سایر منابع:
سایر خبرها
زنی از خشت و آینه
دست روی قرآن گذاشت. خانه خواهر بودم همراه پسر سه ساله و بچه یک و نیم ساله ام. باز آمد مرا زد، باز جنگ و دعوا. از خاطر بچه کلانم (بزرگم) دلم نمی خواست جدا شوم. خانه ما در دهلیز پایین بود. یک شب همه میهمان بودند خانه پدرشان. بچه هایشان همه چیز داشتند. لپ تاپ و کیف و دفتر خوب. نداشتیم. غصه می خوردیم. پسرم آمد سر من گریه که چرا من ندارم. چند سال بود قرص اعصاب می خوردم. خودم را زدم. چشم هایم و دست هایم ...
مجموعه داستان های کوتاه اجتماعی صلاح عسگرپور ( 16 ) : خدا جای حق نشسته
......تازه چند روز بعد احضاریه ای برای من آمد،لیلی دادخواست مهریه داده بود. -لیلی جان دستم به دامنت،موقعیت مالی من افتضاح است. -برو بگو اشتباه کردم. نسبت به دادخواست عدم تمکین هم انصراف دادم...نمی دانم چه ابهتی دارد که اصلا نمی توانم با او حرف بزنم و حتی در کوچکترین امورات زندگی بر او غالب شوم...زندگیم تبدیل به جهنم شده است. خیلی پیگیری کردم تا لیلی را ...
خواستگاری جالب آیت الله بهشتی از دختر شهید مفتح برای یک جوان مومن
مفتح مردم را برای اقامه نماز عید فطر در قیطریه دعوت کردند. ساواک فوراٌ دست به کار شد و اعلامیه ای را همان شب بین مردم پخش کرد که در غیبت امام زمان(عج) اقامه نماز عید فطر به جماعت مجاز نیست، اما شهید مفتح با هوشمندی و درایت از این فریب پرده برداشتند و به مردم اعلام کردند که: ما شاگردان و پیروان امام خمینی هستیم و از فتوای ایشان باخبریم و این حرف به هیچ وجه صحت ندارد و نماز عید فطر به جماعت در قیطریه ...
هر کسی با من مشکل دارد، مهاجرت کند
که پدربزرگم که عارفی بود برای خودش، همیشه به من می گفت: هر کس می رود تهران که پولدار بشود، بشود، تو داری می روی تهران که میرزا بشوی. یادت نرود، من می خواهم تو میرزا برگردی، نه پولدار! هر غلطی می خوای بکنی بکن، ولی میرزا شو و برگرد . سال پیش قرار بود در نمایشنامه خوانی نمایشنامه تاجماه و عروس نوشته فریده فرجام (اولین نمایشنامه نویس زن ایران) حضور داشته باشید. این را از خودشان شنیدم. اما ...
آیا زمان خداحافظی با جناب خان فرا رسیده است؟
.... سعید سالارزهی چند ماه پیش بود که ساز مخالفت را کوک کرد. حرف او البته بیراه هم نبود. در ابتدا عنوان کرد که به عنوان مالک جناب خان هیچ سودی عاید او نشده است، درحالی که همه می دانیم برنامه رامبد جوان چه گردش مالی بزرگی داشته است؛ به خصوص در سری سوم که پای انواع و اقسام اسپانسرها به آن باز شده بود. سالارزهی به این ترتیب کم کم از عدم انتقاع مالی خود و مجموعه سازنده کاراکتر جناب خان صحبت کرد و ...
زن باهوش،پلیس را به دزد نقابدار رساند
خانه ام دیده بودم را دست دختر همسایه مان که خانه شان چند متر آن طرف تر است دیدم. با به دست آمدن این اطلاعات، تحقیقات از دختر جوان آغازشد. مریم نیز در بازجویی ها گفت: قاب چوبی متعلق به گوشی تلفن همراه برادرش به نام مسعود است که روز گذشته به او هدیه کرده بود. بدین ترتیب مسعود خیلی سریع بازداشت شد. پسر 18 ساله زمانی که در مقابل دادیارپرونده ایستاد به سرقت از خانه همسایه شان ...
ایبسن سخن می گوید
ندارند با مادران مان ازدواج کنند (هملت)، ما با عجوزگان جادوگر سر وکار نداریم (مکبث) پادشاهان ما معمولا به ضرب دشنه کشته نمی شوند و دشنه زن ها جام شان را نمی گیرند (مکبث و ریچارد سوم و غیره) وقتی هم که پول نقد از کسی قرض می کنیم تعهد نمی سپاریم که بدهی مان را به صورت چند سیر از گوشت تن مان به طلبکار پس بدهیم (تاجر ونیزی)9 . بدین سان ایبسن با آثار خود نقص های شکسپیر را به صورتی رئالیستی رفع می کند تا ...
وقتی دلار به بیش از 4000 تومان رسید
سرویس اقتصاد جوان ایرانی _ بخش بورس، بیمه، بانک و بازار : به گزارش جوان ایرانی به نقل از صبحانه،التهابی که بازار ارز کشور تجربه می کرد پُر بی راه هم نبود؛ هرچه باشد، دلار باز هم وارد کانال چهار هزارتومانی شد. هرچند تا پایان روز، چندبار قیمت این ارز آمریکایی تا سه هزار و 995 تومان پایین آمد، اما حدود ساعت هفت عصر، بر بهای چهار هزار تومان ثابت شده بود. خبرنگار شرق دیروز به بازارهای طلا ...
