سایر منابع:
سایر خبرها
سفر به ایران از نگاه جهانگردان آمریکایی
داشتم نبود و آن احساسی که انتظارش را داشتم، در من به وجود نیاورد. ما برای این که به صورت شفاف به شما بگوییم ایران چه کشوری است، با مسافرانی صحبت کردیم که در سال گذشته از این کشور بازدید کردند. دوستی ملت ها به خاطر دشمنی های تاریخی بین ایران و آمریکا فکر می کردم مردم ایران، آمریکایی ها را دوست ندارند ولی بعدا متوجه شدم طرز فکرم درست نیست. ایرانی ها نسبت به آمریکایی ...
خط سیاه سرنوشت! /خواهرم طلاق گفت و سایه اش زندگی مرا خراب کرد
. او اصرار داشت از همدیگر طلاق بگیریم. داشتم دیوانه می شدم و از شهرستان به مشهد آمدم. چند روزی خانه خاله ام بودم. شوهرم شکایت کرده و با تهمت های ناروا می گوید کرده ام و...؛ من فرار نکرده ام، فقط خسته و کلافه ام، نمی خواهم زندگی ام خراب شود. کاش به حرف بزرگ ترها گوش می دادیم و در زندگی خواهرم و شوهرش کاسه داغ تر از آش نمی شدیم. اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
گفتگو با - رضا کیانیان - و پسرش، پدر و پسر هنرمند
بعدش واقعاً باید سختی بکشی. علی: دبستان که بودم، مادرم مجبورم کرد پیانو بزنم که آن را هم نمی خواستم. خیلی این ساز را دوست نداشتم. نوجوان که شدم، یک گیتار الکتریک گرفتم و روزی چند ساعت با آن تمرین می کردم. این ساز را دوست داشتم. رضا: دو تا کار را جبراً انجام داد؛ موسیقی و زبان. وقتی بالاخره پیانو نواختن را آموخت اوایل دوره راهنمایی بود که یک روز به من گفت بابا دیگه یاد گرفتم ...
خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم!
نمی دانستم او کشته می شود. بنابراین طبق نقشه از زنم خواستم مرد غریبه را به خانه دعوت کند. وقتی از در وارد شد و می خواست به طرف همسرم برود او را با ضربه میله فلزی بیهوش کردم. وقتی به هوش آمد جملات و الفاظ زشتی را به زبان آورد که عصبانی ام کرد، من هم با تیغ موکت بری که روی پله ساختمان بود سرش را بریدم و جسدش را داخل یک گونی انداختم بعد هم آن را در صندوق عقب خودروی خودش گذاشتیم و ماشین را ...
جواد رضویان: رفتار تلویزیون اذیتم می کند
مدیری افزود: دو، سه روز بعد امیر سمواتی کارگردان کار، زنگ زد و گفت چرا دیگر نیامدی؟!... این طوری شد که وارد و کم کم علاقه مند شدم. او در مورد مبلغ اولین دستمزدش هم گفت: اولین حقوقم هفت هزار تومان بود و با آن برای مادرم انگشتر گرفتم. رضویان در مورد این که تا به حال پیشنهاد بازی در نقش جدی هم داشته یا نه ادامه داد: یک کار جدی بود که خیلی بد بود. نقش بچه ای پایین شهری را داشتم که ...
پسر روستایی با دختر همسایه کاری کرد که مجبور به فرار شد / دختر جوان گفت ترسیدم دیگر نتوانم ازدواج کنم!
خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم! پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر او چه می کند برای همین نتوانست خود را کنترل کند! پاک ...
باور نکردنی بود چون ناگهان محمد در قبرستان زنده شد و همه از ترس شوکه شدند!
کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم! پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر او چه می کند برای همین نتوانست خود را کنترل کند! پاک آبرویم را از دست دادم مردم در وضعیت بدی مرا در کنار آن مرد ناشناس دیدند! دختر 17 ساله فردای آن شب متوجه شد که با پسر جوان چه غلطی را مرتکب شده است! پسر نه ساله را زنده زنده در قبرستان به خاک سپردم! + عکس ...
تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس
...> 110 این اخبار داغ را از دست ندهید: پدر بزرگی که به مدت 3 سال با دختر 13 ساله همسایه ارتباط برقرار کرده بود! + عکس نقشه کثیف دختر جوان با عمه اش با نصب دوربین مخفی در اتاق/ پاک آبرویش رفت! بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش ...
پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر او چه می کند برای همین نتوانست خود را کنترل کند!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، مقام های امنیتی در تخار از قول مادر یک خانواده در این ولایت می گویند، پس از آن که باقی، پدر خانواده به دو دختر جوان 16 و 18 ساله اش تجاوز کرده، پسر جوان 20 سالۀ او با چاقو گردن پدرش را بریده است. نورمحمد حکیمی، فرمانده پلیس تخار گفت: قاتل موفق به فرار شده، اما دو دختر با مادرشان در اختیار پلیس هستند. به گفته حکیمی این رویداد در روستای پوست ...
نقشه کثیف دختر جوان با عمه اش با نصب دوربین مخفی در اتاق/ پاک آبرویش رفت!
مادرم ریشه همه مشکلات و اختلافات در خانواده مان را دخالت های بیجای عمه ام می دانست. هر بار که درددل های مادرم را می شنیدم، می خواستم هر طوری شده از عمه ام انتقام بگیرم. در نهایت فکری به ذهنم رسید و یک روز با خرید دوربین کوچکی، راهی خانه آنها شدم. وقتی برای لحظاتی در خانه تنها بودم، دوربین را در محلی مخفی نصب و آن را روشن کردم. از این طریق توانستم به تصاویری کاملا خصوصی از عمه ام دست ...
من خواستگار المیرا بودم / بعد از 16 سال با او ارتباط برقرار کردم و او از من خواست شوهرش را از سر راه ...
، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به تحقیق از راننده یک دستگاه خودرو عبوری از محل جنایت پرداختند که که موفق به مشاهده لحظه فرار قاتل از محل شده بود، این شخص در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان داشت: با خودرو شخصی در حال عبور از محل جنایت بودم که متوجه شدم فردی روی زمین افتاده و نفر دوم نیز با اسلحه بالای سرش ایستاده، جهت بررسی موضوع، با ماشین دنده عقب گرفته و به صحنه نزدیک شدم که همزمان، فرد مسلح از محل متواری ...
دختر 17 ساله فردای آن شب متوجه شد که با پسر جوان چه غلطی را مرتکب شده است!
آبرویش رفت! تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت! اخبار پیشنهادی: خونم به جوش آمد وقتی جریان ارتباط شیطانی رئیس شرکت و همسرم را شنیدم! پسر جوان فهمیده بود که پدرش با دو خواهر او چه می کند برای همین نتوانست خود ...
بهمن فرمان آرا: بازیگر شدنم توصیه کیارستمی بود
دوره هم بعد از سه روز توقیف شد. بعد از این اتفاق، حس کردم اختلاف نظری بین گروه تازه بر سر کار آمده وجود دارد که حل شدنش زمان بر است. ضمنا سه تا بچه داشتم که باید فکر آینده شان بودم، لاریسا دخترم 11 ساله بود، نیما پسرم پنج ساله و مانی پسر دیگرم چهارساله. حس کردم تا این اختلافات حل شود، بروم و شانسی به فرزندانم بدهم که اگر روزگاری خواستند جای دیگری هم زندگی کنند، امکانش را داشته باشند ...
بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد!
. مادرم از روز بعد دختران زیادی را برای ازدواج من پیشنهاد کرد تا این که پس از چند بار خواستگاری، در نهایت با دختر یکی از دوستان مادرم ازدواج کردم. مستانه دختر خوب و باوقاری بود و به کسی کاری نداشت من هم از این ازدواج راضی بودم به طوری که حدود یک هفته بعد از برگزاری مراسم عقدکنان، مغازه کوچکی راه اندازی کردم و کار و بارم رونق گرفت. روزها می گذشت و من هر روز از نظر مالی در وضعیت ...
دخترجوان از شب کثیف خوابیدن در خانه برادرش گفت!
. خوشبختانه چشمان او آسیبی ندیده اند و بینایی اش را از دست نداده اما طی این 3 ماه که چندین عمل روی دستان و صورتش انجام داده و باز هم نیاز به عمل های بیشتری دارد تا شاید چهره اش کمی بهتر شود. بغض گلوی مریم را می گیرد و می گوید: اصلا نمی توانم جلوی آینه بروم، نخستین باری که بعد از این حادثه صورتم را دیدم آنقدر حالم بد شد که تا چند روز در رختخواب بودم . او که پیش از این دانشجو بوده و به تازگی ...
