سایر منابع:
سایر خبرها
مسموماً مَقتولاً بِالسمِّ مظلوماً. ای مأمون! برای پذیرش ولایتعهدی به من اصرار نکن به جهت این که من قبل از تو از دنیا می روم در حالی که مظلومانه به وسیله زهر جفا به شهادت رسیده ام و فرشتگان زمین و آسمان بر غربت و مظلومیت من گریه می کنند و من در سرزمین غربت کنار قبر هارون دفن می گردم. مأمون گفت با بودن من چه کسی جرأت دارد تا شما را به شهادت برساند. حضرت فرمود اگر بخواهم می توانم ...
، به فدایت پدرم سالها در پِیِ این بارگهت دَر به دَرَم اشک می ریخت؛ کمی دردِ دلش وا می کرد وسطِ گریه ی خود، طرحِ معمّا می کرد زیرِ لب “آمدم ای شاه” که نجوا می کرد دلش آرام شد و خوب تماشا می کرد چه حریمی و عجب صحن و سرایی آقا تو مُلَقّب به غَریبَ الغُرَبایی آقا؟ نوبتِ جامعه شد، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید ...
مزار ناشناس تو را در شکسته های دلم پنهان کرده ام،تا مبادا پای غریبه ای خلوت محبت ما را بر هم زند و تیر نگاه نامحرمی از ملاقات های شبانه مان باخبر شود . خواستم بر مزارت گل بوته های اشک بکارم اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست و خار در چشم، راه را بر گریستن ! تا آن زمان که وهابیان جور بخواهند حرم اهل بیت علیهم السلام را تخریب نمایند بر روی گورهای پیشوایان و سایر بزرگان اسلام که در مدینه ...
به رویش زد که حوریه زمین افتاد صدا زد که حسن در زانویم دیگر توانی نیست یوسف رحیمی : با بی کسی و غربت و غم می سازیم با شیون و آه دم به دم می سازیم سوگند به آن چهار آقای غریب یک روز در این خاک، حرم می سازیم سید محمد رضا شرافت: ...من زائر نگاه توام از دیار دور آن ذره ام که آمده تا پیشگاه نور در نام تو چه حس ...
روضه که هیچ سینه هم نزنید کربلا رفته ها کنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته ام نگهبانان... ...به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد که نامردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است شاعر: مجید تال