سایر منابع:
سایر خبرها
وصال تو یگانه/ اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه/ خواهد به سرآید غم هجران تو یا نه/ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه/ جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه... سال های اول بعد از جنگ. کم کم این مسئله مطرح شده که مردم به شادی نیاز دارند و باید در دوران سازندگی جامعه ای بانشاط داشت و جا برای کسانی که به شکلی منطقی و حساب شده به این مسأله می پردازند، باز شده است. یکی از این افراد، یک جوان لاغراندام و ...
هم باید صادقانه جواب بدهی. پشتش را کرد. گفتم می خواهی دوباره خواست گاری کنی؟ گفت نه، این طوری هم من راحت ترم، هم تو. دستم را گرفت گفت دوست ندارم بعد از من ازدواج کنی. کسی جای منوچهر را بگیرد؟ محال بود. گفتم به نظر تو، درست است آدم با کسی زندگی کند، اما روحش با کس دیگر باشد؟ گفت نه. گفتم پس برای من هم امکان ندارد دوباره ...
... گفتم می خواهی دوباره خواست گاری کنی؟ گفت نه، این طوری هم من راحت ترم، هم تو. دستم را گرفت گفت دوست ندارم بعد از من ازدواج کنی. کسی جای منوچهر را بگیرد؟ محال بود. گفتم به نظر تو، درست است آدم با کسی زندگی کند، اما روحش با کس دیگر باشد؟ گفت نه. گفتم پس برای من هم امکان ندارد دوباره ازدواج کنم. صورتش را برگرداند رو به ...
که میاد کتکت میزنه، گفت فکر کردی؟ داداشم هم مثل خودمه. کاکو بدو بیا بالا. یکی از بچه ها ی همون روستا زیر درخت وایساد و یه چوب گرفت توو دستش گفت : عباس مسخره بازی دیگه بسه، بیا پایین. بهش گفت باشه میام ولی اول چوبتو بنداز، چوبو انداخت. گفت حالا دستاتو بیار بالا، بنده خدا آورد. گفت خب حالا بگو خدایا شکرت، برو کنار منو گول نزن... یعنی همه مون اونجا از خنده ریسه میرفتیم...خلاصه بعد نیم ...