سایر خبرها
پایان فصل کارلوس در فوتبال ایران
مسؤولان فدراسیون فوتبال تأکید کرده اند که مایل به همکاری با کی روش هستند، اما مربی پرتغالی معتقد است آنها به وی اعلام کرده اند بهتر است برود! در این مدت افکار عمومی خواستار ابقای کی روش بوده و مردم با حضور در شبکه های اجتماعی و صفحات مربوط به سیاستمدارانی مثل حسن روحانی خواستار ابقای کی روش شدند و کمپین هایی در حمایت از کی روش تشکیل دادند. ظریف، کی روش را مات کرد ! اما از ...
ترکی گفت که دوست دارم کارت بدهم!
. مدافع ملی پوش استقلال درباره درباره خداحافظی جواد نکونام از تیم ملی اظهار کرد: جواد نکونام نباید اینطور کنار می کشید. او زحمات زیادی برای تیم ملی کشیده و حقش نبود اینطور خداحافظی کند اما خداحافظی غریبانه در فوتبال ما باب شده است. با این حال باید به تصمیم او احترام گذاشت. منبع: ایسنا ...
فرکی: درباره تیم ملی با من صحبتی نشده است
پایانی و با توجه به حساسیت مسابقات، در چیدمان داوری توجه بیشتری انجام دهند زیرا یک اشتباه ممکن است وضعیت یک تیم را تغییر دهد حال ممکن است این اشتباه از سوی بازیکن، مربی یا داور باشد. فرکی درباره جدایی احتمالی کارلوس کی روش از تیم ملی تصریح کرد: پاسخ من چیزی را تغییر نمی دهد و تمرکز من فقط روی سپاهان است و راجع به تیم ملی اظهار نظر نمی کنم. برای تیم ملی آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم هر ...
هوادار اسرائیل نیستی اگر تفاهم لوزان را به هم نزنی/احمدی نژاد در جنگل آمازون هوادار دارد
توانستند این پرونده ها را نیز با قاضی به هر شعبه ای که منتقل شده بود ارجاع دهند و بعد تعیین تکلیف می کردند اما با روش نادرستی که در دادگاه انجام شد معلوم نیست پرونده شیرهای آلوده به کجا بیانجامد. زیباکلام: وعده های روحانی اقتصادی بود صادق زیباکلام در پاسخ به این سوال که به نظر شما در سال 93 چه میزان از عده های دولت روحانی محقق شد، گفت: وعده های دولت روحانی اغلب در مورد وضعیت ...
نوروز نه چندان پیروز
گروه ورزش: اگرچه با فرارسیدن سال نو بسیاری از فعالیت ها در کشورمان متوقف شد و مردم به استراحت پرداختند، اما فوتبال ملی ایران روزهای پرتب و تابی را در دو رده بزرگسالان و امید پشت سر گذاشت. یک برد و یک باخت در تور اروپایی تیم ملی بزرگسالان کشورمان مطابق برنامه ای که از پیش قطعی شده بود، در طول تعطیلات نوروزی با دو تیم برتر دنیای فوتبال مصاف داد. در شرایطی که گفته می شد این مسابقات ...
بیوگرافی کامل وارن بافِت,ثروتمندترین مرد جهان (عکس)
داریم تا تجارت را در چنین محیطی انجام دهیم؛ البته نه به خاطر طرفداری از بدبینی بلکه به دلیل علاقه به چنین قیمت هایی. بدبینی، یکی از دشمنان یک خریدار منطقی است. بدست آوردن موفقیت در سرمایه گذاری به ضریب هوش بستگی ندارد، پس برای بررسی مباحثی که مردم در طول سرمایه گذاری با آن روبرو می شوند، با ضریب هوشی بالای 25 درصد یا متوسط هم تنها به یک روحیه عالی نیاز دارد. زمان، دشمن تجارت ...
خنده نوروزی به تفاهم لوزان
منتشر کرده نوشته: آقا دم شما گرم. خسته نباشید. تبریک فراوان به مردم نازنین. مهناز افشار بازیگر سینما هم این متن را به همراه عکسی از ظریف در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده است: حتی برای آنان که نمی خواهند زحمات شما را ببینند و خوشحالی ماهارا تعبیر دلخواه خودشان می کنند، با احترام به آنها آقای ظریف شما بار دیگر نام ایران را سربلند کردید و دست مریزاد، خسته نباشید. پی نوشت: لطفا اختلاف سلیقه، باور ...
نوروز کم حاشیه فرهنگ و هنر / از کاهش نسبی مخاطبان سینما تا اظهارات هنرمندان درباره تفاهم هسته ای
های هنری و تدریس در آتلیه هنری خود می پرداخت. مراسم تشییع این هنرمند صبح روز نهم فرودین ماه از مقابل موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد و پیش از قرائت نماز به امامت حجت الاسلام دعایی، مجید ملانوروزی مدیر کل هنرهای تجسمی وزارت ارشاد، امیر پوریا منتقد فیلم و دژا پتگر فرزند زنده یاد نیما پتگر درباره این هنرمند سخنرانی کردند.ایرج شمسی زاده - شاعر و بومی سرای استان بوشهر - درگذشت و به عنوان ...
وقتی احمدی نژاد در جنگل آمازون هم هوادار دارد/ آیا روحانی محاکمه خواهد شد؟/ پیام لاریجانی به رئیس جمهور ...
نیز با قاضی به هر شعبه ای که منتقل شده بود ارجاع دهند و بعد تعیین تکلیف می کردند اما با روش نادرستی که در دادگاه انجام شد معلوم نیست پرونده شیرهای آلوده به کجا بیانجامد. زیباکلام: وعده های روحانی اقتصادی بود صادق زیباکلام در پاسخ به این سوال که به نظر شما در سال 93 چه میزان از عده های دولت روحانی محقق شد، گفت: وعده های دولت روحانی اغلب در مورد وضعیت اقتصادی کشور بود و کمتر ...
حاج رضایی: کی روش به نیمکت ایران وزن داد
هم در نظر بگیرید که بخشی از مسابقات تدارکاتی ما به اعتبار این مرد برگزار شده است. من قصد دفاع از او را ندارم زیرا کارنامه هرکس از خودش دفاع می کند. من می گویم باید از اعتبار کی روش برای فوتبال ایران هزینه کنیم. البته او منتقدانی دارد که باید به حرف های آنها هم گوش کند. در حال حاضر اختلاف نظرهای زیادی در فدراسیون فوتبال وجود دارد و کی روش در مصاحبه ای اعلام کرده این اختلاف نظرها به ...
حمایت بازیکنان از ماندن کی روش در ایران
... وی درباره عملکرد کی روش در تیم ملی فوتبال ایران هم گفت: مردم بهترین قاضی هستند و نظر آنان در این باره از نظر من مهم تر است. تیم ملی در مقابل سوئد بسیار خوب بازی کرد آندرانیک تیموریان هم گفت: تیم ملی عملکرد خوبی را در مقابل تیم ملی شیلی داشت و در مقابل تیم ملی سوئد هم بسیار خوب بازی کرد اما آنها بازی های ملی تدارکاتی بیشتری انجام داده بودند و با تجربه بیشتری که داشتند ...
واکنش هنرمندان به تفاهمنامه ایران با 5+1 چه بود؟
هسته ای کشورمان را به رخِ دنیا کشیدین... آقای وزیر، دیگر گذشته زمانِ شعار، به شعورتان نیاز بود و شکر که به میزان کافی بود. شاهد احمدلو کارگردان سینما نیز نوشته است: شکل اکثریت خوشحالم. جواب 5+1 دیگر = 6 نیست. مساوی است با اعداد زیادی امید. آرامش. ثبات. آرزو و پاک شدن تمام غبار این سال ها. خدا رو شکر که حتما بانیان انجام این مهم را نیز حفظ می کند. اینجا باید ایران بماند. پوریا ...
کفاشیان: هیچ تمایلی به جدایی کی روش ندارم
.... درست است که مشکلاتی داریم و مثلا در مورد پرداخت دستمزدها سروقت تعهدات مان را انجام نمی دهیم اما تو را می خواهیم. ایشان حتی به من نامه زد و می خواست به ایران برنگردد، اما من در جواب گفتم به هیچ وجه نمی توانی نیایی و حتما باید به ایران برگردی چون با ما قرارداد داری. آیا کار کردن با کی روش کار سختی است؟ به هر حال ما چند سال است با او کار می کنیم و خیلی از زخم زبان ها را هم ...
