سایر خبرها
این مرد در 6 ماه 20 میلیارد تومانی به دست آورد+فیلم گفتگو و عکس
کردی چقدر به شما می رسید؟ از این طریق پول درست حسابی ای دستم را نمی گرفت، چندتا چکی که خودم نقدشان کردم پول خوبی به جیب زدم. سابقه؟ نخستین بار است دستگیر شدم. ازدواج کردی؟ بله، یک فرزند دو ساله ام دارم. فکر می کنی چند سال بیفتی؟ نمی دونم تا زمانی که بچه ام ازدواج کند بیایم بیرون خوبه. با همدستات چطور آشنا شدی؟ ...
دوئل خونین تلگرامی دو رقیب عشقی
: چهار سال قبل در دکه روزنامه فروشی کارگری می کردم، صاحب دکه دختری به نام الهام داشت. بعد از مدتی از دکه بیرون آمدم و برای خودم دکه ای زدم و از صاحبکارم و دخترش الهام که تا به حال ندیده بودمش خبری نداشتم. تا اینکه چند روز قبل دریک گروه تلگرامی عضو شدم، الهام هم عضو گروه بود و بعد از مدتی در چت خصوصی برای هم پیام دادیم. روزقبل ازحادثه، یکی از دوستانم گفت که الهام با پسری به نام کامران دوست بوده و از ...
ماجراهای آقای هیجانی!
هم بریم برنامه زنده و پربیننده تلویزیون!!" - ای بابا! تو دیگه کی هستی؟!! **** ... چند ساعت بعد، همه چیز برای یک گفت وگوی مهم و شاید تاریخی و به یاد ماندنی، با شادترین و بی غم ترین آدم روزگار، در بزرگترین استودیوی یک برنامه بسیار محبوب و میلیونی تلویزیونی آماده بود. من با کمی فاصله، در اتاق فرمان پخش برنامه نشسته بودم و از حضور خود درچنین فضایی لذت می ...
طارمی: مگر هندبال است که پی در پی گل بزنم؟
دو تا گل می زند و بازی مساوی می شود. جذابیت فوتبال به همین است و اینکه ما همه را به مرز سکته رساندیم مسئله ای است که اصلا قبول ندارم. تماشاگر باید تا دقیقه 90 بازی را ببیند و بعد اظهارنظر کند. اینکه می گویند موقعیت را خراب کردی، قبول ندارم. همه بازیکنان بزرگ جهان هم در بازی دو یا سه موقعیت را خراب می کنند. اگر هر توپی سمت دروازه بیاید به گل بدل شود، هندبال است و دیگر فوتبال نیست. با ...
صدای صاحبان سهام عدالت درآمد/ "بالاخره نفهمیدیم، پول بدهیم به دولت، یا پول بگیریم از دولت!"
...> من زدم امروز تو سایتش این که پول می خواد پول نمی خواد بده!!!!!!!!! عدالت: همش الکیه .رفتم تو سایت نوشته یک میلیون سهام داری 400 قسطش رو بردیم .پونصد دیگه بدین تا کامل مال خودتون باشه .تا پایان 96 هم سودی پرداخت نمیشه بهنام بختیار تل محمدی: ایا به مجردها هم تعلق میگیره یک ایرانی: به والله این عدالت نیست ماهم ایرانی هستیم ...
سیلی معلم، دانش آموز مریوانی را روانه بیمارستان کرد +تصاویر
تعریف و تایید ماجرا گفت: دیگر نمی خواهم به مدرسه بازگردم و هر وقت چشمم به این معلم می افتد حالم خراب می شود و حالت سرگجه و تهوع دارم. او می گوید چرا باید به خاطر یک اشتباه که از سوی همکلاسی ام رخ داده بود و ممکن بود از هر دانش آموزی در سن من رخ بدهد این گونه تنبیه شوم و این همه خون از من برود و حتی یکبار هم معلم از من عذر خواهی نکرد. نارین از این ناراحت بود که معلم حرف هایش را در خصوص ...
