سایر منابع:
سایر خبرها
آرپی جی زن عملیات بیت المقدس که برترین دانشمند ایران شد
نوشته ام که به زبان های گوناگون منتشر شده اند. * چه شد که پایتان به جبهه باز شد؟ من داوطلب بودم. البته من دانشگاه بقیهًْ الله سپاه هم بودم اما به جز یک بار همه حضور من در جبهه داوطلبانه بود. مردم می رفتند ما هم می رفتیم. آن موقع فضا طوری بود که من وقتی با همسرم عقد کردم، دو روز بعدش رفتم جبهه. فرمانده کل قوا وقتی می خواست حکم عملیات بدهد که نباید با تاریخ عقد من هماهنگ می کرد ...
برای رفتن به سوریه خودم را بازنشسته کردم
دوستانم گفت: راستی می دونی کابلی هم... من زمین خوردم. خبر شهادت را یک ماه بعد به من دادند. وقتی که می خواستم دوباره به منطقه برگردم یکی از بچه ها گفت وقتی رفتی دیدی حاج یوسف نیست هول نکنی ها، شهید شده است. با آیت الکرسی زاغه مهمات را حفظ می کردند حاج یوسف کابلی فرمانده 27 سال هایی است که همه از او حساب می برند به قدری که نمی توانند در چشم هایش نگاه کنند. حالا این سؤال می شود ...
در نشست نگاهی به ریشه های جنگ تحمیلی ایران و عراق مطرح شد
دعایی به عنوان اولین سخنران، گفت:حدود 30 سال از جنگ می گذرد آیا مطلبی مانده که گفته نشده باشد؟ باید بگویم بیان ریشه ها مهم است و باید بررسی شود. وی در مورد پیشینیه رابطه ایران و عراق افزود: حزب بعث یک حزب وابسته و تشکیلاتی بود که به هر حال استعمار در آن نقش داشت. وقتی حزب بعث روی کار آمد، شعار آمده ایم تا بمانیم را سر دادند. چون در عراقی روی کار آمدند که منطقه کودتا خیز بود. بعثی ها بعد ...
پشت پرده واکنش رهبر انقلاب به موضوع احمدی نژاد/ نام خلیج فارس هواپیمایی عمان را به هم ریخت!/ سربازان ...
...، عابدینی بعد از گذراندن چند روز در بیمارستانی در آلمان، متعجب شد که شنید می بایست خودش بلیط بازگشت به خانه را تهیه کند.وی در اینباره گفت: ما همه حیرت زده شدیم زیرا تازه بیرون آمده بودیم. لباس زندان بر تن داشتیم و آنها به ما گفتند که باید بلیط هایمان را خودمان خریداری کنیم .عابدینی به اتهام تشکیل و راه اندازی کلیساهای خانگی با هدف بر هم زدن امنیت ملی، در سال 91 به 8 سال حبس تعزیری محکوم شده ...
یکی از این 7 نفر؛ نامزد نهایی اصولگرایان
مصادره خانه ملت به نام خود، در برابر دولت انقلابی، ارزشی و مردمی دکتر محمود احمدی نژاد و موثرترین دولت پس از انقلاب در پیشرفت همه جانبه کشور، تا این حد تاب و توان از دست داده اند که به سختی حاضر می شوند یک سال آخر آن را تحمل کنند... باهنر گرچه از پارلمانتاریست های درجه یک در همه سال های گذشته بوده است اما سیاست ورزی برون پارلمانی را هم پیش تر از آن شروع کرده بود، چه زمانی که دبیرکلی جامعه ...
می خواستم کتابهای درسی فرزندم را داخل کیسه بریزم
...> مهر می آید ... مثل هر سال. گیرم که آمدنش برای همه مبارک نباشد. گیرم که کودک تبداری ناچار باشد با کیف سوراخ برادر بزرگترش به استقبال مهر برود. اصلا گیرم که دخترکی ناچار باشد کتاب هایش را داخل کیسه پارچه ای برنج همسایه بریزد و به مدرسه برود. مهر، کاری به این کارها ندارد. نگاه به اسمش نکنید. رسمش چیز دیگری است. مهر، فقط ماه عشاق نیست. ماه دانش آموزان مهر ندیده هم هست . آنهایی که نه مهر پدر دیده ...
