سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرکشی به خاطر موبایل
تماس های مشکوکی داشت. تصور می کردم با زنان دیگری هم ارتباط دارد. روز قتل، محمد از خانه خارج شد و هرچه با او تماس گرفتم پاسخگو نبود. بعد هم تلفن همراهش را خاموش کرد. ساعت5بعدازظهر به خانه بازگشت. از او خواستم اجازه دهد تلفن همراهش را بررسی کنم که مخالفت کرد. خیلی عصبانی بودم و کنترلی بر اعصابم نداشتم. از آشپزخانه چاقویی برداشتم و به سمت او که در حال خارج شدن از خانه بود، پرتاب ...
روایتی از داستان زندگی عروس فراری!
را از من دیغ می کرد تا اینکه روز قبل از عقد به مادرم گفتم من پشیمان شدم دیگر نمی خواهم که با رامین ازدواج کنم اما مادرم به شدت به هم ریخت و گفت جواب مردم را چه بدهیم و اصلاًاین کار ممکن نیست باید با این مراسم سر بگیرد و خلاصه با این همه دردسرها عقد کنی. حالا که دو ماه از عقدمان گذشته ، کارم به جایی رسیده که می خواهم از دست همسرم فرار کنم و خودم را نجات بدهم تازه فهمیده ام که ما با هم ...
نویسنده"عباس دست طلا": نویسندگان دفاع مقدس از مظلوم ترین نویسندگان هستند/ همه می گفتند: آقا کتابت را ...
ها می کنم. برای من مهم هست که سوژه ها چه کاری انجام داده اند. ابتدا باید خودم را شگفت زده کنند، معتقدم که اگر من شگفت زده شوم دیگران هم شگفت زده می شوند. مثلا "عباس دست طلا" کار زیاد و خستگی ناپذیربودنش برایم جالب بود. دیدم این فرد چقدر شبانه روز کار کرده. عاشق منش و رفتارش شدم این که شما دو سه ساعت بخواهی و مدام کار و کار.. تادر آن مقطع مملکت خود را آباد کنی راجع به "شهید ایرج رستمی ...
شهادت مرتضی او را برایم جاودانه کرد
. یعنی هر هفته سه بار این حالت به ایشان دست می داد. مرتضی سردرد می شد و اگر قرص هایش را نمی خورد بی هوش می شد. آخرین باری که راهی شد 17 مرداد 1395بود. روز آخر که می خواست برود به رویش نیاوردم که می دانم قصد رفتن دارد. این بار آخر، اولین مرتبه ای بود که از بچه ها خداحافظی کرد، از پدر و مادر من هم خداحافظی کرد. روز آخر می دانستم که دیگر او را نمی بینم. چند سال با هم زندگی کردید و حاصل ...
شبکه های اجتماعی باعث توسعه انحرافات جنسی شده اند/ خوشا به حال والدینی که موفق به کنترل دسترسی کودکان ...
و تکنولوژی ها استفاده خوب یا بد دارند؛ باید آموزش لازم صورت بگیرد، ما به بچه دو یا سه ساله چاقو نمی دهیم اما از چهار سالگی نحوه در دست گرفتن چاقو را به وی آموزش می دهید تا استفاده کند؛ من یک بچه هشت ساله و دو ساله دارم، دخترم در دست هم سن و سالان خود تبلت می بیند و از من تقاضای تبلت می کند، من برای او بهترین تبلت را خریداری کردم و عهدی با او بستم که هر روز خاطرات خود را برایم تایپ کند؛ عهد من به ...
تجاوز وحشیانه به دختر 7 ساله در نیشابور+ عکس کیانا
همراه خانواده ام خوابیدیم .صبح فردای آن روز که از خواب بیدار شدم متوجه غیبت دختر کوچک ترم به نام کیانا شدم و در خانه به دنبال او گشتم که دیدم درب خانه باز است سریعا از خانه خارج شدم اما هرکجا را که گشتم اثری از دخترم نبود.تصمیم گرفتم موضوع را به ماموران اطلاع بدهم. بعد از اینکه پدر کیانا خبر گمشدن فرزندش را به ماموران اطلاع داد موضوع به صورت ویژه در دستور کاراگاهان قرار گرفت. در برسی ...