کامیابی نیا: فقط دو ماه از قراردادم باقی مانده
پرسپولیس هستم. شاید بودم هم به استقلال می باختیم بازی استقلال را واقعا خودم هم حسرت خوردم. اینکه اگر بودم نمی باختیم را نمی دانم و به هرحال معلوم نمی کند اما شاید منم بودم می باختم. اما اگر بودم گل اول را عمرا نمی گذاشتم. هرگز نمی گذاشتم این اتفاق بیفتد و هر طور بود مانع آن می شدم. البته خوبی و شادی های فوتبال به همین اتفاقات است و امسال پرسپولیس خیلی خوب شروع کرد و تنها تیمی ...
تجربه آموزی، بصیرت و انوار الهی توشه سفر به سرزمین نور
ببینید و بگردید و سرساعت برگردید. من هم خوشحال بودم از اینکه برای مدتی می توانم با خودم باشم. یک خاکریز طویل در طلاییه هست که از زمان جنگ دست نخورده مانده. از آن خاکریز رفتم پایین و نشستم جایی که کسی نزدیکم نبود. فقط می خواستم فکر کنم و حرف بزنم و تنها باشم. مشغول بازی با خاک و تفکر بودم که احساس کردم چیزی از خاک بیرون زده است. کنجکاو شدم ببینم چیست؟ خاک اطرافش را کنار زدم و بیرونش کشیدم. باورم نمی شد ...
پست جالب اینستاگرام ساعد سهیلی درباره دوران سربازی اش خدا جون...خیلی مردی ... خیلی
پادگان بیرون آمد، گویا کارش تمام شده بود و به خانه برمیگشت. برای ماشین او دست تکان ندادم...خجالت کشیدم، ولی حدس زدم چون در پادگان ما کار میکرد و من سرباز آنجا بودم، مرا تا جایی خواهد رساند، اما او پایش را روی پدال گاز فشار داد و با سرعت از کنارم گذشت... چنان که هنوز صدای اگزوز ماشینش توی گوشم مانده، سرم را پایین انداختم و بغض گلویم را گرفت، فقط به این فکر میکردم که باید هر چه سریعتر خودم را به ...
با نگاه پدرانه آقا آرام شدم/ "منم باید برم " چگونه ساخته شد
مردم اصفهان با رهبر معظم انقلاب ، برای اولین بار در حضور ایشان مداحی کردید ، از حال و هوای این دیدار بگویید . حال و هوای آن روز قابل وصف نیست ، چون خودم هم اولین بار بود به این شکل محضر حضرت آقا می رسیدم استرس زیادی هم داشتم ، ولی با آن نگاه پدرانه و بزرگوارانه آقا آرام شدم . ماجرای خواندن بنده هم در آن روز حکایتی دارد . ابتدا قرار نبود در حضور خود آقا بخوانم ، بلکه بنا بود فقط ...
پایان خونین رقابت عشقی /قتلی که آرزوی مرگ خود را دارد/ کشف جسد دانشجوی کارشناسی، آویزان به لوله گاز
دادسرای جنایی پایتخت منتقل شدند. سهراب ابتدا منکر قتل بود اما در ادامه تحقیقات درحضوربازپرس منافی آذر ازشعبه سوم دادسرای جنایی به قتل کامران اعتراف کرد. چهار سال قبل در دکه روزنامه فروشی کارگری می کردم، صاحب دکه دختری به نام الهام داشت. بعد از مدتی از دکه بیرون آمدم و برای خودم دکه ای زدم و از صاحبکارم و دخترش الهام که تا به حال ندیده بودمش خبری نداشتم. تا اینکه چند روز قبل دریک گروه تلگرامی عضو ...
ماجرای انتخاب نام "استقلال" توسط رئیس دولت اصلاحات/ ژ3 در جلسه مربیان فوتبال!
تاجیک بود. آن ها تاکید کردند که پولی ندارند و ما باید همه چیز را خودمان بیاوریم و من هم تعهد کردم که همه چیز از لباس گرفته تا بقیه وسایل را خودم تهیه کنم. من در این تیم بازیکن و مربی بودم و آن را از دسته 3 به دسته 2 آوردم و بعد به دسته اول رسیدیم. آن زمان 24 سال داشتم. مسابقه های لیگ سراسری باشگاه ها که شروع شد قرار شد باشگاه هایی که امکانات دارند و می توانند هزینه رفت و آمد و نگهداری شان را بدهند ...
