سایر منابع:
سایر خبرها
افزایش برکت زندگی در نگاه استاد قرائتی
را در سفر بخوانید. آغاز سالتان را با نماز شروع کنید. حرکت خوبی است که وقت سال تحویل مردم در امامزاده ها و ائمه و مسجدها می روند. سر سفره هفت سین می نشینند و دعای محول الحال می خوانند. یعنی با خدا و پیغمبر شروع کنید. صدقه برای خودتان ندهید، برای همه بدهید. چند تا همسر برای بی همسرها پیدا کنید. دانشجوها و معلمین کمک علمی به بچه ها ...
این بچه ها احترام می خواهند، نه ترحم!
.... جگرمان می سوزد از نحوه برخورد خانواده اش با این موضوع می پرسم. می گوید: همسرم و خانواده خودم خیلی از بچه ها حمایت می کنند، اما پدر شوهرم هنوز این حرف ها را قبول ندارد و می گوید روش تربیت کردن تان غلط است. به نظر من که چند سال است با این بیماری درگیرم، گاهی شرایط برای مادر و پدرهایی که بچه هایشان اوتیسم دارند، خیلی سخت می شود. همین که خانواده های اوتیسم طرد می شوند و مردم ...
ماهیت حکومت و زمامداری بر مردم باید الهی باشد
فاصله نگیریم. این ها بچّه های ما هستند که گرفتار شبکه های آن ها شدند. باید با یک سعه ی صدری در این ها نفوذ کنیم و با این ها با یک شرح صدر و بلند نظری تفاهم داشته باشیم. حرف های حق آن ها را رد نکنیم و حرف های غیر حق آن ها را هم با دلیل بقبولانیم تا بفهمند راه انقلاب درست است، راه امام درست است. مانور سیاسی و نظامی قوی در برابر دشمنان امروز عدول از مسیر انقلاب و رزمندگان عدول از ...
جدال نابرابر
شده است. گزارش ها موجود است. خب شما سر هرم را می زنید و فاصله دو مقطع هرم به هم نزدیک می شود. ضعفا که بالا نیامدند، آن هایی که پولدار بودند، رفتند. بعد ما این را به عنوان دستاورد دولت قبل اشاره می کنیم؟ این که دستاورد نیست. دستاورد این بوده که در منحنی های اقتصادی نشان می دادید عملا درآمد عمومی مردم بالا رفته است. گزارش های بانک مرکزی بیانگر این است که از سال 87 درآمد عمومی مردم پایین آمده؛ برای ...
ثمر عمرم بر باد رفت
کردم بزرگ شدنشان را ببینم. دستمان از مال دنیا کوتاه بود و همیشه شرمنده آنها بودم. همیشه با خودم می گفتم اگر بزرگ تر شوند، غم هایم از بین می روند، آنها می شوند عصای دستم و دیگر غصه پول و درآمد را نخواهم داشت اما اشتباه می کردم. بچه هایم هرچقدر که بزرگ تر شدند، درد و غم هایشان نیز بزرگ تر شد تا جایی که خودم نیز از زنده ماندن خود در شگفتم. داغ فرزندان بر دل مادر دختر دسته گلم که ...
محمد مساوات از خشونت نهفته درنمایش بی پدر گفت
“بی پدر” من 5 ماه تلاش کردم که هیچ کارگردانی اتفاق نیفتد. یعنی من کمتر دیالوگی با بازیگرانم برقرار می کنم، در حالی که بازیگران این نمایش بازیگران با تجربه ای هم نیستند و من هم کار متوالی با آن ها انجام نداده ام. من در این نمایش بعد از 7، 8 سال به جای بازیگرانی که سال ها با آن ها کار کردم، بازیگران جدیدی را اضافه کردم چون می خواستم حداقل در کار کردن به یک هیجان دیگری برسم. این اولین بار بود که در ...