فان خال: من دیکتاتور نیستم
بیایید و با من صحبت کنید و فرقی نمی کند صحبت ها در مورد فوتبال باشد یا غیر فوتبال." "البته او در تمرینات 100% جدی است اما در زمانی که با او به صحبت کردن می پردازید واقعا یک فرد دوست داشتنی است و کسی است که همیشه می توانید به عنوان یک بازیکن روی او حساب کنید. سایت ورزش 11، بصورت کاملا خصوصی فعالیت می کند و هیچگونه وابستگی به ارگان و یا سازمان دولتی ندارد، جهت حمایت از این سایت مردمی، ما را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید. ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی
شمالی رفته بود. الناز شاکردوست، لحظاتی پس از بازگشت از پارک سر کوچه شان. خنده های از ته دل ستارگان رادیو پای سفره هفت سین. امین طارمی، علی مرادی، فرزاد حسنی و مهدی دهقان. البته بیشتر به نظر می رسد خنده های فرزاد حسنی از روی حرص (دادن/خوردن) باشد تا خوشحالی! رضا صادقی از عقده های دوران کودکی اش میگوید ... و رضا رشید پور که همانند سابق و فقط با شدت بیشتری ...
تجربه مربیگری ات از دستیارانت کمتر است!
جام جهانی و حضور در لیگ های معتبر اروپا مشهود می بود ؟ دلیل این مطلب چه بود؟ آیا عدم وجود برنامه حرفه ای تیم ملی در تمرینات و آمادگی لازم برای حضور در این مسابقات نبود؟ - جناب آقای خاکپور عزیز جناب آقای کفاشیان ریاست همیشه خندان فدراسیون فوتبال فرمودند، باید از شما حمایت شود ، البته با توجه به عدم شناخت ایشان از اصول مربیگری و تجربه کم ایشان در مدیریت فوتبال این حرف از ایشان ...
کفاشیان می توانست حکم اسدی را امضا نکند
ملی را به حساب وزارت ورزش و جوانان گذاشته اند. موضع رسمی این وزارت در مورد این اخبار چیست؟ به هیچ عنوان وزارت ورزش موضعی درباره سرمربی تیم ملی نداشته است و من قویا این موضوع را تکذیب می کنم. ضمن اینکه من تا حالا نشنیده ام که کسی رفتن کی روش را به حساب وزارت ورزش بگذارد. اما رسانه های خارجی خیلی روی این مساله مانور داده اند. تکلیف رسانه های خارجی مشخص است. آنها ...
پسر خدمتکار قاتل پیرمرد تنها در قیطریه بود!
یزدفردا"معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری زورگیر سابقه دار و همدستش که اقدام به قتل و انفجار خانه پیرمردی ثروتمند در قیطریه کرده بودند، خبرداد. در ساعت 23 چهاردهم خرداد ماه سال گذشته وقوع یک فقره آتش سوزی در واحد مسکونی شماره 2 یک مجتمع مسکونی واقع در خیابان قیطریه – روبروی پارک قیطریه، به کلانتری 101 تجریش و ایستگاه آتش نشانی منطقه اعلام شد. با حضور تیم آتش نشانی و مأموران کلانتری در محل، عملیات اطفای حریق و ایمن سازی محل توسط مأموران آتش نشانی انجام و مأموران کلانتری پس از ورود به واحد مربوطه با جسد پیرمردی 70 ساله (صاحبخانه) بنام "مهدی . ع" روبرو شدند. با تحقیقات بعمل آمده از اهالی مجتمع مشخص شد متوفی پس از مرگ همسرش به تنهایی زندگی می کرده و فرزندانش برای انجام امورات شخصی وی از قبیل نظافت منزل، تهیه غذا و غیره اقدام به استخدام پرستار برای وی کرده اند. با اطلاع و حضور فرزند متوفی در محل، وی در اظهاراتش عنوان کرد که پدرش با هیچ فردی مشکل یا اختلاف شخصی و یا مالی نداشته و در این خصوص از کسی شکایتی ندارد. در شرایطی که فرزندان متوفی در زمان تکمیل پرونده پدرشان هیچگونه طرح شکایتی در خصوص فوت وی نداشتند، اما جسد متوفی برابر اقدامات قانونی و برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و سرانجام با اعلام نظریه پزشکی قانونی مبنی بر "فوت ناشی از انسداد شریان تنفسی" و به دستور شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور جنایی، پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" تشکیل و پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل قرار گرفت. کارآگاهان اداره دهم با حضور در محل زندگی مقتول به بررسی محل جنایت پرداخته و همزمان با بررسی صورتجلسه تنظمیم شده توسط مأموران کلانتری، مشخص شد که در زمان پلمپ منزل متوفی، یک گاو صندوق ( برابر اظهارات فرزند متوفی ) حاوی اسناد و مدارک بانکی، طلا و جواهرات ، وجه نقد و ... نیز وجود داشته که در زمان مراجعه کارآگاهان به منزل متوفی وجود نداشته و فرد یا افرادی بدون ایجاد هرگونه خسارت و تخریب در ورودی اقدام به سرقت آن کرده اند. در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اداره دهم با شناسایی حسابهای بانکی متعلق به مالباخته و بررسی تراکنش مالی آنها اطلاع پیدا کردند که در چندین مرحله و پس از فوت متوفی، وجوه میلیونی از حسابهای بانکی مقتول به شیوه جعل امضا و کارت شناسایی مجعول متعلق به مقتول برداشت شده است. با توجه به اطلاعات بدست آمده، شعبات محل برداشت پول از حساب های بانکی مقتول شناسایی و تصاویر دوربین های مداربسته آنها مورد بازبینی قرار گرفت و در تمامی تصاویر، تصویر فردی واحد به عنوان وصول کننده چک ها مورد شناسایی قرار گرفت. با بدست آمدن تصویر فرد وصول کننده چک، تصویر این شخص توسط فرزند مقتول مورد شناسایی قرار گرفت؛ فرزند مقتول در زمان شناسایی تصویر به کارآگاهان گفت: این شخص پسر خدمتکار منزل پدرم بنام "احسان" است که برخی اوقات به عنوان راننده، اقدام به بردن پدرم به سطح شهر می کرد. با شناسایی احسان . س ( 30 ساله ) محل سکونت وی در منطقه پیروزی مورد شناسایی قرار گرفت. همزمان با شناسایی محل سکونت احسان و تحقیقات بعمل آمده از سوی کارآگاهان مشخص شد که وی یکی از مجرمان سابقه دار منطقه پیروزی در زمینه سرقت های به عنف و زورگیری است که توسط کلانتری 110 شهدا در تاریخ 26 اسفند سال گذشته دستگیر و در حال حاضر به اتهام زورگیری در اختیار پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته و تعدادی از شکات و مالباختگان نیز وی را به عنوان سارق اموال خود مورد شناسایی قرار داده اند. با انتقال احسان به اداره دهم، وی در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع و ارتباط با مرگ مقتول شده اما در ادامه و با توجه به ارائه دلایل و مدارک غیر قابل انکار از سوی کارآگاهان، به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن معرفی همدست خود به ارتکاب جنایت و سرقت گاوصندوق اعتراف کرد. "احسان . س" در اعترافاتش ضمن معرفی یکی از دوستان خود به نام عباس به عنوان همدست در ارتکاب جنایت و همچنین سرقت گاوصندوق، به کارآگاهان گفت: شب حادثه، به همراه عباس برای سرقت به منزل متوفی رفتیم؛ متوفی مرا کاملا می شناخت و به همین علت در خانه را باز کرد و من و عباس وارد خانه شدیم؛ پس از ورود، با اسلحه تقلبی شروع به تهدید متوفی کردیم تا رمز گاو صندوق را به ما بدهد اما او مقاومت می کرد و ما نیز با نوارچسب اقدام به بستن دست و پای مقتول کرده و او را مورد آزار و اذیت بدنی قرار دادیم تا شاید رمز گاو صندوق را از وی بگیریم اما او همچنان مقاومت می کرد و دائما از همسایگان و اهالی مجتمع درخواست کمک می کرد؛ به همین علت تصمیم گرفتیم تا دهان او را نیز با نوارچسب ببندیم و همین کار را نیز کردیم اما پس از چند دقیقه متوجه شدیم که وی نفس نمی کشد و فوت کرده است. تصمیم گرفتیم تا مرگ را عادی نشان دهیم؛ به همین علت تمامی نوارچسب ها را از بدن مقتول باز کرده و حتی هیچگونه سرقتی از داخل خانه انجام ندادیم و تنها کلیدهای در ورودی آپارتمان را برداشتیم؛ در زمان خروج از خانه، شیر گاز را باز کرده و سعی داشتیم تا با ایجاد انفجار و آتش سوزی مانع از کشف حقیقت شویم؛ چند روز پس از شب حادثه نیز مجددا به همراه عباس به محل زندگی مقتول رفته و با کلیدهای آپارتمان که آنها را سر قت کرده بودیم وارد خانه شده و گاو صندوق را سرقت کردیم. با توجه به اعترافات صریح احسان و معرفی "عباس . ر" ( 26 ساله ) به عنوان همدست خود در ارتکاب جنایت و سرقت از منزل مقتول، مخفیگاه وی در منطقه پیروزی شناسایی و این متهم نیز در روز 28 اسفندماه 93 دستگیر شد."