سایر منابع:
سایر خبرها
چرا"مرضیه حدیدچی"، نام خانوادگی "دباغ" را برای خود برگزید؟ + تصویر حاج حسن دباغ
به گزارش زنان کویر ، به نقل از طنین یاس از دروس دوران دبیرستان با نام خانم "مرضیه حدیدچی" یا "دباغ"، آشنا بودم، بعدها که به دانشگاه رفتم با مطالعه و پرس وجو از دیگران بیشتر و بیشتر در مورد ایشان دانستم، تازه وارد روزنامه شده بودم که تهیه گزارشی از "موزه عبرت" را به من سپردند و اینطور با خانم دباغ و دخترشان رضوانه آشنایی بیشتری پیدا کردم . شاید بیشتر از 22 سال نداشتم که نوار گفت وگو با حجت الاسلام معلی از مبارزان و جانبازان انقلاب اسلامی را بر عهده گرفتم، فکر می کنم 3 نوار کاست صحبت کرده بودند و آنجا بود که بیشتر از آنچه فکرش را بکنم با ...
واکنش مادر شهید به دربار پهلوی / لحظات آخر شهید سید حسین امامی
، سفیدی و روشنائی و پاکیزگی و شادی است. دیدن چهره مرحوم شاه آبادی، انبساط عجیبی را در دل انسان پدید می آورد. دیگر از خاطرات من، حضور حضرت امام(ره) به مدت چهار ماه در منزل مرحوم شاه آبادی است. *شهید امامی پس از آزادی از زندان، چگونه به مبارزات خود ادامه دادند؟ ماجرای ترور هژیر و دستگیری و اعدام ایشان را تعریف کنید. شهید امامی پس از آزادی به شکل بسیار جدی تری مبارزه خود را با ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (335)
نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد. ****** 1. آغاز پیش فروش دیالوگ آماده، مخصوص مهمانی خانوادگی. - خدا کنه حالا ترامپ حمله نکنه به خاور میانه + ترامپ مرد اقتصاده، بنگاهی ئه، جنگ نمی کنه. 2. واکنش محمدرضا عارف نسبت به اتفاقات اخیر در مشهد: 3. به بابام گفتم برام ساندویچ کالباس بگیره رفته سوسیس گرفته ...
آرزو داشتیم از ما چیزی بخواهد/ اراده که می کرد محال بود نرسد
در کودکی که با ما مسافرت می آمد و هم بزرگ که شد، سفر خیلی برایش مهم بود. 17 ساله بود که من و پدرش کربلا رفتیم. وقتی می خواستیم از سفر برگردیم، علی خودش رفته بود و گوسفند خریده بود . دست هایش را بسته بود و آورده بود تا قربانی کند. مثلا مرد خانه بود.همان موقع هم که کربلا بودیم برای خواهرش جشن تولد گرفته و خودش کیک درست کرده بود و برایش کادو گرفته بود. به من می گفت: "مامان خانم! فکر کردی فقط خودت بلدی ...
چریک انقلاب
سال 1353 به وسیله ساواک دستگیر و به همراه دختر نوجوانش رضوانه به زندان افتاد و شدیدترین شکنجه ها را متحمل شد؛ روزهایی که آن طور که در کتاب خاطرات او آمده از سخت ترین و شیرین ترین دوران زندگیش بوده است. دوران مبارزه مرضیه دباغ که پیش از انقلاب با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت، در سال 1353 و پس از دو بار بازداشت به وسیله ساواک، با کمک شهید محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد ...
مرضیه دباغ، انقلابی خستگی ناپذیر
این روزها درباره زندگی بانوی مجاهدی که عمری در مبارزه با رژیم طاغوت و خدمت به انقلابی که برای آن از جان و خانواده مایه گذاشته بود سخن های فراوانی گفته می شود ، مرضیه حدیدچی مشهور به دباغ پنجشنبه گذشته پس از مدتی بیماری از دنیا رفت و بسیاری پیام تسلیت فرستادند خاطراتش را مرور کردند ، خاطراتی که درس ها و ناگفته های فراوانی را پیش پای پژوهشگران و علاقمندان می گذارد که مداقه کنند و به این سوال مهم ...
