سایر منابع:
سایر خبرها
اگر هنوز برای رای دادن به حسن روحانی تردید دارید، این گزارش را بخوانید
می کشند تا نوبت شان شود. کنار یکی از زن ها می نشینم و از تشخیص پزشکان می پرسم می گوید: اینجا خیلی خوب است. من دخترم را هر جا بردم خوب نشد. همه اش 5 سال اش است اما نزدیک بود که او را از دست بدهم. آوردمش اینجا و با دو بار ویزیت 4 هزار تومانی حالش خوب شد. حالا آوردمش چکاپ. *** کارتن خوابی در بیمارستان به بیمارستان امام خمینی (ره) مراجعه می کنم. کنار در ورودی بیمارستان با یک مرد ...
سرقت طلای کودکان
هولناک زوج پزشک متخصص معروف! + عکس وقتی خانمی که از دوبی آمده بود را با آن وضع دیدم وسوسه شدم و در حوالی پارک چیتگراو را.. از اکبر بیشتر از شوهرم خوشم می آمد برای همین او را به خانه آوردم و ..! عکس اخبار داغ روز: سپیده اسیر دام کثیف شوهرش و دختر جوان همسایه به نام شهلا شد و .. + عکس دامادمان همیشه دنبال هوا و هوس بود / در اتاق خواب بود که او ...
به خاطر فرزندانم، شوهرم را کشتم
.... سعید هر دقیقه به من زنگ می زد، طوری که به ابراز علاقه هایش عادت کرده بودم. پدرت می دانست ارتباط دارید؟ نه و این اولین اشتباهم بود چون پدرم گفته بود سعید 14 سال از تو بزرگ تر است و خودش زن و چهار تا بچه دارد. وقتی به آنها رحم نکرده، می خواهی به تو رحم کند؟ چرا این حرف پدرت را نپذیرفتی؟ سعید می گفت به خاطر من، خانواده اش را رها کرده است. به من ابراز ...
ازدواج عجیب پرنسس ژاپنی با کارگر یک رستوران +تصاویر
ساعت 12 و نیم بیا خانه ام / وقتی به خانه رفتم فیروزه و دوستش را با آن وضع دیدم و .. شوهرم که خوابید رحیم را برای کار کثیفمان به خانه صدا زدم و .. + عکس پسر جوان با سر بریده اش حدود چهارصد متر راه را پیاده طی کرد! + عکس اخبار داغ روز: مرد کثیف بعد از آزار دختر 13 ساله با دست او چه می کرد که..؟! + عکس زن جوان گفت از نگاه کردن به چشمان همسرم شرم ...
حدیث دوستی
ایثار جان خویش آبیاری کرده بودند و.... . وام بنی صدری و خانه تلفن دار و پارکینگ دار و مشاغل وزارت دفاع و بانک و بنیاد مستضعفان و .. بتدریج فراهم گردید به لطف حضرت حق و به صدقه سری انقلاب اسلامی رفته رفته بر گذشته های تیره و تارغبار فراموشی می نشست و بچه ها الحمدالله هریک به سر و سامان خوبی به یمن دعای پدر و مادر و درایت و تلاش خودشان رسیدند که بین سر و همسر شرمندگی گذشته راندارند. اما همواره در ...
طرح تحول سلامت از نگاه آمار و تجربیات مردم
کنم دلیل آمدنش هم به خاطر فشارها و استرس های فضای جامعه و تورم های بی حدوحساب بود. مادر من بهبود یافته و هنوز هرازگاهی به دلیل های دیگری که نشئت گرفته از شیمی درمانی اش است، دچار مشکلاتی می شود؛ اما هزینه های درمانش آسیب زیادی به ما زد؛ ضمن آنکه هر چیز دیگری هم گران و دست نیافتنی بود . ندا از حدود شش سال پیش که مادرش مبتلا به سرطان شد، خاطرات خوبی ندارد. به گفته او بیماری و بیمار تنها بخشی از ...
آقای گزارشگر: هرکاری کردم مهران مدیری تحویلم نگرفت!
خرداد در 27 سال انتخابات. قطعی که شد گفت یکماه دیگر کار را شروع کن. من همان موقع رفتم خیابان ولیعصر صندلی گذاشتم وسط خیابان ولیعصر یک روزنامه هم توی دستم گرفتم و رو به دوربین گفتم: یک روز قشنگ، توی تهران بزرگ، تهرانی که پراز سروصدا و آلودگی و همهمه است. یک بنا هم آن بالا بود گفت:27 در 27. به یک نفر که ترک هم بود گفتم به ترکی بگوید. به مربی خارجی پرسپولیسی هم گفتم به زبان خودش بگوید. بعد آنونس از شبکه ...
لطفاً آرمان های شهدا را هم کنار تصویرشان قاب بگیرید
قاسمیه گفت و گویی انجام دادیم تا از ویژگی ها، شخصیت و خاطرات برادر شهیدش برایمان بگوید. خانم قاسمیه از خانواده تان بگویید؟ ما 3 خواهر و دو برادر بودیم که پدر و مادری مهربان داشتیم که هر دو به رحمت خدا رفتند. احسان هم فرزند یکی مانده به آخر بود که سال 61 شهید شد. در دوران کودکی بیشتر اوقات ما بچه ها در حیاط خانمان در کاشان غرق در بازی کردن بودیم و خیلی متوجه شخصیت همدیگر نمی شدیم ...