عباس . ر" پس از مواجه حضوری با احسان و اطلاع از اعتراف صریح و کامل وی، صراحتا تمامی اظهارات احسان را تأیید کرد. بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی، سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح هر دو متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی برای هر دو متهم صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند. قتل پیرمرد تنها توسط زن و مرد جنایتکار زن و مرد جنایتکار که پس از قتل پیرمرد تنها جسد او را داخل یک صندوقچی قرار داده و در بزرگراه آزادگان رها کرده بودند، در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفتند. ششم مرداد سال 85 مردی در بزرگراه آزادگان با دیدن صندوقچه آبی رنگ، وقتی در آن را گشود، هراسان در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از پیدا شدن جسد در صندوقچه خبر داد.در پی این تماس، ماموران کلانتری 152 خانی آباد پس از حضور در محل، موضوع را به بازپرس شهریاری در دادسرای جنایی تهران گزارش کردند. با حضور قاضی جنایی در محل معلوم شد، مقتول مردی 70 ساله است که دست و دهان او با چسب بسته شده است. با دستور قضایی مبنی بر انتقال جسد به پزشکی قانونی، پرونده برای رازگشایی از جنایت به شعبه 10 پلیس آگاهی تهران ارجاع شد. با شروع تحقیقات ماموران و بررسی افراد گمشده معلوم شد مقتول به نام امیر پس از جدایی از همسرش به تنهایی زندگی می کرده است و از دو سال پیش زنی میانسال به عنوان پرستار به محل سکونت وی در رفت وآمد بوده است. با جمع بندی اطلاعات، ماموران در تحقیق از همسایه های مقتول متوجه شدند زن پرستار وسایل منزل را بار کامیون کرده و گفته است صاحبخانه به شیراز نقل مکان کرده است.در ادامه تحقیقات، ماموران متوجه شدند زن میانسال با مردی به نام غلامحسین که شغلش خیاطی بوده، ارتباط داشته است. با به دست آمدن این سرنخ، ماموران با حضور در محل کار غلامحسین، متوجه شدند وی این محل را تخلیه و به مکان نامعلومی متواری شده است. 6 سال پس از وقوع این جنایت، در حالی که تحقیقات در این زمینه برای شناسایی زن و مرد متهم به قتل ادامه داشت، ماموران متوجه شدند مرد متهم در جنوب تهران با هویت جعلی ازدواج کرده است. با گزارش موضوع، بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی، دستور قضایی در این ارتباط صادر و کارآگاهان غلامحسین را دستگیر کردند.با شروع تحقیقات، متهم زبان به اعتراف گشود و گفت: زنی 42 ساله به نام زهرا که به عنوان پرستار در خانه مقتول کار می کرد، شب ها در اتاقکی بالای کارگاه خیاطی با او زندگی می کرد.وقتی فهمیدم مرد سالخورده به زهرا پیشنهاد ازدواج داده، تصمیم به قتل او گرفتیم. مرد 70 ساله چند بار به محل کار من آمد و ادعا کرد زهرا سه میلیون تومان به او بدهکار است. سرانجام یک روز او را به کارگاه کشاندیم و زهرا نیز با خوراندن قرص های خواب آور او را بی هوش کرد. متهم افزود: پس از بی هوش شدن مقتول، با بستن دهان او، پیرمرد را به قتل رساندیم و جسدش را داخل کیسه ای گذاشتیم، سپس روز بعد به خانه او رفتیم و صندوقچه آبی رنگی را که آنجا بود، به کارگاه آوردیم و جسد را در آن گذاشتیم و به بزرگراه آزادگان بردیم و رها کردیم.پس از جنایت یک روز به اتفاق ز به خانه مقتول رفتیم و تمام وسایل خانه او را سرقت کردیم، سپس با تخلیه کارگاه خیاطی با یکدیگر قطع ارتباط کردیم. در پی این اعترافات، دستور دستگیری زن متهم صادر و وی در شرق تهران دستگیر شد. زن متهم در بازجویی ابتدا منکر جنایت شد و عنوان کرد، قتل از سوی غلامحسین انجام شده و او فقط قرص های خواب آور را تهیه کرده است. در پی این اظهارات و مواجهه حضوری، سرانجام متهم زبان به اعتراف گشود و گفت در قتل صاحبکار 70 ساله اش، او به غلامحسین کمک کرده و به پیشنهاد او این جنایت رخ داده است. با اعتراف متهمان و بازسازی صحنه قتل، بازپرس جنایی برای زهرا و غلامحسین به اتهام مباشرت در قتل قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح امروز دو متهم در شعبه 71 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عزیزمحمدی پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست برای متهمان تقاضای مجازات قانونی کرد. سپس فرزندان مقتول در جایگاه قرار گرفته و برای قاتلان درخواست قصاص کردند.آنها مدعی شدند ادعاهای متهمان صحت ندارد و پدرشان مرد خیر بوده است. در ادامه غلامحسین در جایگاه حاضر شد که در دفاع از خود گفت: مقتول تنها زندگی می کرد و من و زهرا در کارگاه دوخت مانتو پیش او کار می کردیم. زهرا همچنین به عنوان پرستار در خانه امیر رفت و آمد داشت. یک روز زهرا نزد من آمد و مدعی شد امیر از او سه میلیون تومان طلب دارد و به خاطر این طلب او را تحت فشار قرار داده است. او سپس نقشه قتل را طراحی کرد و با همدستی خود مقتول را به کارگاه کشانده و زهرا در ماست قرص خواب آور ریخت و به مقتول داد. بعد من دست و پای او را بستم و زهرا کیسه ای پلاستیکی را روی سر امیر کشید. وقتی از مرگ او مطمئن شدیم جسد را در صندوقچی گذاشته و در بزرگراه آزادگان رها کردیم. روز بعد هم اثاثیه خانه اش را سرقت کرده و بین خودمان تقسیم کردیم. سپس زهرا در جایگاه حاضر شد و گفت: مقتول سه میلیون تومان از من طلب داشت و به خاطر آن مرا تحت فشار قرار داده بود.برای رهایی از پرداخت طلب نقشه قتل امیر را طراحی کرده و با همدستی غلامحسین اجرا کردیم. پس از آخرین دفاعیات متهمان و کلای آنها قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند. زن و مرد جنایتکار که پس از قتل پیرمرد تنها جسد او را داخل یک صندوقچی قرار داده و در بزرگراه آزادگان رها کرده بودند، در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفتند. مراسم قسامه برای تنها متهم قتل پیرمرد تنها پرونده مرگ مرموز پیرمرد تنها با تصمیم قضات برای برگزاری مراسم قسامه وارد مرحله تازه ای شد. به گزارش جام جم، در این پرونده شهروز متهم است آبان ماه سال 85 پیرمرد بازنشسته ای را در رجایی شهر کرج به قتل رسانده است. پس از ناپدید شدن پیرمرد 79 ساله، دختر جوانی با ارسال یک ایمیل به پسر مقتول در هلند از او خواست فردی را برای پیگیری وضعیت پدرش به خانه بفرستد. در ادامه نیز پسر مقتول یکی از بستگان خود را به خانه شان فرستاد که در این هنگام جسد مقتول کشف شد. پزشکی قانونی پس از معاینه جسد علت مرگ را اصابت ضربات سخت به سر مقتول و خفگی با کراوات اعلام کرد. کارآگاهان پلیس آگاهی برای کشف راز جنایت تحقیقات خود را بر روی دختری که ایمیل فرستاده بود، متمرکز کرده و در جریان بررسی ها دختر 24 ساله به نام سمیرا را شناسایی و دستگیر کردند.