سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل نگهبان مهربان در یک قدمی چوبه دار
شرکت مشغول کار شدم. کارگران شرکت به دلیل این که حقوقم بالا بود به من حسادت می کردند تا این که مجبور به ترک آنجا شدم. مدتی در یک آشپزخانه کار می کردم که مجددا به مصرف شیشه روی آوردم. شب جنایت تصمیم گرفتم دوباره به شرکت برگردم. نگهبان به گرمی از من استقبال کرد و حتی با هم شام خوردیم. بعد از شام علی خوابید، اما من به خاطر مصرف شیشه نمی توانستم بخوابم تا این که یک ساعت بعد لوله ای را از داخل انبار برداشتم و چند ضربه به سر و سینه او زدم. بعد هم یک لپ تاپ و تعدادی تجهیزات رایانه ای را سرقت کردم. پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای تصمیم گیری وارد شور شده و او را به قصاص محکوم کردند. ...
خلع ید از کاروانسرای گبرآباد صحت ندارد
پاسخ داد. مشروح گفت وگوی کاشان نیوز، با هادی خرمیان به صورت جداگانه و گفت وگو با مهدی مزرعتی از نظر شما می گذرد: خبر هایی در رسانه ها منتشر شده که از خلع ید شما در کاروان سرای گبرآباد خبر می دهند، این خبر صحت دارد یا نه؟ -خیر عزیزم، صحت ندارد. آقای جاوری در یک مصاحبه اعلام کردند که من خلع شدم ولی چنین چیزی اصلاً صحت ندارد. من چون از تهران، صندوق احیا تهران درخواست کردم، قرار ...
اقدامات زشت یک مرد در مدارس و آرایشگاه های زنانه
...، شبانه به آنجا می رفتم. قفل در ها را می شکستم و با ورود به این مکان ها دستگاه های رایانه و لپ تاپ هایشان را سرقت کرده و بعد به قیمت پایین تر می فروختم. وی افزود: با توجه به این که تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بودم، تصمیم گرفتم برای سرقت به زنجان سفر کنم. بنابراین برای سرقت به این شهر می آمدم و بعد از ارتکاب سرقت به قزوین بازمی گشتم. برای اجرای نقشه های سرقتم در این دو شهر در رفت و آمد ...
خاطرات اسارت/ دورانداختن روزنامه، جرم سیاسی که در اسارت مرتکب شدیم
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : بعد از یکی دو ساعت، ما را گرسنه و تشنه، با چشم ها، دست ها و پاهای بسته بردند پای ایفاها. در کنار هر ماشین، چند نفر از عراقی ها ایستاده بودند و دست و پای ما را می گرفتند و مثل گوسفند پرت می کردند داخل ایفاها. بعد از یکی دو ساعت معطلی، ماشین ها به راه افتادند. بعد از ساعت ها حرکت، ماشین ها توقف کردند و ما را از ماشین پرت کردند، دیدیم در یک پادگان نظامی هستیم. البته بعداً فهمیدیم که آنجا اردوگاه شماره 18 عراق، یعنی اردوگاه بعقوبه ...
روایت هولناک زنان از روزی که خرمشهر سقوط کرد
فکر می کردیم در حد درگیری های دیگر است، حتی از خانواده خداحافظی نکردیم. پدرم خانه نبود، به مادرم گفتم و رفتم. نیروهای عراقی آمده بودند مرز. فردای آن روز حمله کردند و جنگ شروع شد. شهلا سال هاست بی خواب است، در آنچه نه خواب و نه رؤیا می گوید، بوی سیب می آید و گرمای دست دختربچه ای پشت وانت. همان روزها خانواده شهلا از شهر می رفتند. اول فرار کردند سمت نخلستان، با همان لباس هایی که ...
متن کامل گفتگوی فائزه هاشمی با حسین دهباشی [+فیلم]
می گن تو اون موقع، من اون موقع شب اومدم تا 4 صبح نخوابیدم تا تو رو دیدم از تو یک نامه گرفتم رفتم کارم انجام شد. الآن می شنوم خیلی ها می یان این حرف ها رو می زنند که اون مثلاً فلانی اون موقع تو به من امضاء دادی من رفتم کارم انجام شد. اون جا کارم انجام شد. من این ارتباط رو خیلی گسترده با مردم داشتم. یک جوری احساس خوبی نبود دیگه. یک جوری انگار نامردی در حقم شده! یک جوری یک همچین حالتی پیدا کرده بودم ...
تعرض و گرفتن فیلم از دختر برهنه در پارتی مختلط باغ
برداشته است و وقتی مادرم گوشی را به من داد آن مرد با صدای خوفناکی ادعا کرد از صحنه تجاوز به من فیلمبرداری کرده است و باید به او پول بدهم تا دست از سرم بردارد. تا گوشی را قطع کردم تصمیم گرفتم شکایت کنم تا این مرد کثیف بازداشت شود و به سزای اعمالش برسد. با این ادعا ها و به دستور بازپرس پرونده شکوفه تحت آموزش قرار گرفت تا با تماس گیرنده باجگیر قرار بگذارد و 12 ساعت بعد پلیس توانست ...
چوبه دار؛ فرجام قتل همکار سابق
با همسرم دعوا کرده بودم. او به من گفت تو مرد بی لیاقتی هستی و هرجا می روی اخراجت می کنند؛ به همین خاطر هم من را از خانه بیرون کرد. دو شب بود که به خانه نمی رفتم، یاد دوستم افتادم؛ او نگهبان شرکت بود و می توانستم شب را نزد او بمانم. وقتی به شرکت رفتم، سر صحبت باز شد و با او درددل کردم؛ گفت با صاحب شرکت صحبت می کند تا من دوباره برگردم. راستش دوست نداشتم برگردم، شیشه هم کشیده بودم و حالت عادی نداشتم ...
قاتل نگهبان کارخانه در یک قدمی چوبه دار
شده بودم و او را به قتل رساندم. بعد سراغ گاوصندوق شرکت رفتم اما نتوانستم آن را باز کنم. به همین دلیل تعدادی از تجهیزات رایانه ای را که آنجا بود سرقت کردم و به چالوس رفتم ولی خیلی زود دستگیر شدم. من تحت تأثیر شیشه مرتکب قتل شدم.در پایان این جلسه قضات دادگاه متهم را به قصاص، 3سال زندان و 74ضربه شلاق محکوم کردند که این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شد و به این ترتیب متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. ...