سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده شهید رکن آبادی: گفت از مکه برگردم می روم یمن/ آب پاکی را روی دستمان ریختند
حرم حضرت رقیه (س) یا حرم حضرت زینب (س) برای دعای کمیل، به خاطر همین ما روزهای سه شنبه در سفارت برنامه داشتیم. این 5 سال به این شکل گذشت و ما برگشتیم ایران و فکر کنم 3 یا 4 سال تهران بودیم که به عنوان سفیر لبنان در سال 89 انتخاب شدند، 27 اردیبهشت 89 ایشان به عنوان سفیر عازم لبنان شد که طبیعتاً اختیار اینجا دست خودش بود و دستش کاملاً باز بود. به خاطر جوی که در لبنان ایشان به وجود آورده ...
عالم یهودی که با شیعه شدنش کمر یهود را شکست + عکس
بسیار تحقیقی شده است. ما انشاءالله عین اسناد خطی را در این کتاب به چاپ رسانده و در اختیار محققین قرار می دهیم. ما عبارات را به صورت عربی هم آورده ایم که اگر این کتاب بخواهد به زبان عربی ترجمه شود، مشکلی نباشد. امکان دارد اسنادش را به زبان انگلیسی هم بیاوریم. اما این هنوز به جمع بندی نهایی نرسیده است. جدای از این ها اصل کتاب نسخه خطی را هم در انتها می آوریم. چون در این کتاب دخل و تصرف زیادی داشتیم، برای حفظ امانت داری اصل کتاب را هم می آوریم که اگر محققی خواست اصل مطلب را ببیند، دستش بسته نباشد و نخواهد زحماتی را که ما کشیده ایم را دوباره بکشد. منبع : رسا ...
تنور گرم ورزش با چهره هایی که دیده نمی شوند
آلمان و فرانسه به اطلاعات زیادی احتیاج نداشت؛ چون همه بازیکنان فرانسه را می شناسند اما بازی اسلوواکی با کرواسی نیازمند اطلاعات بیشتری است. در همین یورو بعد از تحلیل کار، از 90 دقیقه 60 دقیقه صحبت کرده بودم و 30 دقیقه به مخاطب اجازه دادم که فکر کند و تصمیم بگیرد. خیابانی با تأیید اینکه اطلاعات حاشیه ای باید در زمان درست داده شود، اضافه کرد: اطلاعات حاشیه ای باید زمانی به مخاطب ارائه شود که یا بازی از ...
جانشین پادشاه
هر هفت برادر از آن نردبانی طنابی بالا رفتند و خود را به خشکی رساندند. برادران در بالای کوه باغ سیب قشنگی دیدند و در پشت باغ مزرعه ای به چشمشان خورد. شش برادر در باغ ماندند تا سیب بخورند، ولی برادر کوچک تر در مزرعه به راه افتاد. موقعی که در مزرعه پیش می رفت ناگهان غول بزرگ پیکری را دید که به طرف او می آید. غول در دست گرز بزرگی داشت و به او گفت: - ای ملخ، تو از کجا به قلمرو حکومت من راه ...
پسرانی که برای پدرشان آب شفابخش زندگی به دست آوردند
شناور هنوز نیمی از راه را نپیموده بود که حیوانات خودشان را به آب انداختند و شناکنان در عقب او به راه افتادند. همین که تخته به آن طرف رودخانه رسد، دختران فوراً احمق را گرفتند و گفتند: - زندگی تو به آخر رسیده، در این جا باید سرت را از تنت جدا کنیم. - چاره ای جز اطاعت ندارم، ولی اجازه بفرمایید که دعایی بخوانم. دختران اجازه دادند، ولی به این شرط که تندتر بخواند. - البته دعا را زود می ...
دعای عرفه با نوای حاج منصور ارضی + صوت و متن
بیشتر بوده از آنچه برایم آشکار شد مِنَ الْعافِیَةِ وَالسَّرّآءِ وَاَنَا اَشْهَدُ یا اِلهی بِحَقیقَةِ ایمانی وَعَقْدِ از تندرستی و خوشی و من گواهی دهم خدایا به حقیقت ایمان خودم و بدانچه تصمیمات یقینم بدان بسته است عَزَماتِ یَقینی وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدی وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیری و توحید خالص و بی شائبه خود و درون سرپوشیده نهادم وَعَلائِقِ مَجاری ...
انتقاد کورش باقری ازکسی که نگذاشت بهداد نقره المپیک بگیرد
خواهد را تامین کنید می رود دیگر. حداقل کاری که می توانیم انجام بدهیم این است که بگوییم ان شالله موفق باشد و انگ های دیگر به او نزنیم. مهماندوست رفته و خب دیدیم که از دست بالاترین مقام کشوری که کار می کند جایزه اش را گرفت. البته این چیزها در ایران هم هست و نمی گوییم نیست ولی خب باید شرایطش باشد. من خودم هم همراه آقای محمد بنا چهار سال پیش نشان شجاعت گرفتیم ولی ای کاش اگر کسی به هر دلیلی آن طرف می ...