شهاب حسینی: هرگز از شهرت لذت نبرده ام
فروشنده شما یا اصغر فرهادی پیش بینی می کردید که ممکن است جایزه ای از جشنواره کن بگیرید؟ واقعا فکرش را هم نمی کردم ولی رویا که هزینه ای ندارد. من حتی قبل از رفتن به کن جمله انگلیسی را برای خودم تمرین کرده بودم که اگر بالا رفتم انگلیسی صحبت کنم. تا اینکه قرار شد ما در مراسم اختتامیه حضور داشته باشیم و فهمیدیم برای فیلم مان جایزه ای درنظر گرفته شده است. وقتی اسمم را صدا زدند ...
تابستان در افغانستان و زمستان در ایران می جنگیدم
عنوان کمک به همه سنگرها می رفتم. فردی بود به نام شهید بلندیان که ساختمان بهداشت و درمان سپاه قزوین را به نام او زده اند. با او همسفر بودیم و شروع کارمان در جنگ با جهاد بود و هر سال که می آمدم، به راحتی به مناطق اعزام می شدم. * تحصیلاتتان را کجا انجام دادید؟ - من سه سال پزشکی را خواندم و ترک تحصیل کردم. 21 سالم بود که درس را رها کردم و بعدها که به ایران آمدم ادامه تحصیل دادم ...
ادعای دبیر سابق جشنواره فجر؛ می خواستند برج میلاد را منفجر کنند
شده اختتامیه می خواهیم چیکار؟ چرا نباید به کسی بگویم؟ به حراست ارشاد و وزارت اطلاعات چرا نگویم؟ - به برج نرسیده بودم. دیدم پلیس امنیت ریخته و چک و خنثی کارش را شروع کرده و موتورسوارهای یگان ویژه در پارکینگ مستقرند. یک چشم پایین یک چشم بالا و این وسط یک دردسر جدید پیش آمد و آن آقای منوچهر محمدی و آقای حمزه زاده بودند که مدام زنگ می زدند! - دبیری جشنواره فجر مزخرف ترین شغل در ...
در سوگ دانش آموزی که مادرش امروز جای خالی اش را پر می کند
آن رویداد شوم چه بر سر خانواده وی آمد و چه کشیدند. خانواده داغدار قریشی که از مهاجران افغانستانی مقیم کشورمان به حساب می آیند و در روزها و ماه های سپری شده پس از آن رویداد تلخ، در کنار صبوری بر داغ جانسوزی که نصیبشان شده بود، وظیفه دشوارتری نیز بر شانه خود احساس می کردند؛ اینکه مراقب باشند مبادا برخی تنش های ناخوشایندی که پرونده به همراه داشته، گریبانگیر کسی شود. حالا حدود پنج ماه و نیم ...
شهید حاج محمدابراهیم همت،سردار عاشورایی که در جریان عملیات خیبر مقاومت کردو مانع بازپسگیری جزیره مجنون شد
گرانبهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیت های گسترده فرهنگی پرداخت. نقش شهید در کردستان و مقابله با ضد انقلاب: شهید همت در خرداد سال 1359 به منطقه کردستان که بخش هایی از آن در چنگال گروهکهای مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشان با توکل به خدا و عزمی راسخ مبازره بی امان و همه جانبه ای را علیه ...
حمید لبخنده، هما روستا، سمندریان و یک دنیا خاطره
...، ادامه دارد. نام حمید سمندریان با نمایشنامه گالیله گره خورده و همه جامعه تئاتری از این اثر به عنوان بزرگ ترین حسرت زندگی ایشان یاد می کنند. به جز این نمایشنامه، آقای سمندریان چه حسرت دیگری داشت؟ نمی دانم اما این را می دانم که ایشان آن اندازه که به تئاتر می اندیشید، به زندگی و حتی زندگی زناشویی اش نمی اندیشید. وقتی درباره تئاتر صحبت می شد، فرقی نمی کرد کجا باشد، خانه ...
