزی به یک روستا وارد شده بودیم تا چیزی بگیریم، بعد دیدیم آقا یا خانمی بچه ای را بغل کرد و عکس امام خمینی را از ما می خواهد؛ از همان هایی که روی سینه می زدند. ما سَر بچه ها را آب می کشیدم، بعد او به بچه اش می داد تا شفا پیدا کند یا آرم سپاه را دست می کشید و به صورت بچه اش می مالید. آن اطلاعاتی می گفت: مردم ...