آنتن سرگردان سیما در بلندترین شب سال
ایران ، در حالی که تهیه کننده ویژه برنامه شب یلدای شبکه 5 سیما از چند روز قبل، حضور محمدرضا گلزار را در این برنامه اعلام کرده بود، در روز 30 آذر ماه اعلام شد که گلزار به این برنامه نمی آید. تهیه کننده هم در ادامه نامه ای منتشر کرد و در بخشی از آن توضیح داد: روز گذشته خبر عجیب و خاصی درباره حضور دوست خوبم محمدرضا گلزار در برنامه منتشر شد. تیم سازنده از مدت ها پیش با محمدرضای عزیز در گفت و گو بوده ...
در مراکز خرید تجملاتی تهران چه می گذرد؟
. این، حرف های مدیر داخلی یکی از رستوران هاست. مشتری های شان غالباً با قرار قبلی می آیند. راسته بازار بزرگ شلوغ تر از همیشه است. ظهر پنجشنبه زمان خوبی است برای اینکه اوج شلوغی بازار تهران را ببینید. خصوصاً بعد از دو روز تعطیلی. بساط دستفروش ها هم حسابی گرم است. مشتری ها ناهارشان را خورده و نخورده در دالان های بازار یا فلافلی سر مروی، سراغ خریدهای آخر وقت می روند. یک رگال پر از کاپشن آستر کرکی درجه یک، دانه ای 58 هزار تومان. تعجب نکنید. در قلب بازار هر چیزی بخواهید با هر قیمتی پیدا می شود. اینجا اثری از برندبازی نیست. ...
مظفر بقایی در زمان مجلس خبرگان به هیج وجه با آیت کار نداشت/ فهمیدن حقایق قبل از وقتش خطرناک است!/دکتر ...
...، به همین دلیل هم چند سالی تحمل کرد و بعد هم به آن شکل بیرون آمد. یک بار هم شما در گفت وگوئی اشاره کرده بودید که آیت حزب زحمتکشان را پوششی برای فعالیت های خود کرده بود، چون این حزب از نظر او خیرالموجودین بود. آیا همین طور است؟ یکی دو روز بعد از جریان سال 42 بود که من به تهران آمدم و مرحوم آیت اوضاع را برایم تشریح کرد. گفتم چه باید کرد؟ گفت دو راه وجود دارد که یکی آسان است و دیگری ...
آنتن سرگردان سیما در بلندترین شب سال
... مهران مدیری هم نیامد برنامه مثبت یک با اجرای علی ضیاء که از شبکه اول سیما پخش شد هم از حاشیه های مربوط به حضور میهمان دور نبود. مهران مدیری قرار بود در این برنامه حضور داشته باشد، اما در نهایت تنها به تماس تلفنی با او اکتفا شد. مدیری درباره حواشی پیرامون دورهمی در چند روز گذشته اعلام کرد که حرف هایی که می زند نه سیاسی است و نه سفارش صداوسیما. وی در پاسخ به سؤالی درباره حاشیه های ...
دزدی از همسایه پس از آموزش سرقت
به گزارش خبرنگار ما، چندی قبل زن جوانی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت سارق نقابداری به خانه آنها دستبرد زده و پس از بستن دست و پاهایشان طلاها و پول هایشان را سرقت کرده است. لحظاتی پس از اعلام این خبر، تیمی از مأموران پلیس در محل حادثه که آپارتمان مسکونی در شهرک آزاد شهر حوالی پارک چیتگر بود، حاضر شدند. زن جوان که از شدت ترس دست و پایش می لرزید، در شرح ماجرا گفت: من همراه مادر و پسر هفت ساله ...
پایانی بر خانه های عروسکی
که بغضی در گلو داشت، جواب داد، نه دخترم چیزی لازم نداریم و با گفتن این حرف دوباره فکر ازدواج مینا تنش را لرزاند. دلش نمی خواست دخترکش رو در کودکی عروس خانه مردی میانسال کند. خودش ازدواج زودهنگام را تجربه کرده بود و دلش نمی خواست دخترش هم به این سرنوشت دچار شود. با خود فکر می کرد من مشکلات زندگی را در کودکی تحمل کردم اما مینا چرا باید تحمل کند، آخر مینا هنوز درگیر دنیای کودکی است چگونه می تواند وارد ...
ماجراهای علی غصه خور!
پناه بردم تا باز هم غصه مردم و مشکلات شان را بخورم و به حال شان، دل بسوزانم. چکار کنم، دست خودم که نیست؛ من در هر حالت و موقعیتی، با دیدن مشکلات هموطنان و همشهریان و همسایگانم، بغض راه گلویم را می فشارد و اشک از چشمانم سرازیر می شود؛ خوب برای همین است که به من می گویند علی غصه خور!... هنوز چند دقیقه از حضورم در پارک نگذشته بود که زن و مردی نچندان جوان، در دو طرفم، روی نیمکت نشستند و سپس سکوت ...