سایر خبرها
ماجرای جذب اسیر عراقی توسط شهید ابراهیم هادی
پشت سرمان شنیدیم. ناگهان هر دوی ما نشستیم و به سمت عقب برگشتیم! یک تانک عراقی روی مین رفته بود و در حال سوختن بود. بعد از لحظاتی گلوله های داخل تانک نیز یکی پس از دیگری منفجر شد. تمام دشت از سوختن تانک روشن شده بود. ترس و دلهره عجیبی در دل عراقی ها افتاده بود. به طوری که اکثر نگهبان های عراقی بدون هدف شلیک می کردند. وقتی به ابراهیم و بچه ها رسیدیم، آن ها هم کار خودشان را انجام داده ...
روایتی از 30 سال وطن فروشی منافقین/نقش گروهک رجوی درسرکوب عراقی ها
آنها موجودات خطرناکی هستند ممکن است دردسر ساز شوند. انتقال مسعود رجوی از فرانسه به عراق هم به خاطر ترس از آنها بود؟ فرانسوی ها در حقیقت بازی برد برد را انجام دادند و از سویی با این کارشان به جمهوری اسلامی ایران این پیام را دادند که منافقین را از کشورشان خارج کردند تا از ما امتیاز بگیرند و هم از سوی دیگر به صدام نیروی آماده به خدمت و آماده رزم تحویل دادند خودشان هم از دست آنها راحت شدند. پرونده منافقین بسته نشده و همچنان مفتوح است ولی ما دشمن خود را در قد و قواره خودش، نه بیشتر و نه کمتر می بینیم. ...
دولت سابق مقصر دریافتی های میلیونی مدیران دولت روحانی شد
دعوت کردند به نیویورک برای حضور در پروژه موشک سازی اما هرچه فکر کردم دیدم اگر من در کارخانه موشک سازی کار کنم و باعث پیشرفت آن ها شوم و بعد این موشک صادر شود به اسرائیل و با این موشک ها مسلمانان را بکشند، در قیامت من چه جوابی دارم که بدهم ... گفتم می روم و به مردم فلسطین و مسلمانان کمک می کنم که این بهتر است از امکانات و رفاه در آمریکا. گوینده این جملات مصطفی چمران عضو موسسه تحقیقاتی معتبر بل در ...
اشعار آیینی ویژه ولادت کریم اهل بیت " امام حسن مجتبی علیه السلام"
رنگ از چهرۀ اجل می ریخت شتر سرخ را به خون غلطاند لرزه بر لشگر جمل می ریخت آن امامی که روز عاشورا از لب قاسمش عسل می ریخت *** روی لب هایتان دعا دیدیم در نگاه تو ما خدا دیدیم ای کریمی که پشت خانۀ تو مُلک لاهوت را گدا دیدیم به خدا لحظه لحظه لطف تو را تک تک ما تمام ما ...
بهترین روزهای اسارت در الرشید به روایت یک آزاده
گذشت تا اینکه از بیمارستان به الرشید منتقل شدیم. بهترین روزهای اسارت! یک هفته تا ده روز، همه اسرا به آنجا منتقل و بعد از تعیین وضعیت، به اردوگاههای دائمی منتقل می شدند. بعد از عملیات کربلای 4، صدام تصمیم گرفت دیگر اسامی اسرای ایرانی را به صلیب سرخ اعلام نکند و به عنوان مفقود الاثر از آنها یاد می شود. ما حدود 45 روز در الرشید ماندیم. الرشید برای خودش دنیای دارد. ما زیباترین ...
تشکیلات فعلی فاطمیون ابتدا یک هیئت خانگی بود/ چیزی برای پنهان کردن نداریم
افغانی که آنجا و مسلح هستند قاتی شویم. گفتم: خوب است. توکل به خدا. ایشان چند بار چند جلسه پیش آنها رفت و با آنها صحبت کرد. آنها با ما قاتی نشدند، ولی کمکی که توانستند بکنند این بود که یاریمان کردند راه باز و تعدادمان بیشتر شود. الحمدلله بعد از چند بار جلسه ای که حاجی با آنها داشت گروه دیگری به نام گروه 4 هم آمدند. قبل از آمدن گروه 4 بچه های انصار را نمی دیدیم و نمی دانستیم در کجا مستقر هستند. اصلاً ...
گفتگو با آزاده سرافراز اسکندری ریاست بیمارستان شهید باهنر
...، دشمن را می شناختند و از منی که سخنرانی می کردم و اردوگاه را به هم می ریختم، انسان آرامی ساخت و بدون اغراق عرض می کنم که بعد از خداوند زندگیم را مدیون این مرد بزرگ هستم. چون قطع به یقین می دانم اگر حاج آقا ابوترابی نبود من همان سال دوم اسارت به دست عراقی ها کشته می شدم. شما نویسنده کتاب “غربت باران” هستید. با توجه به مسایل کاری و زندگی و... چه انگیزه ای باعث شد که به کار نوشتن کتاب ...
ناگفته هایی از زندگی دکتر علی شریعتی: از خودکشی تا ...
مثل اینکه دشمن درس و مشق است. تا نصف شب و یک و دو بعد از نصف شب با من می نشیند و کتاب می خواند و سه چهار تا مشقی را که گفته اند بنویس، می گذارد و درست صبح همان وقت که دنبال جوراب هایش می گردد و لباس هایش و مدرسه اش دیر شده شروع می کند به نوشتن، دست پاچه و شلوغ و خودش هم ناراحت، بابا جان تو که از وقتی راه بیفتی برای مدرسه جز گشتن دنبال جوراب هایت که به کار دیگری نمی رسی. پدرش که در آن ...
وحدت اسلامی و تکفیر در موضع گیری های مرجعیت نجف اشرف
ما اهل سنت و من به خطابه ائمه جمعه اهل سنت بیش از خطبای شیعه گوش می دهم و ما بین عرب و کرد تفاوتی قائل نیستیم و اسلام همه ما را جمع کرده است. وی با اشاره به مباحث فقهی اهل سنت ادامه می دهد: ما در کعبه، نماز، روزه و ... یگانه هستیم و هنگامی که برخی از اهل سنت در نظام سابق(دوران صدام) به من می گفتند ما شیعه شدیم می پرسیدم چرا؟ و آنها می گفتند برای ولایت اهل بیت(ع) و من می گفتم ائمه [چهارگانه ...
پخش اخبار دروغین در اردوگاه
نماز خواندن بلد نبودند هم یاد گرفتند و به جمع نمازگزاران پیوستند. یکی از تعالیمی که در اسارت آموختیم، اعتماد نداشتن به حرف دشمن است، آنها تمام حرف ها و اخبار ایران را وارونه به ما انتقال می دادند، به طوری که ما با شنیدن اخبار آنها احساس می کردیم هر لحظه نظام جمهوری اسلامی در حال پاشیدن است. البته یکسری از اسرا و هم قفس ها باور می کردند و این عده جزو آن دسته از اسرایی شدند که ...