سایر خبرها
پرسپولیس ندارم. مهمترین چیز برای یک فوتبالیست، بازی کردن است. من هم در سنی هستم که مهمترین سال فوتبالی ام است و باید بازی می کردم. به هر حال من همه چیز را در نظر گرفتم و با صحبتی که با آقای برانکو داشتم، به این قطعیت رسیدم که ماندم به صلاح نیست و شاید اگر می ماندم باید تا آخر فصل به همین وضعیت ادامه می دادم. انصاری در پاسخ به این پرسش که رابطه ات با بازیکنان پرسپولیس چطور بود؟ گفت ...
.... خودم دیدمت که " گلی" رو سوار ماشینت کرده بودی و با هم می گفتید و می خندیدید! دیگه نمی تونم آرش! دیگه نمی تونم به این وضع ادامه بدم، من طلاق می خوام! پدرم با حالتی عصبی، گفت: " طلاق می خوای؟! پس اون همه عاشقی ها و دوستت دارم گفتن هات دروغ بود، آره؟! طلاق می خوای؟! دیر یادت افتاده جونم، بعد از چهارده سال زندگی، طلاقت بدم که چی بشه؟!" مادرم همچون اسپند روی آتیش، گفت ...
پایین بکشد. زندگی چنین آدمی دیدنی است و شنیدنی و البته که خواندنی! این مطلب روایت زندگی شهاب حسینی با همه بالا و پایین هاست. این پرونده چکیده ایست از گفت و گوهای او و همسرش با مجله زندگی ایده آل و رادیو هفت. متولد زمستان هستم. درست بعد از 9 ماه متولد شدم، حین تولد 3 کیلو و 700 گرم وزن داشتم. ساعت به دنیا آمدنم هم 3 و 30 دقیقه نیمه شب بود. پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند ...
.... بااین حال والدین محتاط حتی تا زمان درخواستِ پذیرش هم صبر نمی کنند. آیوی وایز به دانشجویان سال اول و دوم دبیرستان نیز، دربارۀ اینکه چه واحدهایی را بردارند یا چه فعالیت های فوق برنامه ای را انتخاب کنند، مشاوره می دهد. بدین ترتیب بعد از گذشت دو یا سه سال، یعنی وقتی که فرایند ِدرخواستِ پذیرش آغاز می شود، دانش آموزها به یک باره با این کشف دردناک مواجه نخواهند شد که وقتشان را صرف ...
. قربون امام رضای غریب برم. اما هیچی خانواده نمی شه. حتی اون موتوری که می خوای باهاش تهران رو از آلودگی نجات بدی. تا هر جا ساختیش کافیه. بفروشش. زندگیت داره به خطر می افته . حقیقتش را بخواهید خسته شده بودم و با خودم فکر می کردم: خب، من این موتور را ساختم. کسی هست از من حمایت کند؟ دودل شده بودم. باید ادامه می دادم یا کار را نیمه کاره رها می کردم؟ در همین فکرها بودم که یکباره همه چیز روی غلتک افتاد ...
. چهار، پنج بار بعضی فیلم ها را می دیدم این طوری بود که برخلاف همه هم نسلی هایم جادوی سینما را با خود سینما کشف کردم. وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شدم. اولین نمایشنامه ریتمیک را نوشتم. تئاتر عروسکی کار کردم. فیلم های تبلیغاتی ساختم. نمایشنامه افسانه ای نوشتم، در 7 پرده به نام خاتون خورشید باف و فیلم موزیکال حسن کچل (1348) را کارگردانی کردم و بعد هم طوقی (1349)، بابا شمل (1350)، قلندر ...
با سیمرغ بلورین جشنواره فجر بود، سیمرغ بلورین تاثیری در آینده کاری شما داشت؟ به نظرم گذشته من در آینده ام تاثیر گذاشت، آینده همیشه بر گذشته استوار است. من 25 سال کار تئاتر داشتم، فیلم ساختم و خیلی کار کرده بودم و بعد در این فیلم حضور داشتم. *اما برخی از هنرمندان علاقه خاصی به سیمرغ بلورین دارند؟ من زمانی که ناخدا خورشید بازی می کردم به یک مرغ فکر نمی کردم چه برسد به ...