سایر منابع:
سایر خبرها
خود را به جریان انداختم، غلام ی که دید ماجرا جدی شده، چند نفر را واسطه کرد تا رضایت من رضایت بدهم، اما قبول نکردم. بعد گفت اگر دست از شکایتت برداری 200 هزار تومان پول به تو می دهم اما من فقط می خواستم قانون تکلیف من را مشخص کند! حالا بعد از چند هفته سرگردانی از این دادگاه به آن دادگاه مرا به شورای حل اختلاف فرستاده اند و غلام با واسطه قرار دادن آشنایانش می خواهد پرونده را از جریان بیاندازد. من نمی ...
داده است و مسئولان محترم سازمان صداوسیما هم بی هیچ عکس العملی در این خصوص سکوت کامل اختیار کرده اند!او ادامه داد: بنابراین گروه سازنده پس از حوصله و تأمل چند روزه و ادامه رفتار مدیران تلویزیون، تصمیم به تعطیلی پروژه سرزمین کهن گرفت تا در اسرع وقت معلوم شود که بین سریالی با موضوع انقلاب اسلامی و برنامه ای موهن! کدامیک از نظر سازمان باید بماند و کدام یک برود! آخرین خبرها از پخش فصل یک مجموعه سرزمین ...
دقیقه اینجا کنسرت برگزار خواهد شد و همه هم می روند بلیت هایش را می خرند. چون می دانند به جز زلزله اتفاق دیگری نمی تواند این اجرا را لغو کند. اما اینجا چطور؟ برنامه ی کنسرت مثلا برای ماه آینده مشخص می شود، بلیت فروشی انجام می شود و چند ساعت مانده به اجرا اعلام می کنند که کنسرت لغو شده است. البته این ماجرا برای من اتفاق نیفتاده، اما چون برای من پیش نیامده به این معنا نیست که نباید اینها را بگویم. امروز ...
. می گفت هویت شهرشان را با ساختمان های تاریخی و محوطه اطراف آن می شناسند. دختر عمو می گفت معماران و مسئولین شهریشان هیچ وقت طرحی نمی دهند که باعث شود چهره شهر زشت شود. من جناب مخمل میو میو هم الانه، مدیریت و سرپرستی کل مجموعه گربه های جاده ابریشم تبریز [بازار بزرگ عتیق، بازار مسجد کبود و بازار جاده ابریشم] را یکجا برعهده دارم. البته ناگفته نماند که در این مسئولیت ثقیل و خطیر، تنی چند از ...
نماینده امام ، آقا سید علی ، همراه دکتر مصطفی چمران با گروه های کوچک سه یا چهار نفره ، به جنگ چریکی و پارتیزانی با دشمن مهاجم می پردازند. شهر ها خالی نشد. عراق که می خواست چند روزه خوزستان را تصرف کند و خودش را به تهران برساند ، چهل - چهل و پنج روز در خرمشهر معطل ماند و حساب کار دستش آمد. (کتاب پرتوی خورشید ص 177) سردار شهید شوشتری دلتنگی برای سرباز ولایت - یک روز ...
شنبه بود؛ سه شنبه 28 فروردین 86، یعنی سه سال بعد آن ماجرا. او را یک روز صدا کردند و راهی اش کردند به زیر هشت و فاصله دستبند و پابند زدنش تا وقتی به اوین بیاید و انفرادی بشود آخرین جایی که باید قبل مرگ می دید، چند ساعت بیشتر طول نکشید. اول من را بردند انفرادی رجایی شهر و فردایش من و یک خانم و یک آقا را سوار مینی بوس کردند و ما را با دستبند و پابند نشاندند کف مینی بوس و رفتیم اوین. آن ...
جا که صدای محکمش وقتی می خواهد از آن شب تا صبح های لعنتی بگوید، می لرزد و خجالت مردانه ای را می دواند میان چشم های براق کنجکاوش. اولین بار که او فهمید کار، تمام است سه شنبه بود؛ سه شنبه 28 فروردین 86، یعنی سه سال بعد آن ماجرا. او را یک روز صدا کردند و راهی اش کردند به زیر هشت و فاصله دستبند پابندشدنش تا وقتی به اوین بیاید و انفرادی بشود آخرین جایی که باید قبل مرگ می دید، چند ساعت بیشتر طول نکشید ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج ، محمد صادق کوشکی در "آیین رو نمایی از مستند راز مزار و کتاب راز جعبه آینه" با انتقاد از نابودی قبور شهدای دفاع مقدس به بهانه یکسان سازی مزار، اظهار داشت: حال و روز امروز طرح یکسان سازی به مانند این است که مسئولین بگویند می خواهیم تخت جمشید را از اول بسازیم چراکه آدم هایی که در سال ها قبل زندگی می کردند نمی دانستند چه می خواهند بسازند لکن ما ده ها ...