سمیرا در بازجویی ها گفت: پسر مورد علاقه ام به نام شهروز با مقتول ارتباط داشت و قصد داشت سند چند خودروی سنگین را از مقتول بگیرد. پس از ناپدید شدن پیرمرد احتمال دادم شهروز او را به قتل رسانده باشد به همین خاطر با پسر مقتول تماس گرفتم. با کشف این سرنخ شهروز دستگیر و در بازجویی ها به قتل با انگیزه سرقت اعتراف کرد اما در ادامه تحقیقات منکر اتهامات خود شد. در ادامه پرونده برای محاکمه به شعبه 80 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد که قضات این شعبه پسر جوان را از اتهام قتل عمدی تبرئه کردند. با اعتراض وکیل اولیای دم، پرونده در اختیار قضات دیوان عالی کشور قرار گرفت که آنها حکم را نقض و برای رسیدگی دوباره به شعبه 74 دادگاه کیفری فرستادند. صبح دیروز جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار و وکیل اولیای دم با اشاره به مستندات پرونده و بازسازی صحنه قتل شهروز را قاتل معرفی و درخواست مجازات وی را کرد اما در ادامه متهم منکر اتهامات خود شد. قضات دادگاه پس از شور در این زمینه برای حل معمای این جنایت تصمیم به برگزاری مراسم قسامه گرفتند. در این مراسم خانواده مقتول باید 50 مرد را برای اثبات قاتل بودن شهروز به دادگاه بیاورند تا آنها با قسم به قرآن قاتل بودن شهروز را اثبات کنند. قتل پیرمرد تنها برای "550 هزار تومان" 15 فروردین ماه امسال پلیس از وقوع قتل مردی در یک در قزوین مطلع شد و بلافاصله مأموران پلیس آگاهی استان در محل حاضر و تحقیقات خود را آغاز کردند. در بررسی های اولیه مشخص شد مقتول 60 ساله با شیئی خفه شده و به قتل رسیده است. در ادامه کارآگاهان با شگرد های پلیسی از نزدیکان مقتول به یکی از نزدیکان وی مطنون شده و با دستور قضایی وی را جهت بررسی بیشتر بارداشت و به پایگاه پلیس آگاهی منتقل کردند. مظنون که 66 سال سن داشت با رویارویی با مدارک و مستندات پلیس لب به اعتراف گشود و به صراحت قتل را گردن گرفت. قاتل، انگیزه خود را از قتل اینگونه بیان داشت که مقتول مدتی است در یک واحد تجاری مشغول به کار است و مقدار قابل توجهی پول متعلق به صاحب مغازه در اختیار مقتول بوده و متهم قصد سرقت وجوه را داشته است. سرهنگ علی حسین حسینی نژاد رئیس پلیس آگاهی استان قزوین درباره این خبر به باشگاه خبرنگاران، عنوان کرد: قاتل در این اقدام، تنها موفق به سرقت 550 هزار تومان وجه نقد شده است. حسینی نژاد خاطرنشان کرد: متهم با صدور قرار بازداشت در زندان به سر می برد. خا طرات یک بازپرس محمد حسین شاملو احمدی متولد سال 1349 در ملایر یکی از بازپرسان ویژه قتل تهران بود که در مدت 7 سال فعالیت خود بیش از 200 پرونده قتل را مورد بررسی قرار داد و نگذاشت خون افراد پایمال شود. به قضاوت هیچ علاقه ای نداشتم پس از آنکه فوق لیسانس خود را از دانشگاه شهید بهشتی گرفتم وارد ستاد آزادگان شدم و در آن دستگاه شروع به فعالیت کردم زیرا در آن زمان هیچ علاقه ای به دستگاه قضایی و کار قضاوت نداشتم به گونه ای که حتی در سال 68 در دانشگاه علوم قضایی قبول شدم اما وارد این دانشگاه نشدم. تا اینکه سال 75 یکباره به دستگاه قضا و قضاوت علاقمند شدم و فکر کردم می توانم در این سیستم مثمرثمر واقع شوم و برخلاف آنکه تا آن زمان هیچ علاقه ای به این کار نداشتم اما وارد آن شدم. * اولین پرونده قتل را در اصفهان رسیدگی کردم شاملو با اشاره به این مطلب که از همان ابتدا به طور جدی در به ثمر رساندن پرونده ها تلاش داشته، گفت: زمانی که سال 76 در اصفهان مشغول به کار شدم در روز اول به عنوان بازپرس بر سر پرونده یک قتل حاضر شدم اما خدا را شکر خداوند کمک کرد و همان اولین پرونده به نتیجه رسید و خونی از کسی پایمال نشد. * جسد خورده شده توسط حیوانات اولین صحنه قتل بود اولین پرونده قتلی که در اصفهان به من محول شد پرونده کشف جسد یک مرد بود که به صورت رها شده در بیابان های اصفهان مأموران آن را پیدا کردند. نصف بدن توسط حیوانات خورده شده بود و تعداد زیادی ضربه چاقو بر بدن این فرد زده شده بود. همان زمان حس کردم که این فرد باید در یک درگیری گروهی از سوی همدستان خود و یا دوستان خود به قتل رسیده باشد به این ترتیب هویت او را مورد شناسایی قرار دادیم و مشخص شد او یکی از اعضای باند سرقت است. به این ترتیب حدس اولیه مان مبنی بر اینکه توسط شرکای خود در باند سرقت به قتل رسیده باشد منطقی جلوه کرد و خدا را شکر با دستگیری اعضای باند وی مشخص شد آنها سارقان موتورهای آب چاه بودند که در جریان سرقت موتور با یکدیگر درگیر شده اند. * آنقدر پیکر شهدا را در جبهه دیده بودم که از مقتولان نمی ترسیدم از او پرسیدیم در این همه پرونده قتلی که مورد بررسی قرار داده اید تاکنون شده که از جسدی بترسید؟ با خنده جواب می دهد زمان جنگ و جبهه آنقدر پیکر شهدا را در انواع و اقسام مختلف دیده بودیم که دیگر از هیچ جسدی نمی ترسیدم. * تا مدتها گوشت چرخ کرده نمی خوردم از یکی از بازپرسان ویژه قتل شنیده بودم که زمانی که برای اولین بار سر صحنه قتل حاضر شده بود به دلیل سوختگی جسد و بوی ناشی از آن مدت ها کباب نخورده بود به همین دلیل از شاملو هم پرسیدم آیا او هم به چنین مشکلی برخورده است؟ وی ادامه داد: تنها یک بار از دیدن یک جسد دچار اذیت روحی شدم زیرا جسد لای دیوار قرار داده شده بود و زمانی که ما جسد را پیدا کردیم جسد مانند گوشت چرخ کرده شده بود همین امر باعث شد تا چند وقت هیچگاه گوشت چرخ کرده نخوردم. * قاتل جسد را لای کمد دیواری مخفی کرده بود و رویش آجر چیده بود وی ادامه داد: در یکی از پرونده ها خانواده مرد جوانی به من مراجعه کرده و مدعی شدند برادرشان هر چند وقت یکبار از تهران به اصفهان می آید اما این بار ماندنش در اصفهان طولانی شده و به تهران بازنگشته است. بی درنگ به محل اقامت فرد مفقود شده رفتیم و با بررسی خانه متوجه شدیم از یکی از اتاق ها بوی تعفن می آید. با بررسی بیشتر مشخص شد از یک سوراخ سوسک و مورچه و کرم بیرون می آید. پس از آنکه دیوار را تخریب کردیم مشخص شد جسد صاحبخانه لای دیوار گذاشته شده و سپس روی آن با آجر و سیمان پوشانده شده است. * حدس زدم قاتل اهل شهری است که سنگ قبر را ایستاده نصب می کنند وی ادامه داد: به سرعت تحقیقات علمی خود را شروع کردیم که حدس زدم قاتل باید اهل شهری باشد که در آن سنگ قبر را ایستاده نصب می کنند. در حال بررسی قبرستان شهرهای مختلف بودیم تا پی بردم در یکی از قبرستان های شهر ری این چنین است. تحقیقاتمان را وسیع کردیم تا اینکه متوجه شدیم مقتول چندی قبل رفت و آمدهای زیادی به شهر ری داشته و به این ترتیب فردی را که در آنجا با وی در تماس بود شناسایی کرده و نهایت قاتل را شناسایی کردیم. * در کربلای 1 جانباز شدم با شاملو که صحبت می کنیم از جبهه و جنگ نیز سخن می گوید. مصرّ می شوم که موضوع جنگ و جبهه چیست که می گوید در سال 64 زمانی که 15 سالش بوده اولین بار برای اعزام به جبهه اقدام می کند اما پس از گذراندن دوره آموزشی به خاطر صغر سن از رفتن او ممانعت می کنند. ادامه می دهد که در سال 65 نهایتا برای اولین بار به جبهه ها می رود و در عملیات کربلای 1 و در ارتفاعات 223 منطقه مهران- قلاویزان از ناحیه گردن مجروح شده و اندکی نیز موج گرفتگی دارد. * به تهران که آمدم قصد داشتم که دیگر بازپرس جنایی نباشم زمانی که بعد از 3 سال به تهران آمدم هیچ علاقه ای به ادامه بازپرسی جنایی نداشتم به همین دلیل سعی کردم از این قسمت فاصله بگیرم و به جنوب شهر یعنی مجتمع قضایی بعثت رفتم. 3 سال آنجا بودم تا اینکه دادسراها احیا شدند به این ترتیب به ناحیه 12 شعبه 2 بازپرسی رفتم و آنجا نیز 3 سال به عنوان بازپرس فعالیت خود را ادامه دادم تا اینکه نهایتا توسط یکی از بازپرسان دادسرای جنایی فریب خوردم و پایم دوباره به پرونده های قتل باز شد تا شهریور ماه سال 89. * اولین قتل در تهران تنها یک مرگ ساده بود اولین بار که در سال 85 به دادسرای جنایی آمدم یک شب کشیک قتل با من بود زیرا در دادسرای جنایی هر بازپرس یک شبانه روز یعنی 24 ساعت کشیک قتل است و قتل هایی که در آن زمان اتفاق بیفتد به او ارجاع داده می شود. شب ساعت 10 شب بود که به یکباره تلفن کشیک زنگ خورد و مأموران کلانتری 148 انقلاب اعلام کردند که در یکی از نقاط حوالی میدان انقلاب یک جسد خون آلود را کشف کردند. بلافاصله در محل کشف جسد حضور پیدا کردم و دیدم جسد متعلق به پیرمردی است که فوت کرده البته فوت او مشکوک است زیرا یک چوب با رنگ قرمز نیز در حوالی جسد وجود دارد. تحقیقاتمان را آغاز کردیم تا اینکه مشخص شد پیرمرد 5 روز قبل فوت کرده و چوب قرمزرنگ نیز تنها بر اثر رنگ قرمز رنگی شده و آثار خون وجود ندارد. * همه صحنه ها دلخراش است از شاملو پرسیدم: کدام یکی از صحنه های قتل که تاکنون بر سر آن حاضر شده اید غم انگیز بوده و روح شما را بیشتر آزرده است؟ وی گفت: همه صحنه ها دلخراش هستند و ناراحت کننده، چه زمانی که انسانی کشته می شود و چه زمانی که فردی در مظان اتهام قرار گیرد. بارها شده دیدن بچه های کوچک فرد به قتل رسیده دل آدم را آزرده کرده در نقطه مقابل دیدن فرزندان صغیر قاتل که هرروز پشت در شعبه بازپرسی صف می کشند انسان را نگران از درستی قضاوت می کند. * یک بار از نماز مغرب تا نماز صبح سر صحنه قتل بودم در خاطرم بود که شاملو یک بار برایم زمان تعریف کردن خاطراتش از 15 ساعت ماندن کنار جسد سخن گفته بود به خاطر همین از او خواستم تا بار دیگر خاطره را تعریف کند. وی ادامه داد: یک بار در زمستان سال 86 سر نماز مغرب و عشا بودم که ناگهان تلفن کشیک قتل زنگ خورد و اشاره شد که جسد مردی میان سال در راهروی یک ساختمان خون آلود رها شده است. با حضور در محل حادثه متوجه شدم هیچ سرنخی از جسد وجود ندارد زیرا اعضای ساختمان صاحب جسد را نمی شناسند تنها برخی از ساکنان شنیده بودند که مقتول گفته است: دزد، دزد. تمام تلاش خودم را انجام دادم و از خداوند نیز خواستم تا مرا کمک کند دست خالی برنگردم نهایتا تا نماز صبح سر صحنه قتل بودم تا اینکه همان روز قاتل را شناسایی کردم. * در یک صحنه قتل 3 باطری موبایل عوض کردم شاملو ادامه داد: در همان صحنه به تمامی افرادی که در لیست تماس های مقتول وجود داشت تماس گرفتم تا بتوانم هویت او را شناسایی کرده و بعد از آن بتوانم قاتل را شناسایی کنم. بدون آنکه متوجه شوم 15 ساعت گذشت و من در این مدت 3 باطری گوشی عوض کردم زیرا تمام این مدت به بیش از 500 نفر زنگ زدم در ذهنم این گونه بود که قاتل قرار کاری با مقتول داشته است و در این فرصت مقتول را به قتل رسانده است. در تمام تماس هایی که برقرار می کردم توجه کاملی به نحوه صحبت کردن افراد داشتم. فردی که در کرج حضور داشت به ذهنم مشکوک آمد به او گفتم: باید بیایی تهران! و زمانی که قاتل را پیدا کرده بودم این شخص رسیده بود به تهران وقتی فهمید با او کاری ندارم، ناراحت شد و قصد داشت با من درگیر شود اما به محض اینکه متوجه شد اگر واقعا با او کاری داشتم باید حداقل 6 ماه در زندان بماند، خوشحال شد که با او کاری ندارم و به سمت خانه اش رفت. * قتل در سیزده به د ر بارانی شاملو افزود: یک بار روز 13 فروردین کشیک قتل بودم. تا ساعت 5:30 در خانه منتظر ماندم و خوشبختانه هیچ خبری از قتل و جنایت نبود. سرانجام به واسطه آنکه خانواده ام اذیت نشوند آنها را سوار ماشین کرده قصد داشتیم به حاشیه تهران برویم، در اتوبان نواب بودم که هوا بارانی شد و در همان زمان موبایل کشیک قتل به صدا درآمد و مشخص شد فردی در ارتفاعات بومهن به قتل رسیده است. وی ادامه داد: به بهانه باران خانواده را از رفتن به حاشیه شهر منصرف کردم و بدون آنکه لباس مناسبی بردارم به سمت بومهن رفتم. حوالی غروب بود که به بومهن رسیدیم. پس از طی یک ساعت راهپیمایی در مسیر صعب العبور نهایتا به تخته سنگی رسیدیم که مأموران کلانتری مدعی بودند یک جسد زیر آن گرفتار شده است. هوا تاریک شده بود هیچ امکاناتی برای بررسی صحنه جرم نداشتیم از طرفی باران می بارید و تا زیر زانو در گل بیابان فرو رفته بودیم. * چراغ های تراکتور به جای پروژکتورهای پلیس آگاهی به کمک مان آمد وی ادامه داد: مأموران پلیس آگاهی که برای بررسی صحنه جرم آمده بودند یادشان رفته بودند که باطری های پروژکتور را شارژ کنند به همین دلیل مجبور شدیم از یکی از افرادی که در همان منطقه به کار زراعت مشغول بود خواهش کردیم تا تراکتور خود را به سر صحنه قتل بیاورد و نور آن را به محلی که ما می خواهیم بیندازد. پس از 3 ساعت کار مداوم و بررسی جسد نهایتا جسد را سوار همان تراکتور کردیم و به لب جاده آوردیم. مرد کشاورز نیز هیچ پولی بابت لطفی که به ما کرده بود از ما نگرفت. دروغ پدری که فرزند معتاد خود را کشته بود به راحتی فاش شد شاملو گفت: یک بار مسئولان کلانتری با من تماس گرفته مدعی شدند جسدی در خیابان پیدا شده که متعلق به یک مرد جوان است که گویا ضربات چاقو عامل مرگ وی بوده است. به مأموران پلیس گفتم از پدر و مادر مقتول بررسی کنند ببینند آیا می دانند پسرشان به چه دلیلی به قتل رسیده که مأموران مدعی شدند پدر مقتول اظهارات ضد و نقیضی دارد. به سرعت خود را به محل حادثه رساندم و در بازجویی از پدر مقتول مشخص شد او به دروغ می گوید پسرش توسط یک موتورسوار از خانه خارج شده و سپس جسد وی در گوشه ای پیدا شده است. به حرف های پدر مقتول شک کردم دستور دادم خانه را کاملا بررسی کنند که در بررسی چاقوی خون آلود کشف شد و نهایتا پدر لب به اعتراف گشود که فرزندم را به دلیل اعتیادش به مواد مخدر به قتل رساندم. * مسئولان هنوز خطراتی را که قضات را تهدید می کند جدی نگرفته اند به یک باره در میان تعریف خاطرات شاملو از او درباره مشکلات و مسائلی که قضات با آن دست و پنجه نرم می کنند سؤال می پرسم که وی مدعی می شود مسئولان هنوز خطراتی را که قضات را تهدید می کند جدی نگرفته اند. وی ادامه داد: باور این نکته که قضات در خطر هستند در مسئولان وجود ندارد برای مثال در ابتدایی ترین اقدام مسئولان سرویس رفت و آمد قضات را حذف کردند فارغ از اینکه یک مهماندار در این کشور با بهترین ماشین شاسی بلند نقل و انتقال می یابد در حالی که قضات باید با مترو و تاکسی این ور و آن ور بروند. بارها شده قضات در تاکسی به راننده درباره پخش موسیقی های ناهنجار تذکر داده اند که راننده با بی اعتنایی یا آنها را پیاده کرده و یا به راه خود ادامه داده بدون اینکه حرف قاضی را گوش کند حتی دیده ایم در مترو کیف پول قضات را ربوده اند حالا شما حساب کنید یک قاضی بیاید و بخواهد به خاطر کیف پول خودش اعلام شکایت کند البته در برخی از دستگاه های قضایی قضات با هزینه خود سرویس رفت و آمدشان را مهیا کرده اند. * قضات علاقه ای به مسلح شدن ندارند وی با اشاره به این مطلب که در برخی از موارد به برخی از قضات اسلحه سازمانی داده شده تا در مواقعی که ضرورت ایجاد می کند از آن استفاده کنند، گفت: به شخصه قضاتی را می شناسم که مانند خودم هیچ علاقه ای به مسلح شدن ندارند زیرا بار مسئولیت حمل سلاح بسیار زیاد است. ما قضات ترجیح می دهیم در صحنه درگیری زده بشویم تا اینکه بخواهیم با اسلحه ما کسی به قتل برسد. * در بسیاری از پرونده ها پس از اتمام مراحل رسیدگی طرفین را به صلح و سازش دعوت می کنند مانند بسیاری از خاطراتی که از دوره بازپرسی شاملو در دادسرای جنایی به خاطر داشتم خاطرم