چتربازی که هرگز چترش بسته نشد
دیده است و ممکن است بعدها اذیتتان کند. گذشت و من سال 67 مجدداً وارد عملیات بیت المقدس 6 شدم. در آنجا هم یک مجروحیت دیگری داشتم از ناحیه شش و گردن. قدیمی ها ضرب المثل خوبی داشتند که می گفتند: یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک ... این بار هم اتفاقی برای من نیفتاد. دیگر از آنجا که اخوی من فرمانده تیپ هوابرد بود، وارد هوابرد سپاه شدم. با این حال باز هم رفتم و دوره چتربازی را دیدم. از این ...
احمد آجرلو، شهیدی که به شجاعت، صلابت و استواری شهره بود
گفتم من شما سه نفر را در راه خدا آزا کردم. بروید به هرچه هم که رسیدید ما را از شفاعت خودتان محروم نکنید. اول وارد کمیته انقلاب اسلامی شد. بعد به سپاه رفت. مدت سه سال در سپاه مشکین شهر و تبریز بود. بعد مسؤول سپاه حومه کرج شد؛ و سرانجام بعد از 8 سال به شهادت رسید. در منطقه ماووت، ترکش گلوله توپ به ایشان اصابت کرد. به طوری که یک طرف سرحاج احمد متلاشی، یک دست ایشان قطع و از یک پا هم زخمی شده ...
عشق شهید مجتبی زیوری پایدار به شغل معلمی+عکس
نهایت رهایمان کرد، در آن هنگام نباید پرکشیدن آموخته باشیم؟ از سمت راست شهید مجتبی زیوری و رزمنده همدانی تابستان 63 قبل از عملیات میمک جبهه جنوب منطقه پدافندی جزیره مجنون سال 67 مراسم تجلیل از رزمندگان حاضر در عملیات مرصاد.پادگان بروجروی کرمانشاه ردیف جلو نفر سوم هوشنگ نادری نفر چهارم حاج احمد نوروزی از رزمندگان اسدآبادی ردیف جلو از راست نفر دوم به بعد به ...
هشت سال دوران دفاع مقدس به روایت فرمانده زنجانی /به جوانان ذهنیت غلط در خصوص جنگ می دهند
به گزارش ایثار واحد زنجان به نقل از موج رسا، سید رضا هاشمی اظهار کرد: از 14 سالگی وارد فعالیت های انقلابی شدم و در منطقه امجدیه زنجان در دو پایگاه "موسی بن جعفر" و "سید الشهدا" فعال بودم و آموزش سلاح را نیز در مسجد "موسی بن جعفر" یاد گرفتم. وی ادامه داد: چندین بار برای رفتن به جنگ به مقر سپاه مراجعه کردم اما به این دلیل که سن پایینی داشتم قبول نکردند تا اینکه در سال 60 که دوباره به صورت جدی ...
گفتگو با دختری که دربی را در استادیوم دید
راحت تر لو بروی؟ نه. واقعا این طور نیست. بیشتر نگران خود آنها هستم. در این دربی با کارت ملی بلیت می فروختند. چطور بلیت خریدی؟ برادر دوستم با کارت ملی خودش و کارت ملی دوستش برای مان بلیت خرید. شاید رفتن به استادیوم خیلی سخت نباشد ولی شب موقع برگشت به خانه، در تاریکی و در آن همه جمعیت نمی ترسی؟ می ترسم ولی به ترسم غلبه می کنم. مدام به این فکر ...
برخی با نام جنگ دکان های دو نبش می زنند!
امکاناتی مثل تور هم بی بهره بودند و مثل انسان های اولیه، با نیزه ماهی می گرفتند. سال ها از سرکوب انتفاضه گذشته بود اما آن ها جرات بازگشت به بصره و محل زندگی شان را نداشتند. از همه شگفت تر خانه های شناور آن ها بود که شاید روزی درباره شان بنویسم. چیزهایی از این دست، فرصت های مناسبی به هر نویسنده می هد. مهم نیست که همه به زوایای کمتر دیده شده بپردازند، اما مهم این است که هرکسی کاری را بکند که واقعاً بلد است ...
درد می کشیم از نوع واقعی!
