سایر منابع:
سایر خبرها
افشای قتل هولناک همسر و فرزند پس از دو سال
همین که خواستم خفه اش کنم متوجه شد و مرا هل داد و از خانه بیرونم کرد. برایم عجیب بود مادرم با آن حال و وضعیت جسمی اش چطور توانست مرا هل دهد و بیرون کند. مادرم زندگی ام را به هم زد، درست مثل آدم هایی که در فیلم ها نشان می دهند او نقش شیطان را بازی می کرد. عذاب وجدان داشتی؟ بله، به همین خاطر چند وقت پیش تصمیم گرفتم خودم را بکشم. چند شب پشت سر هم دارو خوردم اما بی فایده بود. حتی ...
بی وفایی پسر جوان عامل مرگ مرموز دختر دانشجو شد؟
تحقیقات ابتدایی پی بردند که دختر 23 ساله دانشجوی مهندسی پزشکی است که در ماجرای مرموزی از طبقه هفتم ساختمان به داخل محوطه سقوط کرده است. کارآگاهان در این شاخه از تحقیقات متوجه شدند دختر جوان میهمان خانه پسر جوانی به نام آرمین در ساختمان 12 طبقه شهرک اکباتان بوده است و در این مرحله بازپرس پرونده با توجه به مرموز بودن حادثه دستور بازداشت وی را صادر کرد. آرمین صبح امروز در شعبه سوم دادسرای ...
عامل جنایت وحشتناک خیابان جلفا تهران خودش را معرفی کرد +عکس
گاندی گذاشت و از راز پنهانی پرده برداشت. این مرد در حالی که اشک می ریخت ادعا کرد که 2 سال قبل همسر و فرزند 2 ماهه اش را به قتل رسانده و حال به خاطر عذاب وجدان تصمیم به افشاگری گرفته است. مرد جوان گفت: سالها پیش با دختر جوانی دوست شدم که پس از مدتی به خاطر اینکه خانواده هایمان متوجه این آشنایی شده بودند مجبور به ازدواج شدیم و این درحالی بود که اصلا قصد ازدواج با دختر جوان را نداشتم. وی ...
دایی و خواهرزاده ربایندگان 38 مسافر پولدار بودند
افغان بود نیز در شکایتش عنوان کرد: از بومهن سوار خودروی متهمان شدم. آنها وقتی فهمیدند پولی همراه ندارم با چاقو مرا زخمی کرده و مجبورم کردند با پسرم تماس بگیرم و از او بخواهم 500 هزار تومان به حسابم واریز کند. بعد از واریز پول، آنها حسابم را خالی کرده و با سنگ به سرم زده و مرا از ماشین به بیرون پرت کردند. در حالی که زخمی بودم خود را به کلانتری رساندم و ماموران مرا به بیمارستان منتقل کردند. ...
نوعروس بودم که مجبور شدم به دوست دختر شوهرم زنگ بزنم وای.....
بعد هم عقد کردیم. هنوز پنج ماه از عقدمان نگذشته بود که متوجه شدم شوهرم با دختری دوست شده است. جالب اینجاست که زمانی که همسرم به خواستگاری ام آمده بود، از او پرسیدم با دختری رابطه داشته یا نه که انکار کرد و گفت قبل از من با هیچ دختری دوستی نداشته است. هشت ماه از مراسم عقدشان گذشته بود که زن جوان متوجه شد شوهرش با دختر جوانی دوست شده است. در یک فرصت مناسب گوشی شوهرش را برداشت و وارد تماس ...
پیشنهاد دختر جوان راننده تاکسی را به درد سر انداخت!
هایش مرا جذب خودش کرد. محراب آن قدر محترمانه و مودب با من رفتار می کرد که فکر می کردم با تمام مردها فرق می کند. بعد از گذشت مدتی او توانست اعتماد مرا به خودش جلب کند. به طوری که تمام زندگی ام در محراب خلاصه شده بود و وابستگی عاطفی ام آن قدر شدید بود که باید او را هر روز ملاقات می کردم. تا این که قرار شد محراب به خواستگاری ام بیاید. او قبل از خواستگاری ادعا کرد که قبلا ازدواج کرده و ...