همسر شهید: به مادرش می گفت اگر شهید شدم مانند مادر شهید احمدی روشن آرام و صبور باش و به خاطر شهادت من ...
بیمارستانها بودم و شیفت های کاری من تمامی کارهای منزل را انجام می داد. یک روز از سر کار برمی گشتم. مدام پشت سر هم به من زنگ می زد و لحظه به لحظه آمار می گرفت که حالا دقیقاً کجایی. تعجب کرده بودم سابقه نداشت سید اینقدر پشت سر هم زنگ بزند. دلم هزار و یک راه رفت تا رسیدم خانه، وقتی رسیدم، در را نیمه باز گذاشته بود و وقتی در خانه را باز کردم دیدم یک سفره با غذای دست پختی خودش و پر از انواع و اقسام ...
جدیدترین اظهارات مادر ستایش
....این مدت خیلی برای ما سخت گذشت، اما می دانیم همه مردم خوب ایران طرفدار حق وعدالت هستند. وقتی خبر قتل ستایش به گوش مردم رسید، ملت ایران با ما خواهر شدند. مادر شدند. برادر شدند. همه با ما همدردی کردند و ما تشکر می کنیم از ملت ایران. انتظار داریم همان طوری که دادستان جرم های قاتل دخترم را درجلسه دادگاه برشمرد، برای هر کدام حکم مخصوص به خودش نیز صادر و قانون اجرا شود. باورکنید تا الان چند نفر گفته اند ...
همسرم را با مرد غریبه در خودروی شاسی بلند دید!!
زن جوان قربانی شک همسرش شد اسفند ماه سال 93 مردی با مراجعه به کلانتری 140 باغ فیض از ناپدید شدن همسرش خبر داد.این مرد در صحبت هایش به پلیس گفت: من و همسرم (سهیلا) مدتی است که از هم جدا شده ایم. مدتی قبل برای دیدن پسرم (اشکان) به خانه سهیلا رفتم و با هم به خانه برادرم رفتیم و فردای آن روز اشکان را جلوی در خانه مادرش گذاشتم. اما وقتی به محل کارم رسیدم اشکان با من تماس گرفت و گفت که مادرش ...
ظاهر فریبنده شوهرم، زندگی ام را تباه ساخت!
کوتاهی فهمیدم که او نه مرد زندگی و نه اهل زندگی کردن است. برای او زندگی به معنای خوشگذرانی و عیاشی بود برای او مسائلی همچون داشتن احساس مسئولیت نسبت به زن و زندگی ، توجه به حق و حقوق زن همچون خرجی و نفقه و ... معنایی نداشت. در این دو سالی که با هم زندگی می کنیم به ندرت شده است که یک شب به موقع به خانه بیاید، حتی بعضی شب ها به قول خودش به دلیل مشغله زیاد به منزل نمی آمد و اصلا هم برایش مهم نبود من ...
خاطرات مدرسه کپری
روستا لطف زیادی به من داشتند و با تمام تنگ دستی همواره در امور مختلف همراه من بودند. کودکان مدرسه کپری من استعداد شگرفی در آموختن داشتند و این موضوع همواره برای کار و تلاش بیشتر به من انگیزه کافی می داد. پس از ازدواج مجبور شدم تا برای ادامه زندگی به شهر خودم باز گردم اما در تمام 30 سال تدریس همواره به آن روستای دور افتاده فکر می کردم. پس از بازنشستگی فرصتی یافتم تا ...
خاطرات شفاهی سید هدایت الله جهان آرا از پسرانی که سرنوشت جنگ را عوض کردند
...: به خاطر پسرانت دختر هایت را دستگیر کرده اند پس از 40 روز دخترهایم آزاد شدند و منوچهری با من تماس گرفت و گفت دخترهایت را آزاد کردم ، به او گفتم شماها خوابید ولی روزی خداوند شمارا بیدار خواهد کرد. بچه بودند و شیطان، یادم می آید سیدعلی و سیدمحمد در یک گروه و سید محسن در گروه دیگری در خرمشهر عضو بودند، یک شب من حالم خیلی بد بود و آنها مدام با هم بحث می کردند، چند بار به آنها تذکر دادم ...
