سایر خبرها
خانه ابری شنبه هم روی صحنه می رود
در این نمایش باران احصایی، هاشم اسماعیلی، حسین پوریانی، آبان حسین آبادی، سجاد حمیدیان، مریم حیدری، هدا حیدری، مینا زمان، حسین سپهر نژاد، سوده سعدایی، مهدی شاهدی، رضا شیخ انصاری، سحر صبا، پرستو قربانی، کوارهان میری، ابراهیم ناییج به ایفای نقش می پردازند. محمدرضا حسین زاده (مدیر تولید)، زمان وفاجویی (مدیر اجرا)، سیامک احصایی (طراح صحنه)، ندا نصر (طراح لباس) آنکیدودارش (طراحی صدا و موسیقی ...
آپاندیس راهی جشنواره فیلم فجر شد + تازه ترین تصاویر
نقش پرداخته اند. عوامل فیلم سینمایی آپاندیس عبارتند از: نویسنده و کارگردان: حسین نمازی، تهیه کننده: مقصود جباری، مجری طرح: مجتبی پیری، مدیر فیلمبرداری: مهدی ایل بیگی، مدیر تولید: محمدعلی کیانی، طراح چهره پردازی: محسن ملکی، دستیار اول کارگردان: سهیل برخورداری، صدابردار: مسیح حدپور سراج، تدوین: عماد خدابخش، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، مدیر برنامه ریزی: سعید ریاحی فر، طراح صحنه و لباس ...
ژرژ دومزیل (Georges Dam zil)
چهارگانه ی ریچارد واگنر که بهAnneau des Niebelungen نیز شهرت دارد (م.). 13- روشی در زبانشناسی که توضیح پدیده های زبانشناختی را بر تحلیل تباین میان زبانهای مختلف و یا گشتارهای مختلف یک زبان استوار می کند (م.). منبع مقاله : قاسم زاده، محمد، (1389)، افسانه های ایرانی، تهران: هیرمند، چاپ اول ...
سینما در انتظار بهمن ماه
هان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران می آید تا بچه های خود را به خارج از کشور ببرد... . فیلمبرداری کمدی انسانی به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی محمدهادی کریمی نیز به پایان رسیده و تدوین آن درحال انجام است. این فیلم که بعد از بشارت به یک شهروند هزاره سوم ، پنجمین فیلم سینمایی این کارگردان است، نیمه مرداد در تهران کلید خورد و آخرین سکانس های آن که مربوط به صحنه های مسابقه ی بوکس ...
مرز خوشبختی به شهریار رسید +تصاویر
، مدیر صدابرداری: مهدی آزادی، آهنگساز: آرمان موسی پور، مدیر تولید: شاپور دلدار، طراح صحنه و لباس: سارا صفری، طراح چهره پردازی: سحر موسوی، مدیرتدارکات: اصغر پسندپور، صدابردار: علی ظهوری، مدیر برنامه ریزی: فرشاد ارج، دستیار اول کارگردان: امین محمودی، منشی صحنه: نوشا عبدالله زاده، دستیاران کارگردان: عارف ابراهیمی، شایان سید محمود، دستیار اول فیلمبردار: رسول تنهایی، دستیار اول صحنه: علی جعفردوست، تصویربردار پشت صحنه: امیر ژوبین، عکاس: ارمغان رسام، مدیر روابط عمومی: آیدین نادری. ...
یک تعبیر عاشقانه به نیمه ی راه رسید
... یک تعبیر عاشقانه دومین فیلم سینمایی ابراهیم مختاری بعد از 23 سال دوری از سینمای داستانی است. مختاری علاوه بر کارگردانی، تهیه کنندگی و نویسندگی یک تعبیر عاشقانه را هم خودش بر عهده دارد. سعیدپورصمیمی، مهدی احمدی، مریم مقدم ،سجاد تابش، سحر سلحشور، محمدرضا فرزاد، محمدحسین ناصری، علی گل صباحی، جواد گنجی، مجتبی سعادت، زینب زیرک در یک تعبیر عاشقانه (برگ جان) به ایفای نقش می پردازند. ...