داستان عجیب پسری که از 8 سالگی معتاد شد
: اما بیماری دامادمان، دوری از همسرم و نداشتن درآمد کافی باعث شد تا دوباره سمت اعتیاد بروم. صبح تا شب بیدار بودم، اما یک نفر هم به این فکر نمی کرد که حمید چطور از صبح تا شب که بالای سر مریض بیدار است و جز دو ساعتی که در زمان ملاقات می خوابد، بقیه روز احساس خستگی نمی کند؟ بعد از تریاک، شیره هم به موادم اضافه شد. جایی برای مصرف تریاک نداشتم و برای همین به دوستانم که خانه مجردی داشتند پول یا مواد می ...
چرا مرد جوان می خواست هر چه سریعتر زنش را طلاق دهد؟
که سارق و جیب بر بوده و به همین دلیل به زندان هم رفته است. خیلی شوکه شدم. حتی می خواستم ارتباطم را با او قطع کنم، ولی پژمان گریه کرد و گفت که از کارهای خلافش پشیمان است و می خواهد یک زندگی سالم را در کنار من تجربه کند. او گفت که اگر رهایش کنم زندگی اش از گذشته هم تاریک تر خواهد شد. من هم چون عاشقش بودم به او اعتماد کردم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. بعد از ازدواج پژمان به من ثابت کرد ...
100 میلیون تومان فاصله تا اعدام یک قاتل پشیمان
بودم و با ترس و لرز برای خرید مواد به خانه فروشندگان می رفتم تا ماموران مرا دستگیر نکنند. مقتول از دوستان قدیمی ام بود. یک روز او را مجبور کردم که برایم مواد بخرد و حتی خواستم دو انگشترم را امانت نگه دارد. او موادرا برایم آورد، اما انگشترها را که قیمتشان 20 هزار تومان بود، برایم نیاورد. چند بار از او خواستم انگشترها را برایم بیاورد که توجهی نکرد. هر بار می گفت زمانی که برای خرید مواد برای من نزد مرد ...
بعد از اینکه مزاحم تلفنی همسرم را کشتم! زنم در یک تصادف کشته شد!+عکس
... ماجرای همسرت چه بود؟ درست چند روز بعد از اینکه توانستم از اولیای دم رضایت بگیرم همسرم در راه رفتن به خانه پدری اش در اصفهان در جاده قم تصادف کرد و جان سپرد و من حتی نتوانستم در مراسم خاکسپاری او شرکت کنم. چطور توانستی رضایت اولیای دم را بگیری؟ آنها لطف بزرگی به من کردند و بدون اینکه حتی ریالی پول بگیرند مرا بخشیدند. من شرمنده آنها هستم. بعد از از زندان می خواهی چکار کنی؟ می خواهم خودم بالای سر دو دخترمباشم و انها را بزرگ کنم .من از کاری که کرده ام پشیمانم. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
سران فتنه کودتاگر بودند - به من می گفتند - وزیر آمریکایی - !
چنین است و می خواهم ازدواج کنم و نتوانستم. ایشان به من توصیه کردند بهتر است به امریکا بروی چون هم حقوق می دهند و هم درس می خوانی. به دنبال آن امتحان دادم و به خارج رفتم. س: فعالیت های انقلابی در آنجا داشتید؟ مرندی: مذهبی بودیم س: چون خرداد تا شهریور 42 بازداشت بودید. مرندی: چند ماهی زندان بودم. س: بعد از 15 خرداد بود؟ مرندی: درست است ...
عکس هایم در پارتی را منتشر کردم تا زندگی ام برود
های نرگس وبرچسب زدن هایش مبنی برارتباط من با دختران دیگر آغاز شد. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه 5 روز قبل که با یکی از دوستانم بیرون بودم نرگس به من تلفن زد و اعصابم را به هم ریخت. من هم تصمیم گرفتم کاری کنم که برای همیشه از زندگی ام برود. برای همین به پارتی رفتم و عکس های آن را در صفحه اینستاگرامم گذاشتم. سه روز قبل از این حادثه نیز نرگس مرا با دختری در شهرک غرب دیده بود. او چندین بار ...
همدستم به خانه ما آمد / داخل غذای شوهرم داروی بی هوشی ریختم و او را ..
