سایر منابع:
سایر خبرها
استاد انصاریان: بیشتر کسانی که حق مردم را بُردند پیراهن بی یقه بودند و محاسنشان صورتشان را گرفته بود
باانصافان عالم سر جایش نشاندند و گفتند: از قرن هفدهم که تو را به جای خدا نشاندند، اشتباه کردند و بعد از اینکه تو را به جای خدا نشاندند، فساد را در این عالم روی جزئی بودنت حاکم کردی؛ نه اینکه عمدی داشته ای، بلکه قدرتش را نداشتی که بچرخانی؛ لذا بشر به کج راهه افتاد. این استاد حوزه ادامه داد: کسانی که می گویند ما به امام هدایت و به برانگیخته شدهٔ از طرف خداوند هیچ نیازی نداریم، دروغ می گویند و ...
شهیدان؛ حماسه سازان جاودانه تاریخ
بعد از پیروزی در میدان آزادی تهران! از این رو در بحبوحه حال و هوای پس از پذیرش قطعنامه، در حالی که امریکایی ها سکوهای نفتی ما را تهدید می کردند و عراق نیز در جبهه جنوب لشکر کشی کرده بود و توجه نیروها به آن سمت معطوف شده بود، منافقین از غرب حمله کردند. در ادامه این گفت وگو آمده است: زمان عملیات مرصاد بچه ها خیلی زود به بالای تپه (مشرف به سه راهی شیان) نزدیک دشت اسلام آبادمی رسند، علی آر ...
نماز را هیچ گاه فراموش نکنید
توضیح است که طبق اظهارات خانواده محترم شهید، وصیت نامه در لباس ایشان قرار داشته است و در اثر مشکلات روحی و روانی خانواده در آن زمان و عدم تمرکز فکری به همراه شهید در خاک مدفون شده است. ذکر خاطره ای از شهید به روایت از خواهر شهید: ایشان می گفت: یکی از هم رزمان ما سنگر دشمن را شناسایی کرده بود، نزد ما آمد و موضوع را بیان کرد. بچه ها مسلح از سنگر خارج شدند و آنجا را محاصره کردند ...
به همسرش گفت خداحافظ سالار و رفت
جانشین تیپ و بعد لشکر محمد رسول الله بود که فتح المبین او را و آن چفیه قرمز و چهره مصممش را هرگز فراموش نخواهد کرد... او کسی است که نخلستانهای اطراف جاده اهواز خرمشهر شهادت می دهند که به همراه حاج حسین همدانی، موحد دانش، قجه ای، رضا چراغی، علی آقای خوش لفظ، حبیب مظاهری و... مسیر طولانی و سخت شناسایی تا رسیدن به جاده آسفالت اهواز خرمشهر را به دو می رفتند و بر می گشتند تا قبل از سحر و روشن شدن ...
ماجرای قرآنی که مانع عبور ترکش شد
اتفاقی برایم افتاد، آن ها کارم را ادامه دهند. کم کم احساس کردم نمی توانم جلو بروم.کنار دژ نشستم، طوری که نیروها متوجه جراحت من نشده و تضعیف روحیه نشوند. به حالتی بی سیم را به دست گرفتم که فکر کنند من دارم تماس می گیرم تا آن ها رد شوند. آخرین نفر آن ها از بچه های بهداری بودند که می خواستند مرا پانسمان کنند، اما اجازه ندادم گفتم: پشت سر بچه ها بروید. بی سیم پشت من بود. دو نفر ...
محمدرضا باهنر؛ مهندس لابی گری و مرد رایزنی های سیاسی
مدیرکل حزب. وقتی ایشان آمدند، من گزارشی از وضعیت امنیتی و اطلاعات دبیرخانه ای را در اختیارشان گذاشتم و همچنین تعداد افرادی که برای نامزدی ثبت نام کرده بودند. آن زمان، 30 نفر می توانستند از طریق رای گیری به شورای مرکزی راه پیدا کنند. نزدیک به 100 نفر از مناطق گوناگون نامزد شده بودند. اسامی را که دیدند، گفتند باهنر چرا خودت اسم ننوشتی، گفتم من قرار نیست ثبت نام کنم، من فقط آمده ام تهران تا کنگره را ...