قول های شب خواستگاری
او می خواستم که کارهایش را کنار بگذارد، قبول نمی کرد و طفره می رفت و همین موضوع باعث شد تا رابطه ما به سردی بگراید. همسرم که یک مغازه لباس فروشی داشت، به خاطر داشتن چندین چک برگشتی قادر به گرفتن دسته چک نبود و اسفند ماه سال گذشته از من خواست به نام من دسته چکی تهیه کند تا بتواند اجناس مغازه را با آن فراهم کند. من هم قبول کردم که از این بابت درآمد خوبی به دست آمده، اما بعد از مدتی متوجه شدم از این ...
بیگاری کشیدن از دختر نوجوان پس از فریب تلگرامی
پیشنهاد دادم به خانه من بیاید. وقتی به خانه ام آمد تازه فهمیدم که پدرش مرد پولداری است و وسوسه شدم از پدرش اخاذی کنم. امروز صبح با تلفن پدرش تماس گرفتم و برای دادن نشانی دخترش 20 میلیون تومان درخواست کردم، اما وقتی به خانه آمدم، خبری از شیما نبود که فهمیدم او از خانه ام گریخته است. اخاذی 200 میلیونی برای آزادی دختر نوجوان در حالی که حدود چند هفته ای از حادثه گذشته بود و ...
قصور پزشکی و انتظامی در پرونده کیارستمی ثابت شد
بنده با مرحوم کیارستمی، پسر همچنین برادر او روابط دوستانه داشتم. او درباره عدم حضور در ادامه روند درمان بیمار خود نیز افزود: دنده های همسرم از 3 نقطه شکسته بود مجبور شدم بیشتر بمانم و گرنه زودتر برگشته بودم و خودم کیارستمی را از بیمارستان جم مرخص کردم و هر روز نیز به دیدنش می رفتم. به گزارش ایلنا، جراج کیارستمی در پاسخ به این سوال رئیس هیئت بدوی سازمان نظام پزشکی که آزمایش های بدون امضا از مسئول فنی ...
درخواست قصاص برای زن جوانی که در یک درگیری، همسرش را با چاقو کشت
مشکوک شده بودم گوشی تلفن را زمین نمی گذاشت و مرتب با کسی در تماس بود به او گفتم گوشی را بده، نداد و گفتم می خواهم تلفن کنم؛ گفت این گوشی مال من است و نمی دهم با هم جر و بحث کردیم من دستش را گاز گرفتم که گوشی را بگیرم و او هم من را زد؛ به آشپزخانه رفتم چاقو را برداشتم تا دوباره من را نزند. اصلا قصدم، کشتن او نبود؛ فقط با خودم گفتم تهدیدش می کنم تا این طوری از خانه بیرون برود و دعوا تمام شود؛ چاقو را ...
مردی پس ازطلاق همسر چهارم دخترش را کشت !
تا 15 سالگی دخترم صبر کردم و این بار با زنی ازدواج کردم که سه فرزند داشت. همزمان هم یکی از اقوام همسر چهارمم از نسترن خواستگاری کرد. بالاخره هم با اصرارهای دخترم با ازدواجشان موافقت کردم اما همسر چهارمم هم به قصد تصاحب اموالم وارد زندگی ام شده بود و به همین خاطر او را هم طلاق دادم. مدتی بعد دامادم به خانه ام آمد و با ناراحتی گفت:به خاطر ارتباطات نادرست نسترن با مردان، بی سر و صدا طلاقش داده است. اول باور نکردم و با خودم گفتم حتماً دسیسه ای برای فرار از پرداخت مهریه است اما بعد... حسن که با یادآوری خاطرات دخترش سری از تأسف تکان می داد، ...
مادر خوبی برای پسرم نبود
آن روز اشکان را جلوی در خانه مادرش گذاشتم. اما وقتی به محل کارم رسیدم اشکان با من تماس گرفت و گفت که مادرش در خانه را باز نمی کند. دوباره جلوی در خانه سهیلا رفتم و پسرم را برداشتم و به خانه مادرزنم بردم. اما آنها هم خبری از دخترشان نداشتند. در این مرحله بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا تیمی از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران برای ردیابی سهیلای گم ...