صوت، متن و ترجمه دعای عرفه و اعمال روز
و باز داشتی بیشتر بوده از آنچه برایم آشکار شد مِنَ الْعافِیَةِ وَالسَّرّآءِ وَاَنَا اَشْهَدُ یا اِلهی بِحَقیقَةِ ایمانی وَعَقْدِ از تندرستی و خوشی و من گواهی دهم خدایا به حقیقت ایمان خودم و بدانچه تصمیمات یقینم بدان بسته است عَزَماتِ یَقینی وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدی وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیری و توحید خالص و بی شائبه خود و درون سرپوشیده نهادم ...
همسر شهید: عبدالله همه زندگی من بود/ سر سفره عقد آرزوی شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر
.... گفت: باشه، هر اتفاقی افتاد میگم. بعد نشستم گریه و دعا و نماز. ساعت 6 صبح خوابیدم تا حدود ده که محدثه صدایم کرد گفت: مامان پاشو عمو مصطفی زنگ زده به گوشیت، کار داره. نمی دانید چطور پریدم. دست و پایم سست شده بود، حالم را نمی فهمیدم. گفت بیا پایین خونه مامان اینا. رفتم پایین دیدم در کوچه باز است. فرمانده عبدالله هم دم در بود. خشکم زد. مادر شوهرم هم رفته بود یه سر خانه همسایه. در را باز کردم دیدم ...
سونوگرافی تعیین جنسیت، خطا هم دارد
سوال مخاطب نی نی بان: من یک خانم 39 ساله هستم و الان حدود 18 هفته و سه روز هستم چند روز پیش سونو آنومالی دادم و در سونو به من گفتن جنس بچه دختره الان موندم این موضوع چقدر درسته چون خیلی از دوستانم اشتباه گفتن دختره و بعدا پسر شده واقعا گیج شدم ضمنا من فرزن اولم 14 سالشه و دختره . پاسخ زهره حاجی واحدی، کارشاس مامایی: معمولا این سونوگرافی ها بسته به میزان مهارت سونوگرافیست دارد که جنسیت جنین را درست تشخیص دهد. اما احتمال خطا هم هست. در ماه های بالاتر راحت تر می توان جنسیت جنین را تشخیص داد. ...
فریدون مجلسی درباره ترجمه ها و رمان هایش: نویسنده های ایرانی متاثر از ذبیح ا... منصوری بودند
این نویسنده به فارسی منتشر شد. من هم خودم این طور فکر می کردم. وقتی رفتم در سایت کتابخانه ملی جستجو کردم، دیدم یک نفر پیش از من کتاب دیگری از راث ترجمه کرده، اما انتشارش به تعویق افتاد. یادم هست چند سال پیش، به طور اتفاقی در اینترنت خواندم یک نفر دارد دوباره زنگار بشر را ترجمه می کند. و جالب اینکه دیدم دو کتاب دیگر هم ترجمه کرده که آن دو هم قبلا ترجمه شده بود. شما ببینید همین الان کتاب های ...
دعای امام حسین (ع) در روز عرفه/ متن و ترجمه
الْعافِیَةِ وَالسَّرّآءِ وَاَنَا اَشْهَدُ یا اِلهی بِحَقیقَةِ ایمانی وَعَقْدِ از تندرستی و خوشی و من گواهی دهم خدایا به حقیقت ایمان خودم و بدانچه تصمیمات یقینم بدان بسته است عَزَماتِ یَقینی وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدی وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیری و توحید خالص و بی شائبه خود و درون سرپوشیده نهادم وَعَلائِقِ مَجاری نُورِ بَصَری وَاَساریرِ صَفْحَةِ جَبینی وَخُرْقِ ...
کار کثیف پدر معتاد با دختر جوانش / برای همیشه خانه را ترک کردم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، سی و پنج، شش ساله به نظر می رسد و انگار از ناحیه کتف آسیب جدی دیده است. این را از دستی که تقریبا آویزان است و بازویی که چاق تر از دیگری است به وضوح می شود فهمید. دستش را که برای دست دادن دراز می کند، توجهم به خط و خطوط روی دستانش جلب می شود. بیشتر از ده ها خط با تیغ و چاقو روی هردو دستش است. بعد می فهمم اینها حاصل خودزنی های ناشی از توهم مواد و به قول خودش ...
هفته ای یک بار ملاقات با آفتاب/گزارشی از مهدکودک ندامتگاه زنان در کرج
دیگر درهای ورودی زندان که هم قدِ دیوارها شده اند. در که باز می شود، آفتاب پایش را جمع می کند. ساختمان اسیر سایه است با آن پنجره های کوچک سقفی. بچه ها تصوری از خانه و آشپزخانه ندارند بعد از در ورودی زندان سه راهی است. روبه رو زنانی با چادرهای رنگی پشت پرده پچ پچ می کنند؛ آنجا بند است محل زندگیشان تا پایان دوره محکومیت. سمت چپ راهرویی که به حسینیه می رسد با دیوارهایی که دو طرفش را ...