افزایش برکت زندگی در نگاه استاد قرائتی
موسی دست به گل نزد. خود خضر تنهایی بنایی کرد و گفت: فایده اش چیست؟ گفت: زیر این دیوار گنج است، برای بچه های یتیم است. پدرشان آدم خوبی بوده است. خدا بخاطر خوبی پدرش می خواهد این پول به بچه هایش برسد، ما مأمور هستیم این دیوار را درست کنیم که بچه ها بزرگ شدند، وگرنه اگر دیوار را نسازیم این پول و گنج پیدا می شود و دیگران گنج را می برند. پول به بچه ها نمی رسد. وَ کانَ أَبُوهُما ...
توانایی انجام کارهای کثیفی که شوهرم از من می خواست را نداشتم او میگفت..
دستم را گرفت و برد کلانتری و به مامورها گفت که این مواد مال دخترم است. این کار را کرد که ترک کنم، نه این که واقعا دستگیر شوم. خلاصه دستگیر شدم و رفتم زندان اوین و سه ماهی آنجا بودم. زندگی خرج داشت و اعظم برای تامین هزینه هایش باید کار می کرد، باید گلیمش را از آب بیرون می کشید. آن هم در اوضاعی که پدر کاشی کارش بیکار بود و نمی توانست هزینه زندگی زن و بچه اش را تامین کند. تنها کاری که بلد ...
دامادمان همیشه دنبال هوا و هوس بود / در اتاق خواب بود که او ..
را با آن وضع دیدم وسوسه شدم و در حوالی پارک چیتگراو را.. از اکبر بیشتر از شوهرم خوشم می آمد برای همین او را به خانه آوردم و ..! عکس اخبار داغ روز: سپیده اسیر دام کثیف شوهرش و دختر جوان همسایه به نام شهلا شد و .. + عکس دامادمان همیشه دنبال هوا و هوس بود / در اتاق خواب بود که او .. آزار این زن توسط این دو مرد کثیف به قدری بود که او از پا درآمد! عمل کثیف پسر جوان قبل از عروسی با برادر نامزدش! خاطر خواه زن 50 ساله شدم / برای به دست آوردن دلش با دختر 17 ساله آن کارهای کثیف را.. ...
کوچه ی هفتم
...> - شما داماد خانوم پناهی هستی؟ دوباره کسی سیاوش را صدا زد. از در کوچک خانه ی بغلی بچه ی دوساله ای تلوتلوخوران بیرون آمد. خواستم دستش را بگیرم. - سیاوش، مامان، نخوری زمین. من را که نگاه کرد، صورتش لبخند شد. انگار تشکر کرد. خانم جوان دست بچه را گرفت و آرام آرام شروع به راه رفتن کردند. - نرگس جون، داشتی برمی گشتی برای من نون بگیر. خیر ببینی. ...
اعترافات زن جوان که هولناک ترین جنایت پایتخت را رقم زد
برای خودم چای ریختم اما هرچه بچه ها را صدا کردم تا با هم صبحانه بخوریم نیامدند. گریه می کردند و جیغ می کشیدند. در یک لحظه با خودم گفتم اگر خودم را با چاقو بزنم و خودکشی کنم تکلیف بچه ها چه می شود؟ دلم نمی خواست آنها بی مادر بزرگ شوند. همین شد که باز هم چاقو را برداشتم و به سمت بچه ها رفتم تا به زندگی آنها هم پایان دهم. زن جوان اعتراف کرد که پس از قتل شوهرش، دختر11ساله و پسر 4ساله اش را ...
اعترافات مردی که زنش را در برابر فرزندانش سلاخی کرد
بیمارستان رسانده بود، درباره چگونگی وقوع ماجرا به مقام قضایی گفت: من 2 ماهه بودم که مادرم از پدرم طلاق گرفت و پدرم با مرضیه (مقتول) ازدواج کرد و نامادری ام با محبت مرا در کنار خواهر بزرگم که ازدواج کرده و دو پسر خردسال خودش، بزرگ کرد. شب حادثه نفهمیدم که درگیری بین پدر و نامادری ام به چه خاطر رخ داد؛ ولی وقتی با سروصدای آن ها به همراه دیگر برادرانم از خواب بیدار شدیم، دیدم پدرم در اتاق دیگر با ...
فرجام بد پس از نجات از اعدام/اولین زن با حجاب در تاریخ ماراتن/پرتاب کوچکترین ماهواره به فضا
دولت مرکزی، به دو موجودیت سیاسی به نام جمهوری صربسکا و فدراسیون بوسنی وهرزگوین تقسیم شد. بانیا لوکا یا بانیالوکا، دومین شهر بزرگ بوسنی وهرزگوین است. کهنه سرباز 101 ساله رکورد زد+ تصاویر فردا: این پیرمرد انگلیسی با کمک یکی از اعضای خانواده خود در ارتفاع 4600 متری از سطح زمین چتربازی کرد. البته پسر، نوه، نتیجه و نبیره او نیز در این چتربازی خانوادگی شرکت کرده بودند ...