این مرد تهرانی بعد از کشاندن دخترنوجوان به داخل مغازه نقشه شومش را عملی کرد! + عکس
بسته صدایش کرد. من هم خودم را به او نشان دادم که کمکم کند. مرد مشتری با دیدن من خیلی تعجب کرد. از نانوا پرسید این دخترک در نانوایی چه می کند که بر سر این موضوع با هم درگیر شدند. او در نانوایی را باز کرد و همان لحظه که آنها در حال بحث بودند، من موفق به فرار شدم. وی ادامه داد: هراسان خود را به خانه رساندم و هرچه اتفاق افتاده بود را برای مادرم تعریف کردم. با اعلام این شکایت، قاضی شعبه چهارم ...
گفتگو با رضا کیانیان و پسرش، پدر و پسر هنرمند
بعدش واقعاً باید سختی بکشی. علی: دبستان که بودم، مادرم مجبورم کرد پیانو بزنم که آن را هم نمی خواستم. خیلی این ساز را دوست نداشتم. نوجوان که شدم، یک گیتار الکتریک گرفتم و روزی چند ساعت با آن تمرین می کردم. این ساز را دوست داشتم. رضا: دو تا کار را جبراً انجام داد؛ موسیقی و زبان. وقتی بالاخره پیانو نواختن را آموخت اوایل دوره راهنمایی بود که یک روز به من گفت بابا دیگه یاد گرفتم ...
کالین فارل از هیچ چیز فرار نمی کند
هم همیشه سر کار هستید. چطور در زندگی تان تعادل ایجاد می کنید؟ خیلی خوب از پسش بر آمده ام. یک خانه در لس آنجلس دارم و یک آپارتمان هم در دوبلین اجاره کرده ام، اگرچه فقط سالی سه بار به آنجا می روم. دو هفته برای کریسمس می روم و بعد سعی می کنم پسرم را هم ببرم تا لهجه ی زیبای ایرلندی را از زبان آدم های دیگری به جز من هم بشنود. همین چیزها به زندگی ام آن تعادلی که می خواهم را می دهد. ریشه هایم ...
لیلا منفورترین مُرده گورستان / بلای وحشتناکی که در پارتی شوم رخ داد!
لیلا از کودکی همه دنیای من بود. زمانی که بزرگ تر شدم از یک آرزو به یک الگوی رفتاری برایم تبدیل شد. لباس هایم را از همان مارکی می خریدم که او به تن می کرد. حتی سعی می کردم راه رفتنم را هم مانند او کنم که این موضوع خانواده ام را راضی نمی کرد. پدر و مادر من سنتی بودند که دلشان نمی خواست تنها دخترشان عقیده ای جدا از آنان داشته باشد. مادرم همیشه می خواست تک دخترش که بعد از کلی دعا و نذر و ...
پسر نه ساله را زنده زنده در قبرستان به خاک سپردم! + عکس
سهام 110 این اخبار داغ را از دست ندهید: پدر بزرگی که به مدت 3 سال با دختر 13 ساله همسایه ارتباط برقرار کرده بود! + عکس نقشه کثیف دختر جوان با عمه اش با نصب دوربین مخفی در اتاق/ پاک آبرویش رفت! تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس بعد از سال ها زندگی متوجه راز کثیفی از زنم شدم که خشکم زد! دخترجوان از شب ...
چرا حضرت علی (ع) در بستر پیامبر (ص) خوابید؟
این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما. دوران کودکی: حضرت علی (ع) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید، پیامبر اکرم (ص) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد. تا آنکه، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد. ابوطالب عموی پیامبر، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد ...
امیدوارم کسی که آگاهانه می گوید مدافعان حرم برای پول می روند نزد حضرت زینب (س) روسیاه شود/ بد حجابی ها ...
احترام می کرد و بسیار به بنده وابسته بود. وقتی برای خودش، همسر و فرزندانش برای زیارت خانه خداوند ثبت نام کرده بود ما بی اطلاع بودیم. آن موقع سفر کربلا را به دلیل ازدواج دو فرزندم به تعویق انداخته بودم، همیشه گریه می کردم و می گفتم حتماً لیاقت نداشتم که تا حالا نتوانستم به سفر حج و یا کربلا بروم. یکی از روزها که مشغول کار بودم قاسم تماس گرفت و گفت: مادر! وسایلت را آماده کن که برای سفر حج ...
سیری در زندگانی امام اول شیعیان
خوش خود را به من می بویانید. و گاه بود که چیزی را می جوید و سپس آن را به من می خورانید. از من دروغی در گفتار نشنید و خطایی در کردار ندید ... و من در پی او بودم در سفر و حضر چنان که شتر بچه در پی مادر. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پی روی آن می گماشت. هر سال در حراء خلوت می گزید؛ من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید. آن هنگام که جز خانه ای که رسول خدا صلی الله ...
مشروح برنامه 21 فروردین نود / 99.9 درصد شانس قهرمانی پرسپولیس!
