سایر منابع:
سایر خبرها
روایت زوجی عاشق که در دهه 30 ارتباط ماهواره ای داشتند
نامه نوشت فهمیدم که پدرش با ازدواج ما موافق است. مرد: زمانی که نوجوان بودم و قصد داشتم ازدواج کنم، همیشه پیش خودم فکر می کردم که خدایا در روز عقد، زمین باز شود و من به داخل زمین بروم. از خدا می خواستم که روز عقد من نباشم. چون واقعا خجالت می کشیدم. خوشبختانه وقتی که می خواستیم عقد کنیم در دانشکده افسری بودم و به من اجازه ی مرخصی ندادند. به پدرم وکالت دادم و از طرف من عقد بستند. اینگونه بود ...
سرانجام معامله برد-برد با رهبر معظم انقلاب/ موضوع شفافیت اطلاعاتی در دیدار دانشجویی با رهبری پیگیری شود
تبدیل می شود. البته من خودم به شخصه چون یک آدم خونسرد و آرامی هستم برخلاف دیگر دوستان که استرس داشتند، خیلی راحت بودم و حتی به من می گفتند که تو خیلی خونسرد هستی. دبیر سابق جنبش عدالتخواه دانشجویی گفت: در دیدار با رهبری خاطره ای دارم که فکر می کنم مشابه آن تکرار نشدنی باشد. در این دیدار من بعد از ایراد سخنرانی، فرصت صحبت خصوصی با حضرت آقا را پیدا کردم. وقتی محضر ایشان رسیدم گفتم سه ...
حضرت خدیجه، با پیامبر هم نسب بود/ افراط و تفریط ناشی از غفلت است
بیتی فی الجنه از طرف پروردگارش و من به خدیجه کبری، سلام، خدا او را به بیتی در جنّت بشارت داده است. و قال الله عزّوجلّ هی أمتی . این مطلب را راجع به حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا داریم، امّا جایی ندیدم که غیر از حضرت خدیجه برای کس دیگری هم بیان شود. راجع به حضرت زینب، حضرت مریم، قدّیسه ی عالم هم بیان نشده است. بعد از بی بی دوعالم، فقط راجع به حضرت خدیجه بیان شده که خداوند فرموده: او کنیزه من است، یعنی ...
کاش به تعداد موهای سرم پسر داشتم فدا می کردم
بچه ها زخمی یا شهید می شدند خبرش را من به حاجی می دادم. موقع شهادت داود، حاجی شش ماه در لبنان بود. رفت و آمد داود و حاجی به جبهه ادامه داشت. سال 61 داود در پادگان امام حسین خدمت می کرد و در عملیات والفجر مقدماتی زخمی شد. از اینکه به خانه می آمد خوشحال بودم و رو به پسرم گفتم به خانه خوش آمدی. با شرمندگی نگاهم کرد و گفت خدا من را پرت کرد سر تو مادر! نه خودت لایقی نه بچه ات! می گفت سنگر دو متری روی سر ...
روزگار ورزش در گفت وگوی اعتماد با مسعود سلطانی فر، وزیر ورزش: همه باید هماهنگ شوند تا خانم ها به ورزشگاه ...
، رضا قفل ساز بود. رضا قفل ساز، افسر شهربانی است. زمانی که من قائم مقام بودم به دفتر من آمده بود و داریوش مصطفوی هم آنجا بود. گفتند که رضا قفل ساز برای دیدن من آمده است و او را به حضور طلبیدم. به او گفتم یادت هست سانتوز آمد؟ گفت بله. گفتم یادت هست چند تا گل خوردید؟ گفت بله، 5 تا گل خوردیم. گفتم نه، 9 تا گل خوردید. داور آن موقع ارشد برازنده بود که آنقدر چپ و راست کرد تا 4 تا شد. پس سابقه ...