او با شنیدن ماجرای زندگی ام پیشنهاد قتل او را داد. اوایل مخالف بودم، اما اصرارهای او و این که با مرگ شهاب می توانستم زندگی جدیدی برای خود درست کنم و درگیری ها پایان می یافت به قتل همسرم راضی شدم. از روز حادثه بگو. روز حادثه، طبق نقشه قبلی، همدستم به خانه ما آمد تا نقشه جنایتی را که از قبل طراحی کرده بودیم، اجرا کنیم. داخل غذا داروی بی هوشی ریختم و پس از آن که همسرم بیهوش شد ...
این بلا را من سر شوهرم آوردم اما برادر شوهرم ...!+عکس
...، چرا که ساعتی قبل از این حادثه با شوهرم برای چندمین بار بر سر مصرف مواد مخدر درگیر شدم. او از اعتیادش دست بردار نبود و هر چه در می آورد خرج خرید مواد می کرد، به همین خاطر به سختی زندگی می کردیم. آن روز از شدت ناراحتی با برادرش تماس گرفتم و کمک خواستم او هم آمد اما متأسفانه با هم درگیر شدند. وقتی دعوا بالا گرفت شوهرم چاقویی برداشت و برادرش خواست چاقو را از دستش بگیرد که ناگهان چاقو به شوهرم ...
خاطرات آیت الله موسوی اردبیلی(ره) از استاد خود
که شما دیوانه اید، گفت بله، دیدم طلبه ها تحمل ندارند و امکان دارد اشکالی پیش بیاید ، لذا صحبت را جور دیگر خاتمه داد. باز اگر خاطرات دیگری از ایشان دارید، بفرمایید؟ یک وقتی در خانه آقای میلانی رفتم، در اتاقی که مخصوص ایشان بود، دیدم، آقای شیخ کاظم دامغانی از علمای مشهد هم آنجا هست، وقتی وارد شدم، آقای میلانی گفت؛ خودش آمدی، گفتم موضوع در خصوص چیست؟ گفت راجع به انقلاب نسبت است ...
ویدا جوان، کتایونِ منفی در ماه و پلنگ
من حاضر شدم که در ژانری کاملا متفاوت با دو کار قبلی ام قرار داشت، پس از آن با سریال شمعدونی دوباره سراغ طنز رفتم اما پس از شمعدونی با خودم گفتم فعلا کمدی کافی است. اما کلا دور کار تصویری را خط کشیدید چون اصلا خبری از شما در هیچ فیلم و سریالی نبود. بله، یک سال و نیم تئاتر کار کردم و هیچ کار تصویری نداشتم تا آمادگی لازم برای بازی در یک نقش متفاوت را به دست بیاورم، نقشی که ...
آلن دلون ستاره ای که خونسردی را بازتعریف کرد
. همان طور که پاسکال ژاردن می گفت، این نقش ها اشک های دوران کودکی من بودند که تا پیش از آغاز دوران بازیگری، یک تراژدی غمبار بود. کودکی ام بسیار سخت گذشت و 17 ساله بودم که وارد ارتش شدم. یک سال بعد به هندوچین رفتم و وقتی بازگشتم، کارهایی کردم که شاید نمی بایست این روزها را می دیدم. سپس معجزه سینما از راه رسید و نجاتم داد؛ آن هم بیشتر به خاطر چهره ام. دلتان برای سینمای امروز تنگ می شود؟ ...
رامین پرچمی: سیاسی نیستم و تاکنون رای نداده ام
مصرف تفریحی مواد با یکی از دوستانم در لاهیجان دستگیر شدم و بدون کوچک ترین مقاومتی و بدون استفاده از رابطه های خود به زندان رفتم و دوران محکومیت را گذراندم. در روزهای مرخصی زندان به تهران آمدم و روز 25 بهمن 1389 در راهپیمایی روزهای پس از انتخابات به عنوان تماشاگر حضور داشتم و فقط می خواستم با تلفن همراه خود از اتفاق های آن روز فیلم بگیرم که به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شدم و به زندان اوین رفتم ...