که به آرزویش رسیده بود و همه جسمش باگلوله توپ رفته بود به فکر پدرم بودم و سنگرهایی که روزهای قبل از ان بهترین بندگان خدا را در خود جای داده بود و من اصلا دنبال مدرک وبرنامه ایی نبودیم. سال ها گذشت و جنگ تمام شد قلب مان شکست طولی نکشید که امام هم هجرت کرد این بار درحقیقت یتیم واقعی شدیم ، کمرمان شکست و بعد از آن گوشه خانه کز کرده بودیم . سرمان را مثلا گرم یک زتدگی کاملا بسته و ...
حبس و دیه، مجازات فرار مرگبار از دست پلیس
به گزارش بولتن نیوز ، بیستم اردیبهشت ماه سال 92 بود که مرد جوانی مأموران پلیس تهران را از جریان سرقت خودروی پژو پارس خود با خبر کرد. او گفت: وقتی از خانه مان در شرق تهران خارج شدم تا سوار خودروی سواری ام شوم، متوجه شدم که سرقت شده است. بعد از اعلام شکایت بود، مشخصات خودرو در سامانه پلیس ثبت شد. چند ساعت بعد از اعلام شکایت، مأموران پلیس هنگام گشت زنی در یکی از خیابان های تهرانپارس خودروی سرقتی را ...
خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی
. بیمارستان را هم می زدند. ما مجبور شدیم آن شب را در خانه بخوابیم. صبح بعد از صبحانه حرکت کردیم به سمت آبادان. آخرین نفری را که از فامیل دیدم، عمویم بود. گفت: مواظب خودت باش. اینجا منطقه جنگی است. گفتم: ما به خرمشهر می رویم. و این آخرین خبری بود که خانواده ام از من داشت. هفتم مهر از تهران حرکت کرده بودیم و 17 مهر از دزفول راهی آبادان شدیم. شب به آبادان رسیدیم. یک حکم از سپاه باختران[کرمانشاه ...
تراژدی پرغصه جانبازان و ایثارگران جامانده از قافله شهادت
حنجره شیمیایی شده و براثرتجویز اشتباه پزشکان حنجره اش را از دست داد، تا به حال حتی یکبار طعم غذا را نچشیده است با این همه گلایه نکرده است. بگذریم .... وقتی خواستم با او ازدواج کنم خواهرش گفت جانباز است و احتمال این است که روز بروز بدتر شود آیا باز حاضری با او ازدواج کنی؟ در جوابش پاسخ دادم من افتخار می کنم که همسرم جانبازو برادر شهید است و این نمی تواند مانعی برای ازدواج ما ...
کتاب شعری که هیچگاه منتشر نشد
از گذشتن از دو خاکریز دشمن بعثی، تیربارش گیر می کند تیر بار دیگری به او می رسانند در خاکریز سوم دشمن با آرپی جی او را هدف قرار می دهد و با فریاد یا زهرا جان به جان آفرین تسلیم می کند و به درجه رفیع شهادت نایل می گردد. در دوازدهم فروردین 61 با پسر عمویش احمد کبیری، فرمانده سپاه شهرکرد که ایشان هم در همان حمله شهید شده بود در یک روز پس از تشییع جنازه در تکیه شهدای سامان به خاک سپرده شدند ...
هلی برن عملیات خیبر بعد از جنگ ویتنام در دنیا بی نظیر بود/ به افسر آمریکایی سیلی زدم و گفتم پوستش را می ...
است باشیم. البته حضور در جنگ هم برای ما افتخار بود و هم وظیفه. ** عملیات نجات زیر گلوله باران دشمن نزدیک سکوی البکر و الامیه * شما در جریان عملیاتهای دفاع مقدس جانباز هم شدید، ماجرای این جانبازی چه بود؟ من در طول جنگ چند بار تا مرز خطر صددرصد رفتم. یکی از آنها در عملیات خیبر بود و یکی هم در فروردین 63. سال تحویل ساعت 2 بود و ما در مأموریت بودیم. گفتم ...