ماراتنی برای جشنواره فیلم فجر؛ از نهنگ عنبر تا گشت ارشاد
...، ساناز نیکنام، سعیده فیروزی، شقایق شوریان، صائب دادو، علی میرزایی، مریم حیدری، مصطفی ایزدی، مهشید نوروزی، مهناز ذاکر، مینا محترمی، نازنین علی زاده، نیلوفر دهقان، یگانه رجبی و... ساخته شده یک سفر شهری است و تمام صحنه های آن در تهران فیلمبرداری شده است. تدوین دعوتنامه ساخته ی مهرداد فرید نیز توسط خود این فیلمساز به پایان رسیده و در حال حاضر مراحل صداگذاری و ساخت موسیقی را سپری می کند. ...
سینما در انتظار بهمن ماه
...، لعیا زنگنه، حمیدرضا آذرنگ، امیرحسین رستمی، حمیدرضا افشار، آزاده مهدی زاده، رضا رشید پور، اکبر معززی، سینا سهیلی، سعید پیردوست، شراره دولت آبادی، پولاد کیمیایی و ثریا قاسمی بازیگران آخرین ساخته ی کیمیایی هستند. تقصیر من نیست به کارگردانی اسماعیل میهن دوست، که از ابتدا در سکوت خبری مقابل دوربین رفت، حدود 20 روز پیش با فیلمبرداری آخرین سکانس در متروی تهران وارد مراحل فنی پس از تولید ...
بازیگری که در دقیقه 90 به فیلم صباغ زاده پیوست
سینما خانه کاغذی را جلوی دوربین برده است. فیلمنامه این فیلم نوشته مشترک خسرو نقیبی، مهدی صباغ زاده و علی مسعودی نیا است و تینا پاکروان تهیه کنندگی آن را بر عهده دارد. دیگر عوامل خانه کاغذی عبارتند از مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین دست، صدابردار: نظام الدین کیایی، طراح گریم: ایمان امیدواری، طراح صحنه و لباس: منصوره یزدانجو، مدیر تولید: مهدی چراغی، جلوه های ویژه: ایمان کرمیان، عکاس: احمدرضا شجاعی، برنامه ریز و دستیار اول: کاوه صباغ زاده، دستیار دوم: سمیه میرشمسی، منشی صحنه: دنیا راد، مدیر تدارکات: حامد آزادی، دستیار اول فیلمبردار: مهرداد لشکری، مشاور رسانه ای: آیدا اورنگ. ...
گریم عجیب و متفاوت صابر ابر در فیلم بی حساب +عکس
تشکیل می دهند. عوامل فیلم بی حساب عبارتند از:کارگردان:مصطفی احمدی،نویسندگان فیلمنامه :مهیار حمیدیان،محمد صادق گلچین عارفی،محمد شهابی،مدیر فیلمبرداری:علی قاضی،مدیر تولید:محمد رضا منصوری،طراح صحنه و لباس:آتوسا قلمفرسایی،طراح چهره پردازی:سعید ملکان،صدابردار:رشید دانشمند،دستیار اول کارگردان و برنامه ریز:سعید کریمی،منشی صحنه:حمیرا نعمت الله،دستیار اول فیلمبردار:آرش رمضانی،دستیار تولید: ...
صباغ سرشت: فیلمنامه جذاب و متفاوت فصل نرگس باعث شد تا آن را برای تولید اولین اثرم انتخاب کنم
...، طراح چهره پردازی: عبدالله اسکندری، صدابردار: عباس رستگارپور، مدیرتولید: بهزاد هاشمی، طراح صحنه: مهرزاد ضرابیان، طراحان لباس: مهرزاد ضرابیان، مه لقا ناقد، تدوینگران: سودابه سعید نیا، خشایارموحدیان، طراحی وترکیب صدا: رضا نریمی زاده، موسیقی: ستاراورکی، طراح جلوه های ویژه کامپیوتری: فرید ناظر فصیحی، فیلمبردار؛ رضا غفاری، گرافیست و طراح تیتراژ: عزیزمحسنی، طراح پوس تر: سیروس سلیمی، طراح لوگوتایپ ...
ویشکا آسایش: به قله های بلندتر از دماوند فکر می کنم
روزنامه شرق - عسل عباسیان: ویشکا آسایش، بازیگر گزیده کاری که در نقش های خاص تلویزیون و سینما او را دیده ایم و برای بازی در ورود آقایان ممنوع رامبد جوان هم سیمرغ گرفت، این شب ها با نمایش می سی سی پی نشسته می میرد همایون غنی زاده در تالار وحدت برای دومین بار بازی روی صحنه را تجربه می کند. او که هرگز فعالیتش را محدود به بازیگری در سینما نکرده و در کنار بازیگری، مجسمه سازی و کوه نوردی از مشغله های ...