گفتگو با ورزشکاری که نام خلیج جعلی را در یک کشور عربی خط زد
از پله ها بالا می رفتم متوجه تابلوها و نقشه هایی از قاره ها شدم که روی آنها نام خلیج فارس خلیج ع ر ب ی نوشته بود. در آن زمان تازه خودکار آمده بود از یکی از دوستانم یک خودکار گرفتم و روی نام خلیج ع ر ب ی را خط خطی کردم و نوشتم خلیج فارس. ما 1865 کیلومتر مرز آبی با خلیج فارس داریم، چطور می نویسند خلیج ع ر ب ی این خلیج همیشه خلیج فارسی است. ساعتی بعد از آن حاضرین متوجه این مسئله شدند و از ...
دست نشان: بین 2 گروه گیر کرده ام/ از آبادان فرار نمی کنم
در مورد اول، باشگاه ما پول ندارد که من خودم بروم و بازیکن انتخاب کنم، در مورد دوم هم باید بگویم که هیچ بازیکن مطرح و خوبی بدون قرارداد وارد ایران نمی شود، مگر این که یک بازیکن بی نام و نشان باشد. درخصوص سومین مورد هم باید بگویم که من و کمیته فنی از روی فیلم بازی، این بازیکنان خارجی را انتخاب کردیم. سرمربی تیم فوتبال نفت آبادان افزود: به هر حال این بازیکنان آمدند و حتی یکی از آنها خوب ...
هواداران تراکتور کاری کردند از درون گریه کنم/ همسرم بهترین اتفاق زندگی ام است
کرد ولی به یکباره رفت و دیگر خبری از او نیست. در آن دوران هم بد بازی نمی کرد. آیا هنوز هم بازی می کند یا فوتبال را بطور کامل کنار گذاشته است؟ - متأسفانه در آن برهه عده ای آمدند و بستری را فراهم کردند که به خانواده من به نوعی ضربه بزنند. شاید اگر پسر من هم می رفت اینطرف و آنطرف پای میز قمار می نشست و من هم خودم از آدم های شب زنده دار بودم و راه راست را دنبال نمی کردم الان از من هم در برخی ...
تورم دولت را نمی فهمم، تورم جیب من 100 درصد است
امروز قیمت ها یک چیز است و فردا یک چیز دیگر. هیچ کالایی دو روز در یک قیمت نیست. من یادم نیست آخرین بار چه زمانی بود که با کالایی مواجه شدم که قیمتش کاهش پیاده کرده باشد. درآمد ماهیانه من 800 هزار تومان است. این کار و حقوق را هم به سختی پیدا کرده ام. سه سال بیکار بودم. یعنی کارهای مختلف ولی کوتاه مدت انجام می دادم. حالا هم معمولا هر دو ماه یکبار حقوق می دهند. با این درآمد نمی توان زندگی کرد. ...
باج گیری از باند - اشکان خرگوش -
کردیم اما در حال فرار با یک پراید تصادف کردیم و دستگیر شدیم. اما یک گوشی سرقتی دیگر هم هنگام دستگیری از شما کشف شده است؟ درست است! قبل از آن که در شهرک پردیس کیف قاپی کنیم به بولوار کشاورز رفته بودیم و در آن جا کیف خانمی را ربودیم که آن گوشی متعلق به شاکی دیگر پرونده است. سابقه سرقت دارید؟ بله! عید نوروز امسال به اتهام کیف قاپی دستگیر شدم و یک ماه در زندان بودم. ...
آقای استاندار جلوی استخدامی های فله ای را بگیرید / وقتی منطقیان سوژه رسانه ها شد / حمله به کفاش یاسوجی ...
تماس یکی از والدین به دلیل گلایه هایی که از وضعیت تنها مدرسه روستایشان داشتند به این مدرسه رفتم اما سهوا یا عمدا در مدرسه قفل بود و کلید آن دست تنها معلم مدرسه که در خارج از دشت روم زندگی می کرد بود. چند دقیقه بعد از حضورم در کنار مدرسه تعدادی از دانش آموزان و والدین آن ها جمع شدند که به دلیل وجود برف در روستا و قرار گرفتن در دامنه کوه و سوز و سرمای زیادی نه تنها من بلکه محمد 5 ساله که کنارم ...