گسترش خانه های تیمی در سطح شهر/مردانی که به تن فروشی روی می آورند
از همه جا می آید.فرهاد جامعه شناسی می خواند و از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است.او می گوید: من برای تحصیل در تهران به پول نیاز داشتم و روزی در خیابان فرشته قدم می زدم، که خانم مسنی بهم پیشنهاد داد.از آن روز در این کار افتاده ام. فرهاد از 800 هزار تومان به بالا می گیرد.همانطور که قهوه تلخش را می نوشد،ادامه می دهد: هزینه های زندگی ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است. ...
گلر نفت: توپ غیرطبیعی ارتفاع گرفت
...، آن هم جلوی تیم بزرگی مثل پرسپولیس که کار سختی داشتیم. در آن صحنه فکر می کنم که روی تایم پرش خودم اشتباه کردم هر چند که معتقدم توپ به صورت غیر طبیعی ارتفاع گرفت و این احتمالا به خاطر خراب بودن زمین بود. تصور من این بود که توپ را دفع کنم ولی ارتفاعی که گرفت طبیعی نبود و یک متر بالاتر از سرم قرار گرفت. اگر 10 نفره نمی شدید، نفت شکست می خورد؟ ما با احتساب وقت های تلف شده 90 ...
بازار هنر، امضای هنرمند را می خرد
دبستان جم قلهک رفتم که خیلی از هنرمندان بزرگ این مملکت مثل عباس کیارستمی، آیدین آغداشلو، کیخسرو خروش و خیلی های دیگر چون پرویز فنی زاده و علی گلستانه در دبستان جم درس خوانده اند. در آن دوران گاهی برای خودم نجاری هم می کردم، مثلاً نیمکت های مدرسه را در حجم کوچکتری می ساختم و برای خواهرهایم عروسک درست می کردم. حتی وقتی بزرگتر شدم شب عید برای مادرم که پارچه می گرفت، من برش می زدم و برای خواهرانم ...
رکابزنی انسان های سبز به یاد شهیدان وطن
خود را به نیت پاسداشت پرچم ایران آغاز کرد. اراده ای سبز دوران جنگ تحمیلی عضو نیروهای ارتش و جمعی لشگر 58 تکاور ذوالفقار بودم و در منطقه سومار - نفت شهر جانباز شدم. سال ها از آن روزها گذشت و من که جانباز 65 درصد بودم همیشه به این موضوع فکر می کردم که چطور می توانم دین خودم را به کشورم ادا کنم و به همه دنیا نشان بدهم که مردم ایران که از تاریخ کهنی برخوردارند، هرگز به دنبال جنگ افروزی ...
فکر می کردم همه چیز هایی که پشت سرش می گویند اشتباه است | با تمام این مسائل من دوستش داشتم
.... سلام کرد. سلام کردم. حرف زد. حرف زدم. به همین راحتی با هم آشنا شدیم. من آن زمان 18 سالم بود و او 6 سال از من بزرگ تر بود. زمانی که با او حرف می زدم هر روز بیشتر از قبل به عاقل بودنش پی می بردم. فکر می کردم همه چیز هایی که پشت سرش می گویند اشتباه است. کسی او را نمی شناسد به همین دلیل به خودشان اجازه می دهند درباره او فکر های بد بکنند. روز به روز علاقه ام به محمد بیشتر می شد و او هم ...
پاسخ بختیار رحمانی به بی احترامی های اخیر برخی هواداران استقلال + عکس
خیلی حرف می زدم. اون موقع یه حرفایی زده شد درست نبود خودشون هم فهمیدن تیم رو پاک سازی بکنیمو از این حرفای مسخره که می زدن. رو راست باشید دروغ نگیم بهم من به خاطر شرایطی که تیم داشت اون موقع چیزی نگفتم و از تیم جدا شدم با این که خیلی ناراحت بودم از خیلی ها. ولی حرف نزدم من فقط یه چیز میگم اونم این که بعضیا خودشون رو زدن به نفهمی کسانی که هواداران واقعی استقلال هستن میدونن من چقدر حرف خوردم چقدر ...