و قرار گرفتن یک دست پرسپولیس روی جام با پیروزی در تهران ماجرای پسرهایی که به خاطر توپ بازی با پدرهای اهل فوتبال فوتبالیست شدند گفتگوی اختصاصی با میشل لادروپ سرمربی الریان و یکی از بهترین هافبک های تاریخ اروپا کلیپ جذاب تصاویر هفته بیست و ششم لیگ برتر با موسیقی خاص نود پخش شد.( ویدیو ) 90 درجه با مرور طنز هفته بیست و ششم لیگ برتر پخش شد که شامل لحظات زیر بود ...
فرافکنی جدید سایت وابسته به دولت در کردستان
به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، چند روز پیش و بعد از انتشار فیلم توهین استاندار کردستان به نماینده سنندج، دیواندره و کامیاران در مجلس، بنده طی مقاله ایی به بررسی و تحلیل آن فیلم پرداختم و نکاتی را یادآور شدم که بعد از آن از طرف هیوانیوز و با یک فرافکنی عجیب و وارونه نشان دادن مطالب بنده اقدام به خط و نشان کشیدن برای من و تهدید به شکایت کردند که لازم است توضیحاتی در این زمینه بدهم. اگر ...
دختر جوان در پارکینگ خانه پزشک معروف تهرانی چه می کرد؟ +عکس
بالاخره دقایقی بعد آنها وارد اتاق شده و روی صندلی ها نشستند. قاضی که سرگرم مطالعه پرونده بود با دیدن این زوج از آنها خواست از علت جدایی شان بگویند. زن و شوهر نگاهی به یکدیگر انداخته و سپس بانوی 50 ساله که خود را متخصص زنان معرفی کرد با صدای بغض آلود گفت: آقای قاضی 22 سال پیش وقتی محمد (اشاره به همسر) به واسطه یکی از آشنایانمان به من معرفی شد و به خواستگاری ام آمد گمان می کردم مرد رؤیاهایم را پیدا ...
بلای وحشتناکی که در دوران عقد بر سر عروس 17 ساله آمد
تامین نمی کرد. زمانی هم که در منزل حضور داشت مدام با شبکه های اجتماعی تلفن همراهش سرگرم بود. وقتی اعتراض می کردم مرا کتک می زد و از خانه خارج می شد به طوری که مدت ها از او بی خبر بودم تا این که متوجه شدم با زنی مطلقه که 10 سال از خودش بزرگ تر است رابطه دارد و در منزل او زندگی می کند. از آن روز به بعد نوزادم را در آغوش می فشردم و تنها اشک می ریختم. پدرم وقتی حال و روز مرا دید مرا به خانه خودش برد. اکنون که 15 ماه از آن روز می گذرد همسرم حتی برای دیدن دخترش هم نیامده، در حالی که من نمی توانم به چشمان پدرم نگاه کنم و... ...
عمل کثیف با زن جوان در غیاب شوهرش/ وقتی شوهرم متوجه شد، مخالفت کرد، اما توجهی نکردم!
بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و فرار کردم. پرونده ...
به محض اینکه شوهرم را بیهوش کردم بهنام را صدا زدم تا به خانه مان بیاید! + عکس
ساله بودم، اما خوب یادم می آید این مرد (اشاره به بهنام) زیاد به خانه ما می آمد و شاهد رابطه اش با مادرم بود. آن شب هم یک پودر سفید به مادرم داد که در غذای پدرم بریزد. وقتی من شامم را خوردم، چون باز هم غذا می خواستم دست در بشقاب پدر کردم اما مادرم اجازه نداد از آن بخورم. با اظهارات تکان دهنده شاهد قتل، قضات پس از مشورت با یکدیگر برای دومین بار متهم ردیف اول - مرد جوان - را به اتهام مباشرت در قتل به قصاص و زن خیانتکار را به 14 سال حبس محکوم کردند. ...
سهل ممتنعی به نام پدر
اینکه شماها با تعجب میپرسین :" چرا انقدر خاطره داری هم علتش همینه. در کل در اون دوره، من یا در حال فرار بودم یا ور دست آقام مشغول بیل زدن و چارک و آجر دادن یا مخاطب لحظاتی که کتاب می خوند و یا وردستش تو سینما مشغول دیدن فیلمای مخملباف یا مهرجویی و تفاسیر همزمان آقام! خوب یادمه فیلم "مغول ها"ی پرویز کیمیاوی رو یه روز عصر تابستون و بعد از شاگرد گچکاری آقا نگهدار، رفیق آقام، در محضر حضرتش ...