احاطه اهل بیت بر عوالم هستی
...، سخنی گفت که از آن، نور خلق شد؛ سپس کلامی دیگر فرمود که از آن، روح خلق شد؛ پس از امتزاج نور با آن روح، ما آفریده شدیم؛ در شرایطی مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بودیم که هیچ مخلوق دیگری نبود. وقتی خداوند خواست جهان و عالم صنع را خلق کند، نور من درخشید و از آن، عرش خلق شد؛ سپس نور علی درخشید و از آن، فرشتگان خلق شدند؛ بعد از آن نور دخترم فاطمه درخشید و از آن، آسمان ها و زمین خلق شد. خداوند از ...
لو رفتن راز ارتباط کثیف مادر با پسرخاله اش از سوی دختربچه
پس چرا عمو بهرام برای من بستنی خرید مامانم هم گفت بخور از شنیدن اسم بهرام شوکه شدم او پسرخاله سهیلا است و وقتی پرسیدم کجا بستنی خوردی دخترم گفت جلوی تلویزیون و همین داغونم کرد. وی افزود:از همام روز خانه ام را زیر نظر گرفتم و تا اینکه امروز صبح دیدم بهرام به خانه ام آمد داشتم سکته می کردم گفتم شاید برای کاری آمده است مدتی صبر کردم بعد آرام بالا رفتم در را باز کردم و دیدم دخترم در حال ...
سهم فاطمه از داشتن پدر یک سال و شش ماه بود/ هدیه شهید به پسرش پس از شهادت
می کنم شاید یادش بیاید. تا رسیدن به مشهد با عناوین مختلف تاریخ آن روز را می پرسیدم تا شاید یادش بیاید فقط انتظار یک تبریک را داشتم و از هر راهی وارد می شدم، آقا مرتضی که همیشه حرفم رو نگفته از چشمام متوجه می شد، این بار نمی خواست چیزی را متوجه شود. با دلخوری خودم رو به خواب زدم و به خودم تشر زدم مگر بچه ای، تولد تولد می کنی و اوقات خودت و شوهرت رو تلخ می کنی اما خوب من هم مثل هر زن دیگه ای توجه و ...
14 روز بعد از ازدواج راهی جبهه شدم
...> زنان دوشادوش مردان به نظر من هر وقت قرار است بحث دفاع مقدس پیش بیاید، باید به نقش زنان توجه ویژه ای صورت گیرد. من زمان های زیادی را در مأموریت بودم و همسرم عهده دار تربیت فرزندان مان بود. ایشان هیچ گونه حمایتی را از من دریغ نکرد و با وجود همه سختی هایی که مأموریت و شغل من داشت به پای من ایستادگی کرد و حامی ام بود. کجای دنیا می توانید نوعروسانی را پیدا کنید که چند روز بعد از ازدواج همسرشان را ...
درباره هی یو و حمله آمریکا به عراق
. با این ها ارتباط می گرفتم، حرف می زدم تا خاطراتشان را به یاد بیاورند. مقداری هم سند می خواستم که در دست نداشتم و بعد اجازه پیدا کردم که برخی از آن ها را در کتابم استفاده کنم. این سندها سال ها بعد به دستم رسید که برخی از آن ها هم مهر محرمانه داشت و نمی توانستم از آن ها استفاده کنم. تنها از آن هایی استفاده کردم که مهر محرمانه نداشت. مقداری معطل این موضوع شدم. برای این کتاب خودم به صورت مستقیم دو سال ...
عاشق دوست مادرم شدم / نیمه شب به اتاق خوابش رفتم + عکس
سوم ساختمان رابطه دوستی برقرار کردم و به خانه شان رفت و آمد داشتم. نازنین ادامه داد: فاطمه خانم پسر جوانی به نام مسعود دارد که با هم احوالپرسی داشتیم و بعضی وقت ها او برایم چیزهایی می خرید تا اینکه شوهرم بخاطر مریضی پدرش به شهرمان رفت و چون در ماشین آنها جا کم بود من تنها ماندم. این زن گریان گفت: تا ساعت 9 شب فاطمه خانم در خانه ما بود تا اینکه رفت من مشغول کار و تماشای ...