مروری بر تنفیذ و تحلیف روسای جمهور ایران
همراه با خرسندی عمومی مردم انجام شد و امروز احساس می کنیم که برای ملت ایران روز مبارکی است و امیدوارم خداوند متعال برکات خود را بر عموم ملت ایران، مسؤولان و رئیس جمهور عزیزی که امروز این مسوولیت را رسما بر عهده گرفتند، نازل بفرماید. حضرت آیت الله خامنه ای دست قدرت الهی را همواره پشتیبان نظام اسلامی بویژه در شداید و سختیها دانستند و در پایان سخنانشان فرمودند: راه طولانی تر از آنچه که تا ...
شهیدی که از پشت بی سیم خبر شهادتش را اعلام کرد
آشنایی با شهید روایت می کند: من و محسن از قبل هیچ شناختی نسبت به هم نداشتیم. خواهر آقا محسن در جلسه ای من را دیده بود و همین شد باب آشنایی برای خواستگاری. هر دختری که به سن ازدواج می رسد، خواستگارهای متفاوتی دارد، اما محسن متفاوت از همه کسانی بود که تا آن روز برای خواستگاری به منزل ما آمده بود. تیرماه سال 87 بود. وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم، من گفتم دوست دارم همسرم بال پروازم باشد به سمت ...
اگر نگران دین خود و خانواده تان هستید یک سفر زیارت بروید
،گفتم پسرم قول می دهی از فردا لباس هایت را کثیف نکنی ،گفت بله شفاعت کردم مادر بچه را راه داد. مانند ما که هرشب قدر اهل بیت علیهم السلام را شفیع قرار می دهیم خدا دوباره راهمان می دهد.روضه که می آییم صاحب روضه شفاعتمان می کند و ما را راه می دهند.فردای آن روز مجددا از آن محل رد شدم ،بچه از خانه آمد بیرون و چند فحش و ناسزا هم به مادر گفت.غروب شد به دوستانش گفت من با شما بیایم منزلتان،هیچکس قبول نکرد و همه ...
شهید محمدمهدی زینلی و آرزویش که شهادت در خواب بود
را در جبهه بود تا اینکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. همرزم شهید در دفتر خاطرات محمدمهدی خطاب به دوست صمیمی و شهیدش رضا دانشی نوشته بود که من به زودی می آیم پیش شما، اتفاقاً آن شب قرار بود من به جای محمدمهدی در سنگر دیده بانی کنم، او رفت دوش بگیرد. من با بچه ها خداحافظی کردم، موتور روشن نشد و اینقدر زمان سپری شد تا محمدمهدی از حمام آمد، لباسش را پوشید و نخستین هندلی که به موتور ...
باهنر: برای شهردارشدن احمدی نژاد با خاتمی دعوا کردم/از کجا معلوم موسوی و کروبی بیرون که آمدند دوباره ...
.... ایشان آن موقع هم رییس جمهور بودند و هم مدیرکل حزب. وقتی ایشان آمدند، من گزارشی از وضعیت امنیتی و اطلاعات دبیرخانه ای را در اختیارشان گذاشتم و همچنین تعداد افرادی که برای نامزدی ثبت نام کرده بودند. آن زمان، 30 نفر می توانستند از طریق رای گیری به شورای مرکزی راه پیدا کنند. نزدیک به 100 نفر از مناطق گوناگون نامزد شده بودند. اسامی را که دیدند، گفتند باهنر چرا خودت اسم ننوشتی، گفتم من قرار نیست ثبت ...
بانوی دریاها
فراهم شد ادامه دهم. لحظه مهمی در زندگی ام بود. سراغ حرفه ای رفته بودم که تا به آن روز هیچ دختری نتوانسته بود به این حرفه وارد شود. موضوع را با خانواده درمیان گذاشتم و گفتم می خواهم در رشته ملوانی تحصیل کنم. من همیشه در زندگی به هرچیزی که می خواستم می رسیدم اگر چه ممکن بود کمی زمان بر باشد اما سرانجام به خواسته ام می رسیدم زیرا اعتقاد دارم جایگاه خاصی پیش خدا دارم و آنقدر نزد او عزیز هستم که همه ...
بسته خبری دوشنبه 09 مردادماه 1396
...> شبکه خبری سفیر, [31.07.17 08:41] yon.ir/3IiKP بیانیه وزارت خارجه آمریکا: به تصمیم روسیه در زمینه اخراج دیپلماتهایمان پاسخ می دهیم وزارت خارجه آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد که مسکو از ما خواسته تا روز اول سپتامبر تعداد کارکنان سفارتمان را به 455 نفر کاهش دهیم. واشنگتن ضمن ابراز تاسف از این تصمیم روسیه تاکید کرد که در حال ارزیابی برای پاسخ به روسیه هستیم. به ...