بلایی که بی دارویی سر بیماران آورد
رایگان است و از نظر هزینه های درمان مشکلی نداریم.حال دخترم هم رو بهبود است و از نظر دارو هم خدارو شکر مشکلی نداریم. نبود دارو فقط به دلال ها میدان داد در این میان تعدادی از بچه ها از نشستن روی صندلی و دراز کشیدن گریزان هستند. پرستار ها سرم هایشان را به میله های چرخی آویزان کرده اند و در راهروها راه می روند. مادر فاطمه کودکی که چندین سال است با سرطان مبارزه می کند، می گوید تا 4 ...
در شرایط فعلی باید ایرادات را کنار گذاشت و دور یک میز نشست
تاریخ اصفهان به لحاظ حجم اقدامات و مدت زمان بی نظیر بوده است و مردم هر روز با یک پروژه بسیار بزرگ مواجه بودند، ممکن است ما به آن ها ایراداتی داشته باشیم ولی کار در حال پیشرفت بود. بنده به مجمع، نجبا و هر گروه و فرد دیگری که دلش برای مردم این شهر و انقلاب می سوزد احترام می گذارم و هر کاری که در این راستا بکنند بنده موظف می دانم دست تک تک آن ها را ببوسم. منتها بحث مربوط به مجمع در 10 سال قبل ...
مامان! بگو بابا بیاد من رو بغل کنه...
را آورده اند. سراسیمه برای دیدن پیکر ظاهر رفتم ،اما با استخوان های ظاهر روبه رو شدم. همسرم را دیدم اما سر نداشت. از او می پرسم با دلتنگی ها و نبودن آقا ظاهر چه می کنید؟ می گوید: باور نمی کنم که ظاهر نیست. شاید باورش برای مردم عادی سخت باشد ولی واقعا حضور ظاهر را حس می کنم. همین الان حس می کنم که ظاهر مثل یک کوه کنار من ایستاده. (مکثی می کند و لبخند می زند ،بغضش را فرو می خورد و ...
ادای دین به شهدای غواص/ ماجرای خواندنی پیشنهاد یک بازاری به بازیگر فیلم فارسی
تعطیل می کردند، می رفت آنجا سرنگش را می زد و دوباره بازمی گشت. بهانه اشان هم این بود که آنجا چای می خورد . من همان روز که رفته بودم کارگردان را بگیرم و رشیدی و نعمت حقیقی نگذاشتند. خلاصه نشسته بودیم که باقر خسروی پول من را جور کند. فنی زاده از آن طرف ( انبار) آمد اینطرف که ما نشسته بودیم. ولی اصلا با هیچکس حرف نمی زد. کار خودش را می کرد سه یا چهار روز بعد همین روند تکرار می شود. نگو در آن انباری ...
فرمان فتحعلیان: قهرم اما رفیق نیمه راه نه
، ببخشید، به خدا کارم این نیست. من قبلا در جهاد دانشگاهی بودم و بعد مدیر جای دیگری شدم و از حوزه موسیقی هیچ چیزی نمی دانم. تو را خدا این آهنگ را بگیر. با مظلومیت تمام و عین بچه ها با من حرف می زد. می گفتم این الان زیر گریه می زند! مدیرکل بعد از این آدم هم با غیظ و غرض و کینه بود. انگار از قبل گلن گدن شان را کشیده بودند که با قناصه بزنند وسط پیشانی فرمان فتحعلیان و آن دوره شلیک کردند. کسی ...
خط و نشان غواص خط شکن با گونی عراقی
دور آمده و کنار مزار نشستند. یکی از آنها گفت: یادش بخیر! اخلاق رضا، مرام و معرفتش زبانزد بچه ها بود. دیگری گفت: مادرش هیچ وقت رضایش را تنها نمی گذارد و با اینکه سن و سالی از او گذشته همیشه به اینجا سر می زند. از صحبت های یکی متوجه شدم که از بستگان شهید است. پرسیدم، پاسخ داد: من محمد حسن برادر و همرزم شهید هستم. از او خواستم دقایقی با یکدیگر هم کلام شویم. رضا چند ...