ناگفته های برادر کمترشناخته شده آیت الله هاشمی
محمد آمریکا بود. به او گفتم سنگ کلیه دارم و تصمیم گرفتیم که به آمریکا بروم. ساعت 8 شب تصمیم گرفتم به آمریکا سفر کنم و ساعت 10 شب به لس آنجلس رسیدم و تحت عمل جراحی قرار گرفتم. در آمریکا دیدم که انجمن اسلامی در هر ایالتی وجود دارد و همگی برای سقوط رژیم شاه تلاش می کنند. همه اینها مسائلی بود که در بحبوحه انقلاب پیش آمد. شب اولی که از آمریکا برگشتم و به تهران رسیدم، خبردار شدم که در رفسنجان ...
اشک قربانیان خرچنگ های سیاه
به لرزه افتاده بود، سرکرده خرچنگ ها وقتی ترس مرا دید فریاد زد: می خواهی کدام دستت را فلج کنم!! گفتم: شما را به امام حسین(ع) قسم می دهم رهایم کنید، نگران فرزند خردسالم هستم! اما ای کاش نام مقدسات را بر زبانم جاری نمی کردم چرا که آن خرچنگ شیطان صفت دهان ناپاکش را به ناسزا گشود و حتی به مقدسات توهین کرد. همان لحظه از خدا استغفار کردم که چرا موجب شدم چنین حیوان کثیفی به مقدسات من توهین کند!... زن ...
بنگر: آقای مدعی معرفت به خاطر ضعف فنی پشت بازیکن قایم می شود
. همه اینها به کنار. خود این آقا که خارج از کشور بود، 10 بار با من تماس گرفت و آن شخصی که پادو اش است، هزار بار در روز به من زنگ می زد که بیا و قرارداد را امضا کن. همان طور که گفتم خدا کند ما هم یک روز مربی و پیشکسوت شدیم، مثل آقایان نشویم. تا روزی که سالم بودم، پادوی آقایان ما را می آورد سر تمرین و می برد، همین که مصدوم شدم، جواب سلام ما را هم نداده. معرفت آقایان بر حسب سالم بودن یا مصدوم بودن ...
از لحظه شماری برای حضور در حلقه محافظان حرم تا آخرین تماس قبل از شهادت
یک سقف برویم. چند ماهی بیشتر از عقدمان نگذشته بود که یک روز سید گفت: من می خواهم به سوریه برای جهاد بروم؛ مانده بودم چه جوابی بدهم. شوکه شدم. گفتم: من برای آینده مان خیلی برنامه ریزی کردم. نمیشود که نروی؟ گفت: چشم؛ من نمی روم؛ اما خودت جواب حضرت زهرا(س) را در آن دنیا بده. وقتی سید این حرف را زد، من سکوت کردم و به رفتنش رضایت دادم. در دوران عقد مدام پیگیر رفتن بود؛ حتی شب عروسی منتظر خبر ...
دعای مخصوص شب قدر
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، دعای جوشن کبیر یکی از دعاهایی است که خواندن آن در شب های قدر مورد سفارش قرار گرفته است. در ادامه به متن دعای جوشن کبیر می پردازیم: ” بِسم اللهِ الرَحمنِ الرَحیمبه نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است (1) اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا کَریمُ یا مُقیمُ یا عَظیمُ یا ...
غواصی که برای آب نامه می نوشت
من گرفتمش. خون از دهان و گوش هایش فوران می کرد و او سرش را آرام به چپ و راست می چرخاند صدایش کردم: یوسف! یوسف! یوسف او آرام آرام زار می زد نمی توانست چشمانش را باز کند. دیدگانش پر از خون بود قطرات اشک امانم را برید خدایا! بچه ها چقدر غریبانه و دلگیر پرپر می شوند! لحظاتی بعد به آرامی نسیم سحری سر بر بالین شهادت گذاشت و به آرامشی به رنگ سبز و جاودانه فرو رفت پیشانیش را بوسیدم و وداعش گفتم. او شهید یوسف قربانی از گردان ولیعصر (عج) زنجان، لشکر عاشورا بود. ...
راز پیوند عمیق مردم با سینما
سینماآزادی را می آمدم و می گفتم که اکثر اوقات ظرفیتش بالای 65 درصد است. اما می گفتند که اصلا امکان ندارد. شما ببینید که در همین لاله زار چه تعداد سالن بوده و ما الان 11 سالن سینما در میدان انقلاب داریم. موقعیت جغرافیایی انقلاب به نحوی است که دیگر 8 شب به بعد کسی در آنجا نیست. اما ساعت 12 و 1 نیمه شب در کوروش جای سوزن انداختن نیست. مردم الان بیشتر شب را انتخاب می کنند، درحالی که موقعیت جغرافیایی ...