مراسم بزرگداشت مرحومه مرضیه دباغ برگزار شد
خانواده است و خودم استفاده نمی کنم! از آنچه آن روز در آن مغازه دیدم و شنیدم خیلی متأثر شدم. روزی به امام موسی صدر گفتم: چرا شما برای این موضوع فکری نمی کنید؛ در جنوب لبنان که همه شیعه و مسلمانند و به مسجد می روند و نماز می خوانند چرا مسلمانان به شغل های حرام مشغولند. من خود شیعه ای را دیدم که در مغازه مشروب فروشی اش عکس علی(ع) را نصب کرده بود، و می دانم بیشتر مردم در خانه هایشان ...
زندگی چریکی یک زن
به گزارش سلام خبر، روزنامه شرق با این مقدمه نوشت: او در مصاحبه ای که گویا از تلویزیون هم پخش نشده، خاطره ای از همین حضور را تعریف می کند؛ خاطره ای که به گفته خودش وقتی سردار همدانی به خانه او سر زده بوده، در جمع تعدادی از فرماندهان سپاه هم طرح کرده است: برادرزاده خانم (همسر امام) آمده بود فرانسه درس بخواند، یک روز گفت که خانم را ببرم در شهر بگردانم. خسته شده از بس در یک اتاق مانده است. خانم با اجازه امام تشریف برد. فردای آن روز بعدازظهر قرار بود برگردد. امام که هیچ وقت از پشت نوشته های خودشان بلند نمی شد، یه وقت دیدم بلند شد و آمد دم در اتا ...
آیت الله سعیدی در خاطرات مرضیه حدیدچی(دباغ)
روز مرا برای ورود به این عرصه تشویق کرد. پرسش های سیاسی مرا گاهی خود پاسخ می گفت و گاه به طور مکتوب از حضرت امام پاسخش را می طلبید و کسب تکلیف می کرد. به عنوان مثال به یاد دارم که از او درباره ی رانندگی زنان سئوال کردم و گفتم که مایلم برای سرعت بخشیدن به بعضی کارها و فعالیت های سیاسی رانندگی کنم، خب در شرایط و مقتضیات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن زمان حکم و نظر امام (ره) بر ممنوعیت بود. شهید سعیدی ...
نه زاهدی مزدور بود و نه سپهسالار خائن
کردم از او بپرسم، اصلاً معنی خیانت را هم نمی فهمیدم ولی می گفت در 28 مرداد به ما خیانت کردند و آن قدر زده شد که کلاً سیاست را کنار گذاشت؛ ولی خب من می دانستم که پدرم به شدت مخالف شاه است، کلی عکس های مصدق در خانه مان بود، پدربزرگم – پدر مادرم – عاشق دکتر حسین فاطمی بود. یکی از خاطرات دوران کودکی من این است که عصرهای جمعه با پدربزرگم به ابن بابویه - بر سر مزار شهدای 30 تیر و دکتر حسین فاطمی - می ...
دو روایت از زندگی مرضیه حدیدچی/ بانوی انقلاب درباره خواهر طاهره چه گفت؟
مرضیه حدیدچی (دباغ) پس از گذراندن دوره ای بیماری، روز پنجشنبه 27 آبان ماه بدرود حیات گفت و روز گذشته پیکر وی با حضور جمعی از مردم و شخصیت ها در حرم مطهر حضرت امام خمینی(س) تشییع و تدفین شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جماران، کتاب خاطرات و مبارزات خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) با عنوان پرواز با نور - دو روایت از زندگی مرضیه حدیدچی (دباغ) - حدود یک دهه پیش از سوی موسسه عروج منتشر شد. ...