بیرانوند: دنبال رکوردهای شخصی نیستم
گذاشتند و خوشبختانه موفق شدیم که با دو گل آنها را شکست دهیم. * و تو هم بعد از مدت ها با یک کلین شیت در پیروزی نقش موثری داشتی؟ ** من قبلا هم گفته بودم، الان هم باز می گویم، مهم کلین شیت من نیست، مهم برد پرسپولیس است. در ثانی دروازه بانی که گل نخورد گلر نیست بلکه رباط است. من اگر در بازی های قبلی هم گل خوردم بر اثر اشتباه فردی نبوده، شما نگاه کنید مقابل الوحده بازیکنی به من گل زد که در ...
گفتگو با رضا کیانیان
می شد. و شروع کرده بودم جهان را گسترده تر ببینم. ظاهرا تاوانش را هم داده ای. از آن موقع یادم هست با خودم مرتب می گفتم همیشه یاد بگیر خودت را جای طرف مقابلت بگذاری و بعد قضاوت کن. از همان روزها بود که این صدا در من پیچید... . اگر می خواهی چیزی را تغییر دهی، خودت را تغییر بده. این حرف تکراری ولی درست، برای من از آن موقع آغاز شد. با اینکه بار ها در اساطیر، ادیان و فلسفه... تکرار شده ...
نقشه ویژه گوچی؛ رضا می خواهد خاطره 4 سال قبل را تکرار کند
روزنامه خبرورزشی نوشت: البته رضا از این توصیف همیشه بدش می آید و وقتی این چیزها را می شنود جواب می دهد: مگر من به تنهایی تیم ملی را بردم جام جهانی؟ همه زحمت کشیدند. با تلاش کل تیم رفتیم جام جهانی نه من. اصلاً دوست دارم بگویند فقط من ستاره بودم، کل تیم ستاره بود. با این همه، مردم ایران هنوز می گویند اگر رضا گوچی نبود، تیم ملی به جام جهانی برزیل نمی رفت. کاری که او مقابل کره جنوبی کرد از پس هر ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (374)
نارفیقان ضربه نخورن؟ گفت پاشم برم تو اسکلی. جان میزوگی بازیکن تیم m.c.f.c پس از سال ها مشکل قلبی امروز دار فانی را وداع گفت. تسلیت به همه فوتبالیست دوستان عزیز 17٫ مشتری میاد مغازه ردبول میخره بعد اینکه حساب کرد بش میگم میدونستی توش اسپرم گاو میریرن؟ پول رو که گرفتم بذار حداقل اونم از گلوش پایین نره. 18٫ بادمجون سرخ کرده با نون پارتی درست حسابی نداشته وگرنه باید جزو ...
مردان افغان برای پول آدم کشتند
مأموران خبر داد، مورد دستبرد قرار گرفته است. این مرد گفت: دو مرد افغانستانی که مدعی بودند ضایعات آهن دارند، به سراغم آمدند، من هم چون شغلم همین است قبول کردم که بروم و ضایعات آهن را بخرم. قرار شد با هم به محلی برویم که آنها ضایعات را نگهداری می کردند. روز حادثه سوار ماشین شدم و همراه مردان افغانستانی به محل رفتم. در راه متوجه شدم آنها آدرس مسیرهای عجیب را به من می دهند. خیلی ترسیدم و می ...
همسر شهید: شهادت را فقط برای خودش نمی خواست، می خواست شفیع ما باشد/ اول زندگی چیزی به جز محبتش نداشت و ...
را ورق می زدم تازه متوجه شرایط کاری و حساسیت های شغلی شان شدم. برای همین بعد از آن هر زمانی که به مأموریت می رفت من استرس زیادی را تا بازگشتش تحمل می کردم. برای آرام شدنم ایشان را بیمه امام زمان کردم و هر ماه مبلغی را به مسجد جمکران می دادم و آخرین بیمه را خودشان نیمه شعبان سال 1394 دو هفته قبل از سفرشان به سوریه دادند. من و قاسم روز دوشنبه پنجم اردیبهشت شب مبعث 1384 عقد کردیم. روز قبلش ...