طنز؛ بابای بلا، مامان ناقلا
کاری دارند تنبیه می شوند. اساسا با مفهوم تنبیه بیگانه بودند. با ناخن و دندان و مشت های کم جانشان افتادند به دفاع کردن. زنم پرید از هم جدایمان کرد. اشک هایشان را پاک کرد و تلویزیون را روشن کرد برایشان. بعد آمد نشست کنارم و گفت: راستش من هم یه وقتایی می زنمشون. نه که جدی بزنما. مثلا یه کار خطرناکی که دارن می کنن، جلوشون رو نمی گیرم که دردشون بیاد. یا از کنارشون که رد می شم، یهو نوک ناخن پام رو فرو می ...
نشان تاجِ بی نشان
...؛ انگار دارند زیر فشار آپارتمان های پهلو به پهلو له می شوند. هر صدمتر از خیابان اردیبهشت جنوبی را که گز کنی، یک مشاور املاکی پای ثابتش است. کمین کرده اند تا تاریخ را بکوبند و از نو بسازند و بروند بالا. دیگر از آن دیوارهای دیروزی که سراپا گوش می شدند تا زمزمه های زیرلب مرد آواز ایران وقتی از گذر اردیبهشت تا خانه می رفت را بشنوند، خبری نیست. با این همه اما محله اردیبهشت از آن جور محله هاست که می ...
استاد فاطمی نیا: خواطر نفسانی با انقطاع تام به سوی خدا، درمان می شود
استغفار می کند. پس با شکر در خیر را باز کردی و با استغفار در شر را بستی. خدمت یکی از اولیای خدا مشرف شدم حدود 21 ساله بودم، فرمود: کسی که محاسبه نفس را پیگیری کند و ادامه دهد (مشکل نیست هر شبی، هرروزی، قبل از خواب یا درضمن کارت یک مرور کن و ببین امروز چه کار کرده ای) به مرحله ای محاسبه می رسد که باید خودش ببیند و نمی شود گفت، دستش را می گیرند و چیزهای بالاتر به او القا می شود. ...
از تعطیلی کارگاه تولیدی تا جمع آوری ضایعات/ فکر ایام پیری را نکرده بودم
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، اگر نگاهی به اطرافمان بیندازیم، هستند مردان و زنانی که برای به دست آوردن نان حلال روزها را از صبح تا شب در کوچه و خیابان می گردند تا بتوانند از میان ضایعات، رزق خود را به دست آوردند. آن ها با جمع آوری چند کیلو کارتن به حداقل زندگی قناعت می کنند تا محتاج نباشند و دستشان را پیش دیگران دراز نکنند؛ بسیاری از این ...
آیت الله خامنه ای چگونه به رهبری انتخاب شدند؟
... امر اول الف) فقیه کسی را می گویند که مقدار قابل توجهی از احکام اسلام را بشناسد. به این معنی که به روایات رسیده از اهل بیت(ع) تسلط داشته باشد و صحیح را از ضعیف جدا کند و به معانی آن ها واقف و قدرت شناختن احکام از این روایات را داشته باشد. ب) مجتهد کسی را گویند که قدرت استنباط و بیرون آوردن احکام خدا را از قرآن و سنت داشته باشد. حال اگر این قدرت فراگیر و به تمام احکام باشد ...
رژیم غذایی، برای کنترل پوکی استخوان
...> نمک، به میزان لازم دو عدد برش نان تُست چندغله نصف فنجان پنیر فتا خورد شده طرز تهیه آووکادو را له کرده وبا آبِ لیمو، فلفل پاپِریکا و نمک مخلوط کنید و خمیر حاصله را کنار بگذارید. نان را تُست کنید. مخلوط آووکادو را روی نان مالیده و روی هر کدام پنیر فتا بگذارید. ناهار : بوریتوی لوبیای سیاه، اسفناج و قارچ برای 6 نفر یک قاشق غذاخوری روغن زیتون ...