ساعت ها به نقش غفور فکر کردم
در دو فیلم اخیر نرگس آبیار، ایفاگر دو نقش از متفاوت ترین نقش های کارنامه تان بودید. میان سیدعلی بمون شیار 143 و غفور نوروزی نفس، چه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد؟ تفاوت این دو نقش که زیاد است و در دو گروه جدا دسته بندی می شود. این دو نقش به لحاظ جغرافیا، شغل و شخصیت پردازی، فرق هایی اساسی با هم دارند. در ضمن تغییراتی که در فیزیک، آرایش مو و لباس غفور می بینیم، در سیدعلی بمون دیده نمی شود. البته این مساله ناشی از تغییرات اجتماعی است که در زندگی این آدم و اجتماع پیرامونش اتفاق می افتد که او را هم دستخوش تغییراتی می کند. اما شباهت هایی هم وجود دارد. هر دو از قشر کارگر هستند و یک بازه سنی را در فیلم طی می کنند. در شخصیت سیدعلی بمون این مساله بیشتر دیده می شود و حدود 30 سال زندگی و تغییرات این آدم را می بینیم و درباره غفور این بازه زمانی و تغییر سنی حدود هشت سال است. از دیگر شباهت ها این است که هر دو پدر هستند و فرزندانی دارند که عاشقانه آنها را دوست دارند، اما جنس عشق و دوست داشتن این دو مرد با همدیگر فرق می کند. از دیگر شباهت های این دو نقش می توان به عطوفت و مهربانی ذاتی آنها اشاره کرد. بله، همین طور است. مهربانی این دو فرد، شکل متفاوتی دارد. یکی مهربانی از جنس سیدعلی بمونِ کرمانی که کارگر معدن است و یکی از جنس غفور نوروزی، راننده خاور کفش بلا. هر دو آدم بااحساسی هستند، ولی شیوه بروز احساساتشان متفاوت است. در این دو فیلم، گریم های متفاوتی داشتید که مکمل خوبی برای بازی شما بود. بدون این که بخواهم ارزش کار گریمورها را کم کنم، به نظر می رسد بدون این گریم ها هم شما همین کیفیت و تفاوت بازی را ارائه می کردید. انگار شما از آن بازیگرانِ متکی به گریم نیستید. درست است؟ بله، متکی به گریم نیستم، ولی تابع نظر کارگردان و عقل جمعی هستم. منظورم از عقل جمعی این است که کارگردان، گریمور و بازیگر باید در گریم یک شخصیت به اجماعی برسند؛ اجماعی که باید منطقی و قابل باور باشد. من فقط یک عضو از این گروه سه نفره هستم و یک رای دارم. البته این را هم بدانید که اگر قانع نشوم، هیچ گاه قبول نمی کنم. خود من هم معتقدم آن روح شخصیت باید قابل باور باشد و آن چیزی که تماشاگر از درون شخصیت درمی یابد و حس می کند، مهم ترین وجه کاراکتر است. گریم به اقناع مخاطب و قابل باورشدن شخصیت کمک می کند. ما برای غفور و مقاطع مختلف حضور او در قصه، سه نوع گریم داشتیم که تابع شرایط سیاسی، اجتماعی، سیاسی و روان شناختی آدم هایی بود که از سال 56 تا سال 63 مسیری را طی کردند؛ یعنی دورانی که اتفاقات مهمی در این مملکت افتاد. همه کسانی که سنشان به آن دوران قد می دهد، یادشان می آید که روحیه آدم ها، لباس و آرایش آنها، دستخوش چه تغییرات عمده ای شد. اتفاقا می خواهم بگویم از منظری، گریم های این دو نقش بشدت حساس بود و اگر با بازی های ضعیف همراه می شد، نقش ها از دست می رفت و خوب درنمی آمد. درست است.