جرم نکردیم که دانشجو شدیم!
رستوران کار می کنم. حالا مشکلات مالی ام کمتر شده، اما درسم حسابی به مشکل خورده و این ترم حتی تا مرز مشروطی هم پیش رفتم. این که هم دانشجو باشی و هم کار کنی، واقعا کار ساده ای نیست، حقوقش چنگی به دل نمی زند، بیمه نداری، از درس و دانشگاه هم تا حد زیادی بازمی مانی، یا بهتر بگویم می شوی یک آدم 24 ساعته، مثل ربات، همه اش یا کار یا درس، زندگی نیست، جنگ است فقط برای زنده ماندن... کار، عار است یا ...
قاسم خانی و فرخ نژاد؛ نه بد! نه جلف! خیلی هم خوب
فراتر از انتظار. من همه جا این را گفته ام و باز هم می گویم که من از لحاظ تکنیکی خیلی تعطیل بودم و حمید در این زمینه به شدت مسلط است و کمکم کرد. یعنی من حدس می زدم که مسلط باشد، ولی سر فیلم فهمیدم که چقدر بیشتر بلد است و واقعا از لحاظ تکنیکی یک چیزهایی می گفت که من برق از چشمانش می پرید و نمی فهمیدم معنی اش چیست! حمید: واقعیت قضیه این است که وقتی کلیت کار خوب باشد، فیلمنامه درست و درمان ...
پروین: دایی به هیچ کس باج نمی ده
حضورش در بازی های آسیایی و لیگ برتر به اندازه کافی بازیکن ندارد. اگه یادت باشه خود من خیلی وقت پیش ها این حرف رو بهت زدم. من نمی خوام توی کارهای پرسپولیس دخالتی کنم ولی بازم می گم که پرسپولیس به خاطر بازی های آسیایی باید تقویت بشه. گفتید که بازی پرسپولیس- نفت را با دقت دیدید؟ آره... توی دفتر ممدمون بودم... چند از بچه ها هم بودن... اونجا دیدیم... چطور؟! بعضی ها ...
تو ای پری کجایی برای چه کسی ساخته شد؟
. من هیچوقت خودم را درگیر نمی کردم چون با کوچک ترین حرف یا صدای بلندی مانند گنجشکی می رنجید. از دوستان و هنرمندانی که به منزلتان می آمدند؛ کدامیک را بیشتر دوست داشتید و بیشتر مایل بودید نزد استاد بیایند؟ خودتان که هر روز منزل ما بودید و می دیدید درِ خانه ما به روی همه باز بود و همیشه رفت و آمد زیادی داشتیم و هیچ وقت تنها نبودیم. از هنرمندانی که به منزلمان می آمدند آقای عبادی ...
این خاک تو را عاشق می کند
رمضان سال 61 بود. چند نامه از علی اصغر آمد و بعد ارتباطمان قطع شد. دلم قرار نداشت. رفقایش می گفتند خبری ندارند. یک ماه از رفتنش می گذشت تا اینکه یک روز، وقتی خانه یکی از همسایه ها رفته بودم، پدرم آمد دنبالم وگفت بیا برویم خانه. حسم گفت اتفاقی افتاده. رمق از دست و پاهایم رفته بود. به خانه که رسیدم فهمیدم دیگر علی اصغرم را سرپا نخواهم دید . با گفتن هر کلمه در مورد نحوه شهادت فرزند، گویی تکه ای از قلب ...
در دادگاه قاتل مسلح 6 شهروند اراکی چه گذشت؟ + تصاویر
قاتل شنیده بوده است که هرکس مصوب این اقدامات شده باشد را می کشد. مقام قضایی استان مرکزی در ادامه گزارشات، به تحقیقات صورت گرفته در خصوص متهم ردیف دوم "ر.ص" اشاره کرد و ادامه داد: درحالی که شب وقوع حادثه من در منزل خواب بودم برادرم با یک قبضه سلاح کلاشینکف به منزل آمد و گفت که می خواهم تورا بکشم و زمانی که قصد داشت اسلحه را به سمت من نگه دارد من به دست وی زدم و تیر رها شده به ...