مجید انتظامی: موسیقی فیلم هایم را از رزمندگان دارم
زندگی من نقش بسیار مهمی داشته. من دستش را می بوسم چون خیلی به من کمک کرده و اگر کمک های او نبود واقعاً زندگی من فلج می شد. همه زحمات زندگی بر دوش اوست و من بیشتر تماشاچی هستم و سرم به کار خودم گرم است. برای اولین بار موسیقی کارتون بچه های آلپ را سه شب در فضای باز میدان مشق تهران بعد از 37 سال اجرا کردید. با توجه به روایات مختلف از ساخت این موسیقی، درباره آن توضیح دهید که چه شد این موسیقی ...
با دستکاری شناسنامه و جابجایی پرونده راهی جبهه شدم - دفاع مقدس؛ جنگ جهانی سوم علیه ایران بود
دل بلند کرده و می گویند: ای کاش آن روزها برگردد. امام راحل درباره وصیت نامه شهدا می فرمایند هفتاد سال عبادت کردید، خدا قبول کند؛ اما یک بار هم وصیت نامه شهدا را مطالعه کنید . شهدای ما لحظاتی را در جبهه های حق علیه باطل رقم زدند که بسیار درس آموز است. بنده در اوئل حضور در جبهه به منطقه تبور، ورودی منطق شط علی و حورالعظیم رفته و با سن کم، شناختی از حال و هوای جبهه نداشته و گاهی ...
سردار سلیمانی؛ سپاهی نوع چهارم
.... گروه دوم: گروه بی تفاوت که نه نفع و نه ضرری برای مردم خواهند داشت و فقط به فکر زندگی خود خواهند بود. گروه سوم: آنهایی که در کنج خانه هایشان خواهند نشست. اما در میان سپاهیان چهره ای نامدار هست که او را نمی توان در هیچ یک از سه دسته ای قرار داد که باکری گفته بود. فرمانده ای که بیست وهشت سال پس از جنگ همچنان نه تنها در فضای آن روزها به سر می برد که پاسداری را در ...
آقای ایوبی نباید عذرخواهی کنی!/ رسول الله(ص) می گوید کسی که آبروی یک نفر را برده به جنگ خدا رفته است!
. گفتم اگر قرار نیست ما جدایی را امسال به اسکار بفرستیم بهتر است هیچ فیلم دیگری را هم نفرستیم! اصلا اسکار را تحریم کنیم! رفتم ترجمه ی پرنس کنفرانس آقای فرهادی را برای شمقدری تهیه کردم. که طرفدارهای چپ و ضد جمهوری اسلامی در خارج از کشور پدر فرهادی را در آورده بووند که این فیلمت(جدایی) پروپاگاند جمهوری اسلامی است. پروپاگاند ایران است. به فرهادی معترض بودند که در ایران کجا پلیس اینقدر مهربان ...
در گفت وگو با معصومه تاجیک، خواهر سه شهید دفاع مقدس مطرح شد: روایت 13 سال گمنامی شهیدی که تا لحظه آخر ...
به گزارش زنان کویر ، طنین یاس ، در بخش اول این گفت وگو " معصومه تاجیک" خواهرشهیدان علی اکبر، حسین و داوود تاجیک، روایت زندگی پدر و مادر و گوشه ای از خاطرات شهید جاویدالاثر علی اکبر را تعریف کرد. در این بخش به بازخوانی زندگی شهیدان حسین و داوود تاجیک می پردازیم. ازشهید حسین تاجیک، برایمان بگویید؟ حسین، از ابتدای تولد بسیار مظلوم و مهربان بود. از نظر چهره به پدرم شباهت داشت. بسیار به مسائل عقیدتی مخصوصا مس ...
رؤیای صدام را کابوس کردیم!
هواپیما پرواز می کند و هر لحظه برای انجام عملیات آماده است. نیروی هوایی علاوه بر عملیات در عمق خاک دشمن وظیفه پشتیبانی از رزمندگان و همچنین شناسایی منطقه و دادن اطلاعات به فرماندهان را برعهده داشت و به همین دلیل دائما درحال پرواز و انجام ماموریت بودیم. آن روزها خستگی برای هیچ کدام از خلبان ها معنایی نداشت و همه با تمام وجود پرواز می کردند. باید از نیروهای سپاه و ارتش در عملیات های مختلف پشتیبانی می ...