خاطره پولاد کیمیایی از ازدواج مجدد پدرش
خود وقتی فهمید پدرش ازدواج مجدد کرده است، گفت: من در آلمان بیشتر یادم هست به خانه می آمدم و مادرم را می دیدم که با تلفن صحبت و گریه می کند. بعد هم که به تهران آمدیم فرصتی پیدا نکردم که از اوضاع با خبر شوم و مادرم مریضی اش شدید شده بود و من همیشه درکنارش بودم. کیمیایی درخصوص حضورش به عنوان بازیگر در سینما توضیح داد: من خیلی به فیلمسازی علاقه داشتم و حضورم به عنوان بازیگر به دلیل علاقه ...
کلاه قرمزی بی دنیا شد
من با ایرج طهماسب و حمید جبلی چند کار عروسکی انجام داده و با کار هم به خوبی آشنا بودیم. یک برنامه عروسکی با نام صندوق پست را با طهماسب برای تلویزیون اجرا می کردیم که در آن شخصیت های مختلفی مانند گلابی و ژولی پولی وجود داشتند. اصلا قرار نبود در این برنامه کلاه قرمزی بیاید و ماندگار شود، در ابتدا قرار بود کلاه قرمزی به عنوان شاگرد کفاش یک بار در برنامه به عنوان میهمان حضور پیدا کرده و کفش های آقای ...
موسوی یا یک "مریض روانی" است یا از "خائنین مسلم"
تیرماه زخمی شد. آن زمان من وزیر بهداری بودم. من زنگ زدم به همه جا و در مجلس هم یک جلسه بود که من آنجا بودم بعد آمدم بیرون. هر کدام از جراحان را می شناختم که دستشان بی کار بود گفتم فوری خودتان را برسانید به بیمارستان بهارلو و بعد خودم هم رسیدم و دیدم خیلی شلوغ شده است. اصلاً راه نیست جلو برویم. ما آقا را با یک هلی کوپتر آوردیم بیمارستان قلب. اتفاقاً همان شبی که حزب را منفجر کردند من بالاسر آقا بودم. از ...
رویای برباد رفته پاری سن ژرمن +عکس
...> چندسالگی؟ 15 ساله بودم که برای جوانان بانک ملی بازی کردم و در عرض شش ماه به تیم بزرگسالان رفتم. در آن زمان نایب رویین دل مربی مان بود. افتخار؟ بانک ملی از تیم جوانان خود پنج بازیکن گرفت که یکی من بودم. در همان سال ما بعد از استقلال و پرسپولیس به عنوان تیم سوم لیگ انتخاب شدیم که افتخار بزرگی برای من بود. اولین قرارداد؟ قراردادی که نداشتم اما ...
کعبی:مصلح زیر نظر برانکو ملی پوش می شود
...> کعبی درباره مدل موهای خود که مورد انتقاد قرار گرفته است گفت:مدل موی من به هیچ کسی جز خودم و سرمربی تیم ربطی ندارد.کسانی که انتقاد دارند باید با خودم حرف بزنند.وقتی من خانه نشین بودم کسی آمد سراغم را بگیرد و بپرسد چه شرایطی دارم؟من همیشه شخصیت خودم را سعی می کنم حفظ کنم.خیلی ها رفتارهای ناشایستی انجام می دهند و خبرهای زیادی درباره شان مطرح می شود.بهتر است جلوی آنها را بگیرند چون مدل موی من به کسی ...
ماهینی: بزرگترین کمک من در خانه سفره پهن کردن است/ دعوت کی روش پاقدم دخترم بود
مایسا که دختر و همسرت بیمارستان بودند، خیلی اذیت شدی؟ ماهینی: یک مقطع من در اردوی پرسپولیس بودم، مایسا هنوز هفت ماهه بود و همسرم را بردند بیمارستان، یک روز از سر تمرین آمدم خانه که دوش بگیرم و بروم بیمارستان پیش همسرم. مادر همسرم تماس گرفت و گفت بیا که همسرت را بردن اتاق عمل. با سرعت خودم را رساندم بیمارستان، دستپاچه شده بودم و نفهمیدم چطور رفتم. مایسا خیلی عجله داشت (خنده) و زود دنیا آمد ...