دختر فراری در خانه دوستم بود / او را به آپارتمانم دعوت کردم
در یکی از گروه های تلگرام ی آشنا شدم و پس از مدتی احساس کردم خیلی افسرده است و زمانیکه در مورد علت تنهایی و افسرده بودنش سوال کردم شنیدم که مریم با پدرش اختلاف دارد به همین خاطر پیشنهاد دادم تا از خانه فرار کند و به خانه من بیاید. وی افزود: چند روزی که مریم در خانه ما بود فهمیدم پدرش وضعیت مالی خوبی دارد به همین خاطر سناریوی اخاذی را طراحی کردم و با پدر مریم تماس گرفتم و پیشنهاد دادم ...
با یک اشتباه کارهای کثیفم برای شوهرم رو شد / در چشم برهم زدنی طلاقم داد
ا این شکست عاطفی و نگاه تحقیر آمیز دیگران سبب شد اعتماد به نفسم را از دست بدهم بویژه شنیدم شوهرم بعد از طلاق با دختر دیگری که او را هم من می شناختم ازدواج کرده است و بیشتر داغون شدم من تاوان سنگینی به خیانتم دادم و حالا می خواهم بهروز ش ناسا یی شود تا دختران و زنانی مثل من فریب نخورند. بنا به این گزارش،دستور بازداشت آزارگر تلگرام ی صادر شد و سانا ز نیز بخاطر اقرار به رابطه نامشروع با ...
ای کاش آن روز به پارک نمی رفتم / شرمنده پدرو مادرم شدم
سرقت و زورگیری نیز دارد، از قهرمان بازی های خودم پشیمانم و کاش.. خراسان 110 عاشق دوست مادرم شدم / نیمه شب به اتاق خوابش رفتم + عکس با یک اشتباه کارهای کثیفم برای شوهرم رو شد / در چشم برهم زدنی طلاقم داد ماجرای مرد بی غیرتی که زنش را به حراج گذاشت ! +عکس جزئیات حادثه مرگبار برای دوچرخه سوار ایرانی + تصویر دلخراش لحظه حادثه کار زشت و غیر انسانی پسر جوان با خواهرش در خانه به همسرم مشکوک شده بودم / نیمه شب با گام های آهسته به اتاق خوابش رفتم ...
به جوانی ام رحم کنید
او گفتم گوشی را بده، نداد و گفتم می خواهم تلفن کنم؛ گفت این گوشی مال من است و نمی دهم با هم جروبحث کردیم من دستش را گاز گرفتم که گوشی را بگیرم و او هم من را زد؛ به آشپزخانه رفتم چاقو را برداشتم تا دوباره من را نزند. اصلا قصدم، کشتن او نبود؛ فقط با خودم گفتم تهدیدش می کنم تا این طوری از خانه بیرون برود و دعوا تمام شود؛ چاقو را پرت کردم. به جان فرزندم قسم می خورم که قصد کشتن نداشتم. زن جوان ...
محصولی: اصلح غیر رأی آور معرفی نمی کنیم
یا دیگران هم خوبست مثل بنده پاسخ بدهند. آن نماینده قبلی مورد اشاره هم بهتر است برود همان مشکلات خود را حل کند که به خاطر آن رد صلاحیت شده است، او خودش گفته چند بار به دادگاه احضار شده است، پس محصولی احضار نشده، ایشان احضار شده. هر کسی که مدعی است بجای کلی گویی و لجن پراکنی بگوید که فلانی چقدر از پروژه مورد ادعایی سود کرده است، بنده که در صحن علنی مجلس در مورد شبهات ادعایی مخالفان صریحا ...
شما در این جهاد پیروزید
کج به درگاه در اتاقم زل زدم. همین موقع بود که یکی از بچه های شرکت که با اینکه چند سالی بود کار می کرد اما همچنان نیروی روز مزد بود جلوی در ظاهر شد. با دیدن او گردن کجم را صاف کردم و مشغول جمع کردن وسایلم به قصد رفتن شدم. به آن شخص گفتم شما هنوز نرفتین؟ . بی معطلی گفت دارم برای همیشه می رم ولی قبل از رفتن خواستم یک پیشنهادی به شما بدهم . من که مانده بودم او چه پیشنهادی می تواند برایم داشته ...