بود که او در بسیاری از پرونده های قتل پس از اتمام رسیدگی از طرفین می خواست تا صلح و سازش کنند. از او خواستم این موضوع را به زبان خودش برای ما توضیح دهد. شاملو گفت: در هر پرونده به فراخور موقعیت و نوع حادثه پس از آنکه تحقیقات مورد نیاز پرونده را انجام می دادم و خیال شاکی پرونده راحت می شد که به حقش قرار است برسد جلساتی را برگزار می کردم تا به واسطه آن جلسات بتوانم رضایت شاکی را جلب کنم تا از قصاص یک فرد جلوگیری کند. در بسیاری از این جلسات به صورت رایگان طرفین را به صلح و سازش دعوت می کردم و در برخی از جلسات هم از خانواده قاتل برای خانواده مقتول درخواست دیه می کردم. قتل پیرمرد خیر و همسرش توسط سارقان افغانی 2 جوان افغانی که با پیگیری یک پرونده سرقت در مشهد دستگیر شده بودند در اولین جلسه بازپرسی، زوایای پیدا و پنهان ارتکاب 2 قتل فجیع پیرمرد خیر و همسرش را نیز فاش کردند. خراسان: 2 جوان افغانی که با پیگیری یک پرونده سرقت در مشهد دستگیر شده بودند در اولین جلسه بازپرسی، زوایای پیدا و پنهان ارتکاب 2 قتل فجیع پیرمرد خیر و همسرش را نیز فاش کردند. دقایق اولیه بامداد روز هجدهم فروردین ماه، زنگ تلفن همراه قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و مأموران کلانتری گلشهر مشهد وی را در جریان وقوع 2 جنایت هولناک در بولوار شهید آوینی قرار دادند. با توجه به اهمیت موضوع بلافاصله قاضی اسماعیل شاکر به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی برای بررسی ماجرا به محل اعلام شده واقع در یک منزل مسکونی عزیمت کرد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی درباره چگونگی این جنایت فجیع آغاز شد. جسد خون آلود پیرمردی حدود 80 ساله روی تخت قرار داشت که با وارد آمدن 6 ضربه چاقو کشته شده بود و جسد همسر 37 ساله پیرمرد نیز در کف اتاقی دیگر در حالی کشف شد که مهاجم یا مهاجمان ناشناس او را با 32 ضربه کارد به قتل رسانده و گلویش را نیز بریده بودند.در بررسی های بیشتر مشخص شد که قفل در گاوصندوق داخل اتاقی که پیرمرد در آن کشته شده بود باز است و تنها یک بسته اسکناس 5 هزار تومانی در انتهای صندوق قرار دارد. شواهد امر بیانگر آن بود که قاتل یا قاتلان با پیرمرد آشنا بوده اند و به راحتی وارد منزل شده اند و پس از ارتکاب جنایت پول های داخل گاوصندوق را سرقت کرده اند به همین دلیل و با توجه به این که همسر جوان پیرمرد با وارد آمدن ضربات بیشتری کشته شده بود این احتمال قوت گرفت که ممکن است این جنایت هولناک خانوادگی باشد؛ بنابراین به دستور مقام قضایی، 2 تن از نزدیکان همسر اول پیرمرد به عنوان مظنون دستگیر شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند اما هنوز مدت زیادی از بازداشت این دو نفر نگذشته بود که کارآگاهان پس از انجام یکسری تحقیقات فنی و پلیسی دریافتند که دو فرد مظنون نقشی در ارتکاب جنایت نداشته اند. بدین ترتیب احتمال جنایت خانوادگی رنگ باخت و گره کوری در این پرونده جنایی ایجاد شد. این گزارش حاکی است: به دستور رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، گروهی از کارآگاهان دایره جنایی به سرپرستی کارآگاه احسان حسن نژاد (افسر پرونده) تحقیقات میدانی خود را درباره افرادی که با پیرمرد آشنایی و ارتباط داشتند آغاز کردند تا سرنخ های جدیدی از این پرونده به دست آید. این در حالی بود که قاضی ویژه قتل عمد نیز دستورات ویژه ای را برای بازجویی از افراد مظنون صادر کرده و کارآگاهان را برای یافتن سرنخ های جدید راهنمایی می کرد. کارآگاهان در ادامه تحقیقات خود در حالی به پرونده یک سرقت از انبار آهن مقتول برخورد کردند که ماجرای سرقت در هشتم اسفند ماه سال گذشته اتفاق افتاده بود اما پیرمرد به دلایل نامعلومی از پیگیری این پرونده منصرف شده بود و تنها سوابقی از این سرقت در کلانتری گلشهر و پلیس آگاهی موجود بود. با پیدا شدن این سرنخ، بررسی های پلیس روی پرونده سرقت متمرکز شد چرا که با توجه به سرقت از گاوصندوق، این احتمال وجود داشت که این پرونده نیز ارتباطی با عامل یا عاملان جنایت داشته باشد؛ بنابراین کارآگاهان دایره جنایی با مطالعه پرونده سرقت از انبار آهن مقتول به این نتیجه رسیدند که در انبار آهن نیز با کلید باز شده است و دزدان آهن از افرادی بوده اند که با پیرمرد آشنایی داشته اند. کارآگاهان در ادامه موفق شدند خریدار آهن های مسروقه را در منطقه گلشهر شناسایی و از او بازجویی کنند. وی مشخصاتی از یک جوان که آهن ها را به وی فروخته بود ارائه کرد و گفت: آن جوان به من گفت: حاجی (پیرمرد) مرا فرستاده تا آهن ها را به شما بفروشم! خریدار آهن آلات همچنین شماره تلفنی را در اختیار کارآگاهان قرار داد که جوان یاد شده از طریق آن با وی تماس گرفته بود. بررسی این شماره تلفن توسط کارآگاهان مشخص کرد که شماره مذکور مربوط به جوان افغانی به نام الف است که در شب حادثه نیز از همین شماره با تلفن همراه پسر مقتول تماس گرفته شده است. پسر مقتول در این باره به کارآگاهان گفت: آن شب (الف) که قبلا برای پدرم در ساخت ساختمان های امور خیریه ای جوشکاری می کرد با من تماس گرفت و گفت: کجا هستی؟ به او گفتم من الان در یک کافی نتم! (الف) سپس از من خواست تا در همان جا منتظرش بمانم که می خواهد مرا ببیند. با این اظهارات بلافاصله کارآگاهان با کسب دستورات قضایی، (الف) را در منطقه گلشهر دستگیر و به آگاهی منتقل کردند. وی که تحت بازجویی های فنی قرار گرفته بود مدعی شد که شماره تلفن مذکور متعلق به دوست افغانی اش است؛ بنابراین کارآگاهان (الف) را در حالی که داخل خودرو پلیس نشسته بود برای نشان دادن محل اختفای م به اطراف میدان تختی مشهد بردند او ساختمانی را به کارآگاهان نشان داد و گفت: م در آن ساختمان مشغول کار است وقتی کارآگاهان برای دستگیری م از خودرو پیاده شدند ناگهان (الف) از فرصت ایجاد شده استفاده کرد و پا به فرار گذاشت کارآگاهان نیز به تعقیب وی پرداختند و با شلیک چند تیر هوایی دوباره او را دستگیر و به داخل خودرو منتقل کردند. این در حالی بود که م نیز در محل کارش دستگیر و به دایره جنایی آگاهی هدایت شد. 2 جوان افغانی وقتی در برابر هم قرار گرفتند چاره ای جز اعتراف ندیدند و به قتل پیرمرد خیر و همسرش با انگیزه سرقت اعتراف کردند. یکی از متهمان این پرونده گفت: من قبلا کارگر پیرمرد بودم و می دانستم او پول زیادی در گاوصندوق نگه می دارد چون حقوق ما را در منزل پرداخت می کرد به همین دلیل آشنایی کاملی با محیط زندگی او داشتم. اسفندماه سال قبل وقتی به انبار آهن دستبرد زدیم من از دوستم م خواستم تا آن ها را به فردی که با پیرمرد آشنایی داشت بفروشد چرا که او مرا می شناخت و من نمی خواستم سرنخی از سرقت به جا بگذارم. وقتی در این پرونده دستگیر نشدیم وسوسه شدیم تا به پول های گاوصندوق هم دستبرد بزنیم. به همین دلیل نقشه سرقت را با م کشیدیم و شب جمعه در اطراف منزل او کشیک می دادیم تا وقتی که در منزل تنها شد به داخل برویم اما می ترسیدم پسر او در همین موقع سر برسد؛ بنابراین با تلفن همراه او تماس گرفتم و وقتی مطمئن شدم او داخل کافی نت منتظر ما می ماند م را فرستادم که از این موضوع اطمینان حاصل کند وقتی م برگشت دیدیم که همسر و دختر پیرمرد نیز از منزل خارج شدند در همین فرصت با تلفن همراه پیرمرد تماس گرفتم و به او گفتم ما در مقابل منزل هستیم در را باز کند تا داخل منزل برویم وقتی پیرمرد در منزل را باز کرد دست و پایش را گرفتیم و