خانه
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
زینبی که باشیم همه ما مدافع حرم می شویم
بچه ها سفارش می کرد که اگر طعنه ها شنیدید باید صبور باشید. ما با رفتنمان نشان می دهیم که حرف هایمان شعار نبوده و امروز خیلی ها شعار می دهند و عمل نمی کنند. چند روز در منطقه حضور داشت؟ همسرم 45روز بعد از حضورش در 13 بهمن سال 1394 در روند آزاد سازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا با اصابت مستقیم گلوله تک تیرانداز دشمن هنگام اذان ظهر به شهادت رسید. دوستانش می گفتند به حالت سجده روی زمین ...
حافظی: آقای قالیباف امتحانش را پس داد
.... دو سال و نیم پیش پیشنهاد دادم سازمان املاک و مستغلات سامانه دائمی مزایده راه بیندازد. همه املاک هم در سامانه ثبت شود. هر ملکی که قرار است فروخته شود در سامانه به مردم معرفی شود. گفتند آقا این طوری کسی نمی خرد. گفتم هر ملک حداقل یک ماه در سامانه ثبت شود اگر کسی نخرید آن وقت بروید برای فروش مذاکره کنید اما گویا قرار نیست این رویه ها اصلاح شود. * اگر بخواهیم واقعیت پرونده املاک نجومی ...
بورسیه آلمان را رها کرد و به جبهه مقاومت پیوست
.... عموی محمد امین، علی کریمیان که کارمند شرکت نفت بود هم مهر سال 64 در جزیره لاوان بر اثر بمباران امریکا به شهادت رسید. برادر شوهرم و همسر سابقم هر دو شهید هستند و همین روحیه شهادت طلبی در خانواده ما موروثی شد تا اینکه محمد امین هم راه شهادت و سعادت را انتخاب کرد. تربیت پسرم طوری بود که عاشق شهادت بود. هنوز پیش دبستانی نرفته بود که در زمینه مداحی و حفظ قرآن فعالیت می کرد. بعد از اینکه به مدرسه رفت ...
رمضانی:اگر همدل باشیم، نساجی لیگ برتری می شود
یک روز با اشتباه همان دروازه بان شکست می خوری. وحید مهدی خانی در همین دیدار برابر مس سه سیو بسیار خوب داشت که اگر هر سه را هم گل می خورد کسی به او خرده نمی گرفت، حالا آن عده محدود اینها را نمی بینند و تنها اشتباهات را دیده و مورد نقد قرار می دهند. من بیست سال است که در فوتبال حضور دارم و مهدی خانی جزو مودب ترین و بهترین بازیکنانی است که با او کار کرده ام. اشتباه در فوتبال امری طبیعی است زیرا اگر ...
ماه عسل، سفر رویایی یا یک ایده احمقانه؟!
نمی کنند، بلکه در آغاز به یکدیگر بسیار عشق می ورزند، سپس احتمالاً عشق فزایندۀ آن ها رو به افول می نهد. مردم عادی به این زمان ماه عسل می گویند. توماس بلانت در سال 1656 با وضوح بیشتری دربارۀ این استعارۀ ماه صحبت می کند: ماه عسل دربارۀ زوج هایی به کار می رود که در ابتدا یکدیگر را بسیار دوست دارند و سپس عشق آن ها رو به افول می نهد؛ رابطۀ آن ها اکنون همچون عسل است، اما همانند ماه تغییر ...
بسته خبری سفیر دوشنبه 04 بهمن ماه 1395
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: سبک زندگی اسلامی/ امام علی علیه السلام: آرزوهایت را کم کن، اعمالت خالص می شود. ➖ غررالحکم، ح 6793 ______________________ t.me/safir_hamandishi صفحه اول روزنامه های امروز دوشنبه 04 بهمن ماه 1395 ______________________ t.me/safir_hamandishi نقشه آب وهوا امروز در شرق و شمال شرق کشور علاوه بر ...
ترانه سرای اجتماعی از ترسِ سانسور دلشوره دارد
دلیل مخاطبان ناگزیرش که باورهای متفاوت با هم دارند باید بتواند هنرمندانه یا به شکل رندانه رسالتش را انجام دهد، آنچنان که حافظ رندی داشت توانست هم حرفش را بزند و هم فراگیر باشد و در زمانه اش هم صاحب جایگاه باشد. بنابراین ترانه سرا باید رندی و ذات شناسی هنری که در آن کار می کند را بشناسد و این ویژگی ها را داشته باشد. من متوجه حرف شما می شوم اما می خواهم نگاه دیگری را ارایه کنم. به نظر می آید ...
عاشق همسرتان هستید یا به او وابسته؟ این مقاله را بخوانید!!