سیل ماتم در سید محمد
را ندارم چه برسد به این زن بیچاره که با هزار امید و آرزو بچه را بزرگ کرده است. اینها را نقی موسوی پدر مریم به شهروند می گوید. او هم مثل فضلعلی داغدار است. دوبرادر یکی همسرش را از دست داده و آن یکی دخترش را: مریم وسطی بود. من سه دختر و یک پسر دارم. مریم دومین بچه من بود، فقط 16 سال داشت، برای او زود بود. هیچ چیز از زندگی نفهمید. جای او خیلی خالی است. خانه ما شده ماتمکده. من مَردم تحملم بیشتر ...
حاج آقا در تقدیم فرزندش به اسلام، هیچ تردیدی نداشت
بود و نمی گذاشت من در همان منزل زایمان کنم که حاج آقا با خانواده من صحبت کردند و من به همراه پدر و مادرم آمدم قزوین، زهرا بچه دوم من وقتی به دنیا آمد آیت اله باریک بین در قم بودند و وقتی شنید فرزندش دختر است بسیار خوشحال شدند. مادر شهید مرتضی باریک بین از مرتضی می گوید: مرتضی بچه بسیار کاری، باهوش و بامحبتی بود و کار مردم را راه می انداخت و یک سال هم ترک تحصیل کرد و گفت من می خواهم کار ...
تبدیل به ماشین شده ایم/ 10 تومان دستمزد برای آماده سازی پاکت های تبلیغاتی
را باید به صورت یک بسته 50 تایی شمرده و در یک کارتن بزرگ جای می دادند که این کار پروسه دیگری از این فرآیند بود. پدر این خانواده که یک فرد بازنشسته بود به دختر و پسرهایش سفارش می کرد زودتر و تند تند کار کنند که هر چه زودتر تمام شود تا بتوانند بسته های دیگری نیز از چاپخانه آورده و کار کنند. از پدر خانواده می خواهم کمی دست از کار بکشد تا با هم صحبت کنیم او علاقه ای به حرف زدن ...
کریم آباد رفسنجان درسوگ 8 زن وکودک
همچنان صدایش بغض آلود و گرفته بود گفت: جمعه عصر دخترعموهایم و بچه ها سوار ماشین دوستشان شده بودند. دختر راننده نیز در ماشین بود. آنها با هم برای مراسم جشن به سرچشمه رفته بودند که حدود ساعت 20 افسانه دربین راه به شوهرش تلفن زد و گفت در جاده رفسنجان هستند و سوار خودروی دوستشان اکرم به سمت خانه در حرکتند. اما هنوز حرفش تمام نشده بود که شوهرش صدای جیغ مهیبی شنید و ناگهان ارتباط قطع شد. شوهر افسانه که ...
داستان کوتاه من ؛ نویسنده :محمد فینی زاده(بخش مسابقه ششمین جشنواره دیالوگ بازینام )
می زنم و می گویم: تسلیم. خاطرات ضربه فنی ام می کند. اتاق مادرمشرف به حیاط است. روی تخت نشسته بود. لبهایش تکان می خورد. تند تند. چیزی در دهانش است یا دارد ذکر می گوید؟ موهای فر حنایی کم پشت از مقنعه سفیدش بیرون زده بود. با همان لرزش سر و صورتش به طرف من چرخید. سال ها طول کشید تا نگاهش روی من ایستاد. -عباس تویی؟ خر باشی ولی پسر اول و بچه ی اول نباشی. در همان جوانی ...
چه کتاب هایی بخوانیم؟!
...> کتاب اول، داستان های طنزی درباره ی رابطه ی بچه ها با پدر و مادرها دارد و کتاب دوم به تنهایی بچه ها می پردازد؛ داستان پسری به نام علیرضا که پدر و مادرش از هم جدا شده اند و حالا او باید یکه و تنها با زندگی بجنگد و مشکلاتش را حل کند. 2. پیشنهاد من خرسی که چپق می کشید از سیدجواد راهنما است. شخصیت اصلی داستان پسربچه ای است که یک روز پدرش از خانه می رود و دیگر برنمی گردد. در طی جست وجوهایش ...
بلایی که بی دارویی سر بیماران آورد
است و دکتر متخصص اعتقاد دارد تا چند ماه دیگر سلامتی اش را به دست خواهد آورد: مگر چند سال پیش کشور مشکل دارویی داشته؟ من نمی دانم واقعاً دختر من دو سال است که مریض شده است. ما هم هر زمان که دارو خواستیم بیمارستان به ما داد. پدر مژده که سال 93 به سرطان خون دچار شده هم حرف های مادر رعنا را تأیید می کند و می گوید نسخه هایی که دکتر برایشان پیچیده را از داروخانه با خیال راحت تهیه می کند: اینجا ...