روی تخت انداختیم. م با دستش جلوی دهان او را گرفته بود که سروصدا نکند وقتی چند ضربه چاقو به او زدیم و مطمئن شدیم که مرده است پول های گاوصندوق را داخل 2 کیسه برنج ریختیم، قصد فرار داشتیم که با باز شدن در منزل در جایمان میخکوب شدیم. همسر مقتول که با کلید در را باز کرده بود متوجه موضوع شد و مرا شناخت دیگر چاره ای نداشتیم 2 نفری به سمت او هم حمله ور شدیم و با ضربات متعدد کارد او را هم داخل اتاق کشتیم. وی ادامه داد: پس از آن با برداشتن پول ها از محل فرار کردیم و به خانه ما رفتیم در آن جا پول ها را شمردیم 30 میلیون تومان بود که با هم تقسیم کردیم و م به خانه خودشان رفت. این گزارش حاکی است: کارآگاهان دایره جنایی آگاهی در پی اعترافات صریح متهمان این پرونده، منازل آن ها را به دستور قاضی شاکر بازرسی و وجوه مسروقه را کشف کردند اما مشخص شد که مقداری از پول ها نیست تا این که در بازرسی های بیشتر مقدار دیگر پول ها از داخل باندهای پخش رایانه یکی از متهمان پیدا شد. بنابر این گزارش، پس از مشخص شدن زوایای پیدا و پنهان این پرونده در اولین جلسه بازپرسی که در شعبه 809 مجتمع قضایی شهید قدوسی مشهد انجام شد 2 متهم این پرونده جنایی که 21 و 25 ساله هستند با صدور قرار بازداشت موقت، به اتهامات شرکت در 2 فقره قتل عمدی و سرقت روانه زندان شدند تا پرونده آنان مسیر قانونی خود را طی کند.شایان ذکر است: با برملا شدن راز این پرونده جنایی، 2 مظنون که در ابتدای ماجرای قتل دستگیر شده بودند به دستور مقام قضایی آزاد شدند. قتل پیرمرد تنها با ادعایی واهی شمارش معکوس برای اعدام مرد سابقه دار که با انگیزه واهی پیرمرد تنها را به قتل رسانده بود، آغاز شد. به گزارش بی با ک به نقل از مهر، محمد مهدی متهم است 19 بهمن ماه سال 88 پیرمرد تنهایی را در منطقه میرداماد با ضربه های کارد به قتل رسانده است. ماموران پلیس پس از اطلاع این جنایت تحقیقات خود را آغاز کرده و دریافتند مقتول به نام حسن چندی قبل از زندان آزاد و این خانه را بهزیستی در اختیار او قرار داده بود. در ادامه بررسیها مشخص شد او با پسر جوانی به نام محمد مهدی ارتباط دارد به همین خاطر تحقیقات بر روی تنها مظنون جنایت متمرکز شد و کارآگاهان او را دستگیر کردند. متهم به قتل در ابتدا منکر هر جنایتی شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: من و مقتول در زندان با هم آشنا شده بودیم. یک شب که به خانه او رفته بودم با داروی خواب آور مرا بیهوش کرد و مورد آزار و اذیت قرار داد. من هم برای انتقام او را با ضربه های کارد کشتم. محمد مهدی در جریان محاکمه خود در شعبه 74 نتوانست هیچ دلیلی را برای اثبات ادعایش ارائه کند به همین خاطر قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند. در ادامه نیز حکم قصاص در شعبه 15 دیوان عالی کشور تایید و برای اجرا به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. ماجرای قتل پیرزن تنها زینب سراسیمه از آپارتمان بیرون آمد و با داد و فریاد گفت؛ خانم را کشتند، یکی کمک کند. همسایه ها با شنیدن صدای زن جوان سراسیمه از خانه خود بیرون آمدند. جسد زهرا روی تخت بوده و روسری اش دور گردنش گره خورده بود. سروان تازه به اداره رسیده بود و در حال مرتب کردن میز کارش بود که زنگ تلفن کشیک قتل به صدا در آمد. آن سوی خط گروهبان سعیدی از کلانتری 16 تهران بود که گزارش قتل زن سالمندی را می داد. کارآگاه آدرس را گرفت و راهی محل قتل شد. قتل در یکی از محله های مرکزی شهر رخ داده بود. مقتول در طبقه دوم یک مجتمع 18 واحدی زندگی می کرد. وارد آپارتمان که شد به هم ریختگی وسایل بیش از هر چیز به چشم می خورد. ماموران تشخیص هویت در حال اثر برداری از صحنه قتل بودند. گروهبان سعیدی با مشاهده سروان به سمت او آمد و نتیجه تحقیقات اولیه را گفت. مقتول زن شصت و هفت ساله ای به نام زهراست که بعد از فوت همسرش به تنهایی در این آپارتمان زندگی می کرد. تنها دخترش در خارج از کشور زندگی می کند و زن جوانی به نام زینب به عنوان پرستار از او نگهداری می کرد. امروز صبح زینب برای خرید از خانه خارج می شود و بعد از بازگشت متوجه قتل زن تنها از سوی سارق می شود . چه چیزی سرقت شده؟ فقط طلاهای مقتول سرقت شده که به گفته پرستار جواهراتی گرانقیمت بود. سروان سپس به اتاق خواب رفت. جسد مقتول روی تخت قرار داشت و دکتر سهرابی در حال معاینه جسد. دکتر که کارش تمام شد به سمت سروان آمد و گفت: قتل حدود دو ساعت قبل رخ داده و مقتول در خواب غافلگیر شده. او را با روسری خفه کرده اند. سروان برای کشف راز قتل تصمیم گرفت از زینب و همسایه ها تحقیق کند. از گروهبان خواست زن جوان را برای تحقیق به اتاق بیاورد. زن جوان در حالی که بی تابی می کرد رو به روی کارآگاه روی مبل نشست. چند وقت است در این خانه کاری می کنی؟ حدود پنج ماه. صبح برای چه کاری خانه را ترک کردی؟ خرید خانه به عهده من است. به سوپرمارکت سرکوچه رفتم و بعد از خرید به خانه بازگشتم. در آپارتمان باز بود. ابتدا تصور کردم خودم در را بازگذاشته ام، اما وقتی وارد شدم متوجه به هم ریختگی خانه شده و سراغ خانم رفتم که او را خفه کرده بودند. از همسایه ها کمک خواستم و آنها با پلیس تماس گرفتند. طلاهای مقتول کجا بود؟ در کشوی کنار تخت. هنگام رفتن یا برگشتن، مورد مشکوکی ندیدی؟ نه، فقط وقتی برگشتم افشین، یکی از ساکنان سراسیمه از آسانسور خارج شد. مثل این که چیزی را زیر لباسش مخفی کرده بود. بعد از بازجویی از زینب، کارآگاه گروهبان سعید را صدا زد و از او خواست افشین را برای تحقیق به آنجا بیاورد. همچنین ماموری برای بررسی صحت ادعاهای پرستار به سوپرمارکت برود. در این فاصله هم به تحقیق از همسایه واحد کناری پرداخت. زن میانسال که بشدت ترسیده بود، گفت: من نه چیزی دیدم و نه صدایی شنیدم. زهرا خانم زن آرام و مهربانی بود. گاهی که حوصله اش سر می رفت به پارک مقابل خانه می آمد. بنده خدا پا درد داشت و از سه روز قبل که آسانسور خراب شد خانه نشین شده بود. چند بار به مدیر ساختمان گفتیم و قرار بود فردا سرویس کار به اینجا بیاید. افشین را می شناسی؟ بله. از ساکنان قدیمی مجتمع است. معتاد است، اما آزارش به کسی نمی رسد. پدر و مادرش چند بار خواستند او را ترک بدهند، اما بی فایده بوده... سروان در حال بازجویی از زن همسایه بود که گروهبان همراه پسر جوانی وارد سالن شدند. پسر جوان سر و وضع آشفته ای داشت و با نخستین نگاه می شد به اعتیادش پی برد. جناب سروان، افشین را در پشت بام خانه دستگیر کردیم. تا ما را دید قصد فرار داشت. کارآگاه از زن همسایه تشکر کرد و به بازجویی از افشین پرداخت. چرا زن همسایه را کشتی؟ من... من کسی را نکشتم. شاید معتاد باشم، اما قاتل نیستم. پس چرا صبح سراسیمه از خانه خارج شدی؟ می خواستم مواد بخرم. پول از کجا آوردی؟ پول نداشتم. به جای آن یک ظرف بلوری را که متعلق به مادرم بود به قاچاقچی دادم. می توانی این ادعا را ثابت کنی؟ انتظار دارید مرد قاچاقچی بیاید و به نفع من شهادت دهد. چرا تا ماموران را دیدی فرار کردی؟ فکر کردم ماموران موادمخدر هستند. پس از تحقیق از افشین، گروهبان سراغ کارآگاه آمد و گفت: زینب درست گفته. صبح از سوپرمارکت سرکوچه پنیر خریده است. سروان یک بار دیگر به بررسی صحنه و اظهارات مظنون پرداخت و تلفنی موضوع را به بازپرس گزارش داد و دستور دستگیری قاتل را گرفت. وحید شکری / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم) منبع: خبرگزاری ایسنا ...