استراتژی شکست خورده منصوریان
خدا همین نفت تهران از کل تاریخ گذشته و آینده کیسه بزرگتره تیم وابسته و فاسد کی از 70 سال پیش به بیت و دربار وابسته بوده ای خداااا.... هیچ دردی بدتر از درد بیشعوری نیست. چون هم خود فرد بیشعور در عذابه هم بقیه افرادی که اطرافش هستند. طرف صحیتم این برزو مغز فندقی است. هنوز داره میگه پرسپولیس با پشتیبانی دستهای پشت پرده و تضعیف رقبا قهرمان شده. من نمیدونم تراکتور کلاهبرداری میکنه و پول ...
همرزم شهید: ماجرای خواندنی رجزخوانی سردار مرادخانی برای تکفیری ها/ در زیر آتش سنگین دشمن گفت: رهبر گفته ...
دید چند تا از بچه های افغان میگویند چند تا داعشی را دیدند که در فاصله چند متری قصد نفوذ به محل استقرار نیرو های خودی را داشتند. سردار متوجه میشود که بچه ها خیلی ترسیدند میگوید: بی جهت تیراندازی نکنید و با چند نفر دنبال داعشی ها میروند. در جریان تعقیب ایشان در تاریکی شب از روی دیواری نسبتا کوتاه میپرند ناغافل از اینکه آن طرف دیوار خندق است، فرود می آیند و با ضربه ای که به پای شان وارد می شود رباط و تاندون های پای چپ پاره میشود. ...
شرمنده مادران و همسران شهدا شدم/ زیباترین دوران زندگیم دهه 60 بود/ قرار نیست از فیلم جنگی نان دربیاورم
اید چقدر با برنامه مدون و درستی حرکت می کنند، مثلاً طرف در 18سالگی دیپلم بگیرد 20سالگی ازدواج کند و... . من اصولاً برنامه ریزی طولانی مدت ندارم، تنها هدفی که داشتم این بود که می خواستم این فیلم را بسازم، تا این مرحله را فکر کرده بودم. در مرحله بعد گفتم این فیلم را بدهم جشنواره، خدا کند بپذیرند، دعا می کردم و نگران بودم. همیشه این مسیر را قدم به قدم جلو آمدم. هیچ برنامه ریزی بلندمدتی نداشتم. روزی ...
دوست نداشت نازپروده تربیت شویم /آقاجان در نفوذ به قلب ها معرکه بود
بود ولی با همه ی سختی هایش برای ما این گونه بود که انگار داریم به اردو می رویم و هیچ اعتراضی از طرف بچه ها نبود. *خاطره ی تبعید پدر به بانه را یادتان هست؟ آذر 55 بود و من دانشجوی سال اول مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف بودم . یک روز از دانشگاه آمدم خانه و دیدم چادر شبی در اتاق پهن است و رختخواب و کتاب های پدر وسط آن است و سربازی هم با یک اسلحه گوشه ی اتاق ایستاده. به مادرم گفتم ...
درخت توت محله پدری
مان یک درخت توت داشتیم که خودم شاهد کاشته شدن آن و سپس پیوند زدن توت سفید توسط یکی از همسایه ها به این درخت بودم. درختی که بعدها آن قدر بزرگ شد که خیرش به همسایه های کناری مان هم می رسید. تازه در سال های بعد، همان همسایه که حالا پیر و بیمار شده است آمد و یک شاخه بزرگ شاه توت هم به این درخت توت پیوند زد و از سال های بعدش ما شاه توت هم داشتیم، چه شاه توتی، صادراتی! ما در حیاط خانه مان ...
ماجرای ناگفته هفت سال و نیم شکنجه دانشجوی شیعه آمریکایی در همسایگی دانشگاه هاروارد
عبادت خدا را می کند و اسلام را تبلیغ می کند و در مقابل هر ظلمی مبارزه خواهد کرد. این بهترین نمونۀ یک فرد مومن است، هر روز برای خودم یک کاری انتخاب کردم که انجام بدهم می دانستم. گفتم در زندان نیستم که وقتم را تلف بکنم، آنجا بودم به خاطر اینکه خداوند را بپرستم و در مقابل ظلم بایستم و چون در گذشته در دورۀ کمونیسم در چکسلواکی که زیر 18 سال بودم زندانی شدم و نحوۀ برخورد پلیس برای من آشنا بود چون تجربه ...