درس مرضیه حدیدچی برای مدیران نجومی بگیر
به همراه دخترش در زندان های ساواک می گفتم و اینکه سخت ترین شکنجه برایش زمانی بود که صدای ضجه و ناله دخترش را زیرشکنجه های وحشیانه ساواکی ها می شنید. از پایبندی اش به حجاب می گفتم و اینکه چون چادر برای حفظ حجاب نداشت، در زمان حرکت به سمت اتاق شکنجه و سلول از پتو استفاده می کرد. اما این همه خاطرات از زندگی سراسر مبارزه او نیست. و البته همه مبارزه او هم به زمان انقلاب و یا بعد از ...
تصاویر/ زندگی چریکی یک زن
دلداری دادم . دباغ و موضوع 88 دباغ به همراه دختر امام، زهرا مصطفوی، جمعیت زنان جمهوری اسلامی را در سال 1365 راه اندازی کرد و قائم مقام آن بود. اگرچه به دلیل ضعف جسمانی ناشی از فعالیت ها و خدمات و آسیب های زندان کم کم از عرصه سیاست کناره گرفت. او در مصاحبه ای که با روزنامه وطن امروز داشت درباره وقایع سال 88 این گونه اظهارنظر می کند: خیلی مایل نیستم وارد آن بحث شوم ...
حرف های فرزندم مرا نگران کرد
فرزند شهیدش می گوید: ولی، فرزندم از سن چهارده سالگی پا به جبهه ها گذاشت چند بار اعزام شده بود که او را برای گذراندن دوره آموزشی غواصی خواستند دوره را که تمام کرد به مرخصی آمد و چند روزی پیش ما بود که دوباره به جبهه رفت. وی گفت: ولی پسرم این بار خیلی زود برگشت؛ به او گفتم، ولی چرا زود آمدی به خنده گفت، چه شده نمی خواهید همین حالا برگردم؛ چند روز مانده بود که آمد و گفت مادر من می خواهم به ...
چرا مرضیه دباغ قبول نکرد از زندگی اش فیلم ساخته شود
نوفل نوشاتو همراه امام برای مبارزه با رژیم شاه بود. را در ذیل می خوانید. کتاب شما که شامل خاطرات شما از دوران مبارزه با رژیم ستم شاهی و حضور شما در نوفل نوشاتو است ویژگی تبدیل شدن به فیلم جذاب داستانی را دارد آیا پیشنهادی به شما در این زمینه شده است؟ البته یک فیلم مستندی از خاطراتم ساخته شده است که در سه قسمت از تلویزیون پخش شده است. اما تا به حال پیشنهادی نشده است که از ...
روزگار مرضیه؛ زنی که چریک شد
قانع نشدند و گفتند بالأخره او ما را دیده، شناسایی کرده، ممکن است ساواک او را شناسایی کند و بیایند اینجا و بچه ها را بگیرند، ببرند و تنبیهی برای ما گذاشتند. به امام گفتم دو ماه است گرسنه ایم بی پولی مبارزان انقلابی در سوریه به جایی می رسد که آن ها تصمیم می گیرند ملاقاتی با امام در نجف داشته باشند و مرضیه دباغ گزینه انتخابی برای این ملاقات است، به همین منظور آن ها به نجف رفته ...
پیام رهبر انقلاب برای درگذشت مرحومه دباغ+روایت تکان دهنده از ایشان
از احوال هم سخن می گفتیم ناگهان در خانه به صدا درآمد. دختر بزرگم رفت و در را باز کرد و آمد و گفت مامان! پرویزخان آمده! دریافتم که برای دستگیری ام آمده اند. شوهرم را به پشت بام فرستادم و گفتم با تو کاری ندارند، به دنبال من آمده اند، شما بالای سر بچه ها بمانید! پرویز و سایر مأموران از من خواستند که بدون سر و صدا همراه شان بروم. بچه ها دورم جمع شده بودند و گریه و زاری راه انداختند و داد می زدند مامان ...