کفاشیان خواست مسیرهایمان جدا شود؛ مدارکش هم موجود است
به گزارش "سپاس"، به نقل از فارس، کارلوس کی روش پس از شکست تیم ملی ایران مقابل سوئد در نشست خبری این دیدار در خصوص نظرش در مورد این دیدار و آیا اینکه این مسابقه آخرین بازی وی به عنوان سرمربی تیم ملی ایران بود، گفت: مهم ترین مطلبی که باید به آن اشاره کنم پس از 4 سال کار با تیم ملی ایران، افتخار می کنم به تیمم و تک تک بازیکنان، این بهترین گروهی بود که در طول دوران مربی گری ام در اختیار ...
90/ قوچان نژاد: سیاستمدار نیستم امادوست دارم با سیاست باشم!
دادن به موسیقی، شاید سرگرمی خاص دیگری نداشته باشم. هر چند که کتاب خواندن هم در برنامه ام قرار دارد. موسیقی را از کودکی دنبال کردم و همیشه تنهایی هایم را با آن پر کردم. ویلون و پیانو سازهای تخصصی من هستند و البته هیچگاه دوست ندارم در این مورد زیاد صحبت کنم چون این کاملاً شخصی است و نمی خواهم به آن بپردازم. رسانه واقعیت این است که من خیلی اهل روزنامه و مجله نیستم. البته اینطور نیست ...
90/ تحقیقاتی درباره مرموزترین اتفاق تاریخ فوتبال ایران
رایج بود. هواداران وقتی از کسی خوش شان نمی آمد، او را هو می کردند. علی پروین هیچگاه به تفصیل درباره آن روزها صحبت نکرده است. روزهایی که به خانه نشینی مرد شماره یک پرسپولیس منجر شد و او را برای مدتی طولانی از فوتبال ایران دور نگاه داشت. با این حال او متهم شد که روی نیمکت با انگشت اشاره اش ، هواداران را به سر دادن شعارهایی خاص ترغیب می کند. مدیراستقلال احضار می شود پروین در زمان ...
90/ درخشان: هنوز هم سر حرف هایم در مورد کی روش هستم
این فضا را تجربه کنم. وقتی با درخواست برادران قاسم خانی روبه رو شدم با توجه به سوژه سریال که خیلی جذاب به نظر رسید تصمیم گرفتم ایفای نقش کنم. 90: به اعتقاد خودتان از پس این نقش برآمدید، اگر بخواهید از 10 به بازی خودتان نمره بدهید، چه عددی را انتخاب خواهید کرد؟ همانطور که دیدید نقش طولانی نداشتم و تنها در چند سکانس بودم. با این حال تجربه جالبی بود و واقعا دوست داشتنی بود. فکر می کنم 7 ...
90/ آسارایی: می دانید که فوتبالیست هم بوده ام؟
. خوشبختانه با استقبال خوب مردم مواجه شده که این اتفاق جای شکر دارد. دوست دارم نکته ای را هم اضافه کنیم به این جواب. 90: بفرمایید. دو آهنگ عشق یعنی و هنوز همونیم را به یاد مادرم اجرا کردم که احساس می کنم مردم عزیز هم این انرژی را دریافت کردند و به خاطر همین مورد استقبال قرار گرفت. 90: با کدام خواننده موسیقی ارتباط دارید؟ (با خنده) هنوز سئوالت را فراموش نکردم که گفتی از فضای ...
90/ تونی: بعد از بازی با سپاهان به خانه رفتم و گریستم!
تراکتور مفید بوده اما خودم را منجی این تیم نمی دانم . هر بار که آمده ام همه تجربیاتم به عنوان بازیکن و مربی را آورده ام تا شاگردانم از نظر فوتبال و زندگی رشد کنند. 90: چرا هر دو باری که از تراکتور رفتید تیمی را به خدمت نگرفتید؟ من به اندازه خودم پول دارم که هر پیشنهادی را قبول نکنم. پس از این همه سال تنها با عقلم تصمیم نمی گیرم و حالا برای یک انتخاب احساسم را هم دخالت می دهم. در دو بار اخیر ...
90/ عادل باعث شد قیافه ام را تغییر دهم
را می خواست و حتی بیش از 20 بار تماس گرفت که من تو را می خواهم و جایی نروی. البته من آن زمان یک قرارداد داخلی با سپاهان امضاء کرده بودم و به باشگاه پرسپولیس گفتم من چنین قراردادی با سپاهان دارم. دوست آقای دایی که ظاهرا وکیل هم هست به من گفت اگر پنج روز از قراردادت گذشته باشد اعتباری ندارد. من همین جریان را به اطلاع مدیر برنامه هایم رساندم و او هم گفت اگر واقعا می توانند این کار را کنند و قراردادت ...
90/ گفت وگویی منتشر نشده از ناصر حجازی
کردیم خوب بودند. آن موقع در صورتی که بخواهم قیاس کنم با حال حاضر دفاع های آن موقع خیلی بهتر بودند. اگر این چیزهایی که الان به فوتبالیست ها می دهند به آن فوتبالیست ها می دادند. من فکر کنم آنها خیلی بالاتر می رفتند مثلا حلوایی بود. اکبر کارگر جم بود. آندرانیک بود. اصلا قابل قیاس نیست. 90: با کدام یک از نظر روانی راحت تر بودید؟ البته من با 3-2 نسل فوتبال بازی کردم. یعنی 4-3 دفاع تغییر کرده ...
کفاشیان: چهار سال دیگر در فوتبال هستم!
داده ای، دستت درد نکند و برو تا یک فرد دیگر را بیاوریم، آن زمان دیگر مشکلی وجود ندارد و می روم. * چه دلیلی باعث شد نبی از دبیرکلی فدراسیون فوتبال کنار گذاشته شود؟ هم نامه هیات رئیسه برای برکناری نبی مطرح شد و هم وزارت ورزش خواست که او نباشد. من هم به نظر هیات رئیسه احترام گذاشتم و با این تغییر موافقت کردم. * چرا وزارت ورزش و جوانان نمی خواست نبی بماند؟ آیا مسائل پشت ...
یک روز با سر به راه ها؛ زبل خان کیست؟!
ساله بوده، یادآور می شود. او می گوید: وقتی آدم با کارگردانی همچون سعید سلطانی کار می کند واقعا لذت می برد. در مورد سریال سر به راه نیز ان شاءالله مردم نگویند وقت ما را گرفتید. این بازیگر با اشاره به اینکه اولین کار نوروزی خود را سال ها پیش با عنوان فراموشی با سعید سلطانی انجام داده است، درباره مجموعه سربه راه نیز می گوید: این کار قصه یک خانواده است که درگیر یکسری مسائل می ...
مستند سازی در راستای اراده آمریکایی ها
... مثلاً افرادی در خارج از کشور با سرهم کردن یکسری مطالب یا آسمان و ریسمان به هم بستن اثری را خلق می کنند ما احساس خطر می کنیم. و یک دفعه تاریخ نگاری ما گل می کند و سراغ افراد می رویم ، یا به مجموعه ای که دوست عزیزمان درست کرده است دست اندازی می کنیم به اینها نمی توان نام تاریخ نگاری گذاشت، خنده دار است به نوعی سرگرمی درست کردن برای مردم است! تاریخ نگاری در معنی اصلی آن این است که ...
میناوند: جواد با عزت آمد و با عزت رفت
ملی پوش سابق فوتبال ایران از بالارفتن شخصیت فوتبال ایران در دوران حضور کارلوس کی روش گفت. به گزارش "ورزش سه"، مهرداد میناوند راجع به بازی تیم ملی ایران و سوئد گفت: بازی خیلی خوبی بود، بعد از دو گلی که دریافت کردیم، توانستیم به حریف فشار بیاوریم و در فاز حمله، خطراتی را روی دروازه سوئد به وجود بیاوریم، اما باید قبول کنیم که تجربه ما در بازی با تیم های بزرگ دنیا کم است و شاید یکی از ...