این قدر درباره این گریم به من حرف زدند که فکر کنم برای نقش های بعدی، هیچ پروگ (موی مصنوعی) بلند دیگری را روی سرم نپذیرم. به هرصورت تماشاگر با یک زمینه ذهنی تصویری از مهران احمدی به دیدن این فیلم می آید و ممکن است در وهله اول، چنین موی بلندی او را پس بزند و متوجه مصنوعی بودن آن شود. من در این تجربه فهمیدم شاید تا جاهایی مخاطب، چنین چیزی را برنتابد که کار مرا به عنوان بازیگر سخت تر می کند. برای این که من مدام باید تلاش کنم این شخصیت قابل باور و قانع کننده باشد. به هرحال برای گریم نقش غفور من، خانم آبیار و آقای میرکیانی (طراح چهره پردازی) به یک توافق دسته جمعی رسیدیم. خانم آبیار عکسی از پدرشان با ویژگی هایی مشابه با نقش غفور از جمله همین مو داشت و می خواست چهره پدرشان تداعی شود. همان طور که اول فیلم هم آمده، خانم آبیار این اثر را تقدیم به پدرشان کرده اند. ظاهرا پدر خانم آبیار هم راننده بود؟ بله، همین طور است. به هرحال خانم آبیار در جاهایی، ویژگی ها و نشانه هایی از پدر خودشان را وارد نقش غفور کردند و اتفاقا این مساله به حس کارگردان و در نهایت حال و هوای خوب صحنه ها هم کمک می کرد و باعث می شد لحظه ها قابل باور شود. در هر صورت خوشبختانه مثل این که تماشاگر پس از حدود ده پانزده دقیقه فیلم، همراه شخصیت غفور می شود و او را با همین شکل و شمایل می پذیرد. ضمن این که حتما همه عوامل باعث می شوند یک فیلم برای مخاطب قابل درک و باور شود. شما بدون هیچ گریم خاصی، تفاوت ها را در بازی و نقش های مختلف نشان داده اید. مثلا در آلزایمر ، هیچ و روز روشن ، گریم خاصی ندارید و یک شکل هستید، اما اتفاقا جنس شخصیت ها بسیار از هم دور و متفاوت است. بله، سعی می کنم در همه نقش ها این طور باشم. اما الان پس از گذشت این چند سال حضورم در بازیگری، به این نتیجه رسیده ام که فکر می کنم شاید اصلا اشتباه به این عرصه آمده ام. من در بازیگری دنبال این هستم نقش هایی متفاوت از آدم هایی متفاوت را قابل باور بازی کنم، اما مثل این که برخی، بازیگری را طور دیگری تعریف می کنند و نمی گذارند هیچ تغییر عمده ای نه در روح و نه در فیزیک و نه در قیافه شان ایجاد شود. آنها سال ها یک نقش را فقط با تغییراتی جزئی بازی می کنند که آن تغییرات هم در حد اسم و فامیل و شغل نقش است! جالب اینجاست که خیلی محکم هم می گویند اصلا بازیگری یعنی همین. وقتی استاد شریفی نیا می گوید بازیگری یعنی این که خودتان را بازی کنید، من به خودم شک می کنم. چون ایشان الان جاهایی بازیگری را تدریس هم می کند. برنامه هفت، ایشان را همراه یک آدم کمتر دیده شده ای دعوت می کند تا میزگردی را درباره نقد بازیگری برگزار کنند. من فکر می کنم همه اینها یک برنامه ریزی است که بازیگری، خیلی ساده و راحت جلوه کند. شاید برای همین چیزهاست که وقتی آدم ها در خیابان مرا می بینند، می گویند چون ما خوب گریه می کنیم، خوب جوک می گوییم و خوب ادا درمی آوریم، پس می توانیم بازیگر شویم. به نظرم اینها مقصر نیستند. آنها احتمالا چون آن برنامه هفت را با حضور آقای شریفی نیا دیده اند، فکر بازیگری به سرشان زده است! بازیگران از بازی در نقش های متفاوت حرف می زنند، اما همیشه و شاید هیچ وقت این تفاوت واقعی نقش ها در عمل برای بسیاری اتفاق نیفتد. بازیگران چطور می توانند فرصت بازی در نقش های متفاوت را برای خود ایجاد کنند؟ این را نه بر مبنای توانمندی می گویم و نه براساس تلاشی که خودم برای بازی خوب و متفاوت می کنم. بحث به هیچ وجه شخصی نیست و می خواهم باتوجه به درسی ...