اسرار و شرائط باطنی روزه / تفاوت روزه فقهی و روزه عرفانی
وجودشان گردد. با طاهر کردن دل از غیرخدا، حضرت حق در آن تجلی می یابد، دیدن و شنیدن و عمل کردن با نور الهی صورت می پذیرد وَ بدین سان رایحۀ الهی که در سراسر عالم وجود ساری و جاری است به مشام می رسد. حضرت مولانا فرماید: این دهان بستی دهانی باز شد تا خورنده لقمه های راز شد لب فرو بند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز ...
شب مسابقات قرآن مالزی و طلب شهادت از درگاه خدا
، روزی به او گفتم آیا حاضری کف پای مادر را ببوسی؟ در کمال ناباوری دیدم که او این عمل را انجام داد و باید اعتراف کنم با وجود اینکه من برادر بزرگ بودم اما نحوه احترام به والدین را از او می آموختم. شب مسابقات قرآن مالزی و طلب شهادت از درگاه خدا وی در رابطه با حال و هوای برادرش در شب مسابقات بین المللی قرآن مالزی بیان کرد: ساعت 3 صبح بود، خواب بودم که از صدای گریه شخصی بیدار شدم، دیدم محسن ...
موحدی کرمانی: هاشمی بعد از رای گیری خبرگان خاطره اش را گفت
؛ یعنی فضای مبارزه نبود، خدا رحمت کند با آقای باهنر از قم به کرمان رفتیم و ملاقات هایی با علمای آنجا داشتیم که به نظر من مقدمه ای برای شروع مبارزه در کرمان بود، الحمدالله آقایان نیز با ما همراه شدند و تعدادی از مساجد کرمان چهره مبارزه گرفت. * من در کرمان بودم، آقای باهنر تماس گرفت گفت مسجدی در تهران ساخته شده که سازنده آن هم کرمانی است، مسجد باشکوهی است، دوست داریم شما بیایید آن را اداره ...
سرقت برای هیجان
طراحی و آن را اجرا کنم. سابقه داری؟ تا قبل از ازدواج هشت مرتبه به اتهام دزدی و دعوا زندان افتاده بودم. در سرقت طلافروشی چقدر سهم تو شد؟ 50 میلیون تومان. من خودم خانه دارم و احتیاجی به این دزدی و پول نداشتم، اما هیجان و رفیق بازی باعث شد این دزدی را انجام بدهیم. می خواستیم هیجان یک شب دزدی را احساس کنیم! چقدر طلا سرقت کردید؟ بیش از یک ...
روزه داری در هوای گرم با طعم چادر/ شیرینی رضایت پروردگار و افطاری دلچسب چادری ها
. * فاطمه هایی که میزان اعمال در روز قیامتند فاطمه خلیلیان دختر 14 ساله چادری است که از آغاز سن تکلیف همه روزه هایش را گرفته است، او می گوید: به لطف خدا و با تشویق های مادرم تا حالا همه روزه هایم را گرفته ام، حتی زمانی که 99 ساله بودم و تازه به تکلیف رسیده بودم با اینکه تابستان بود و هوا به شدت گرم بود اما مادرم مرا وادار می کرد که روزه هایم را بگیرم و می گفت اگر نگیری باید بعدا ...
امام فرمود: اگر خطا کنید خودم بیرونتان می کنم
را نیمه شب از منزلشان بردند، لذا جز خانواده و چند تن از همسایه ها از قضیه با خبر نشدند. من تا ساعت 10 شب در خدمتشان بودم و به نامه ها و استفتائات پاسخ می دادم و آخر شب خسته و کوفته به خانه ام می رفتم، بنابراین از اتفاق با خبر نشدم. صبح فردا که طبق معمول پس از صرف صبحانه به طرف منزل امام به راه افتادم، در نزدیکی مسجد امام حسن عسگری(ع)، یکی از کسبه که مرا می شناخت پرسید: کجا داری می روی؟ گفتم: سر ...