تان باید همیشه باعث خوشحال شدن شما می شده، درحالی که چنین نیست. عشق و کاهش غرور یا وابستگی و مغرور شدن؟ زمانی که عاشق هستید، کمتر احساس خودرایی می کنید. عشق، شما را به سوی خودخواهی کمتر و دوست داشتن بیشتر سوق می دهد. این رابطه باعث ایجاد تغییرات مثبت در هردوی شما خواهد شد. از این مهم تر، هردوی شما جرات نمایش ضعف های خود را خواهید یافت و می توانید از صمیم قلب با یکدیگر صحبت کنید و ...
گفتگوی منتشر نشده با هما روستا درباره زندگی و آثارش
جوری محکم از غلبه کردن بر بیماری سخن می گفت که ما هم به باور قطعی رسیده بودیم که او حتما با سلامت کامل از آمریکا به وطن باز خواهدگشت؛ رویایی که متاسفانه هرگز تعبیر نشد. هما روستا کی و کجا چشم به جهان گشود و در چه خانواده ای پرورش یافت؟ من 4 مهر سال 1325 در تهران به دنیا آمدم. تاشش سالگی در تهران بودم. اما بعد مجبور به مهاجرت شدم؛ چون در آن زمان پدرم مقیم مسکو بود. مرا در سفری ...
سالار عقیلی: حاضرم برای خانواده آتش نشانان کنسرتی را هدیه کنم
رسیده بودیم، جان یک نفر نجات پیدا می کرد اما تراکم جمعیت به ما اجازه این کار را نداد. دوباره از این بزرگواران که جان عزیزشان را برای نجات دیگران ایثار کردند، قدردانی می کنم. بارها و بارها در اتوبان ها دیده ام که برخی در مواجهه با شنیدن صدای آمبولانس به جای این که خودشان را کنار بکشند تا مسیر باز شود خودشان را در مسیرهایی مثل خط ویژه پشت این خودرو ها قرار می دهند تا زودتر به مقصد برسند. از مردم ...
پای صحبت سالار عقیلی درباره آتش نشان ها و جانفشانی هایشان
موسیقی را بنوازند و من کارها را بخوانم اما چون استقبال مردم نسبت به آثار خاطره انگیز و ملی میهنی را دیدیم تصمیمان تغییر کرد و بنا شد که بخش نخست را به اجرای آثار خاطره انگیزم اختصاص بدهیم و بخش دوم را با همکاری گروه قمر به سرپرستی دوست عزیزم نوید دهقان به روی صحنه ببریم. البته این را هم باید بگویم که کنسرت هفتم بهمن ماه با بقیه کنسرت های من متفاوت است چون قرار است برای نخستین بار برنامه در چهار بخش ...
مردی که زندگی خود را وقف پژوهش کرد/ قزوه: شاعران نجومی بگیر نیستند برای معاش آنها فکری کنید
...، نه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نه صدا و سیما آن را جدی نمی گیرند. وقتی شاعری یا نویسنده ای کتابی منتشر می کند تا حدود 30 سال حق تألیف او پرداخت می شود. در حالی که شاعرانی را داریم که خانواده های آنها در تنگدستی هستند و باید یادآوری کنم که ما همه از اعضای یک خانواده هستیم و از رودکی تا امروز همه با هم در کنار هم هستیم. کتاب رودکی، حافظ، مولوی و ... با قیمت های بسیار چاپ می شود ولی ناشر یک ...
شیدا چه کرده بود که در دادگاه نه طلاق می خواست و نه مهریه؟
6 ماه پیش آغاز شده بود. شیدا در یک شب مهتابی به دنیا آمده بود. آن شب که به خانه کوچکشان در جنوب شهر پا گذاشت، فقط خواهرش شهین - که دو سال بیشتر نداشت – خوشحال شد. انگار که عروسکی زیبا به خانه آورده باشند. پدرش همان طور که قنداق بچه را به دست خواهرش می داد گفت: امشب مادرتان در بیمارستان مانده... این بچه را بگیر تا بروم شیرخشک بخرم و زودی برگردم. بعد رفته بود پشت دیوار حیاط و زار زار ...
عروس پادشاه و دیو هفت سر
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: نویسنده: محمد قاسم زاده روزی بود، روزگاری بود. در زمان های قدیم پسر پادشاهی بود که با پسر وزیر دوست جان جانی بود. صبح از قصر می زدند بیرون و شهر و دوروبرش را می گشتند. روزی پسر پادشاه رو کرد به پسر وزیر و گفت بروند کشور همسایه و ببینند آنها چه طور زندگی می کنند. بارو بندیل شان را بستند و راه افتادند و شب و روز رفتند و وقتی رسیدند ...
