سایر منابع:
سایر خبرها
بسته شعری شهادت حضرت مسلم
هاش باعث شد یاد پهلو شکسته افتادی ضربه هاشان به پهلویت میخورد دردهایت یکی دو تا که نبود چقدر زود دوره ات کردند کوفه گودالِ کربلا که نبود با غرور شکسته آقا جان سر ِدارالاماره ات بردند باورم نیست با تنی بی سر سمت میخ قناره ات بردند آب در حسرت لبانت سوخت لب پاره مُعَذَّبی آقا گریه هایت به کوفیان فهماند فکر ...
روز عرفه چه روزی است؟
می خواهی سؤال کن! گفتم: به خدا پناه می برم که رفتار شما خاندان نبوت با هم دیگر تفاوت داشته باشد. بر امام حسین علیه السلام وارد شدم و او را دیدم که به انتظار افطار نشسته است و بر شما وارد شدم و می بینم که روزه نیستید؟ امام حسن علیه السلام مرا به سینه خود چسبانید و با مهربانی فرمودند: آیا نمی دانی که خدای متعال ما اهل بیت پیامبر را برای تدبیر امور امت فرا خوانده است؟ اگر همه ما بر چیزی ...
شهادت امام باقر(ع) در شعر آئینی
...> یکی از شاعرانی که در رثای امام باقر (ع)، چندین سروده دارد؛ استاد پیشکسوت شعر آئینی، غلامرضا سازگار، متخلص به میثم است. او در یکی از این اشعار، با اشاره به ظلم و ستم های حاکمان اموی بر آن حضرت و بویژه هشام، مصیبت آن امام معصوم را اینچنین به سوگ نشسته است: ای دوّمین محمد و ای پنجمین امام از خلق و از خدای تعالی تو را سلام چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور روح و روان احمد ...
هرمزگان در عزای عالم آل محمد (ص) به سوگ نشست
به گزارش سه شنبه ایرنا' هرمزگان دراین روز حال و هوای غریبی دارد، کوچه و خیابان، کوی و برزن در عزای عظمای شهادت حضرت امام محمد باقر (ع) کعبه آمال عارفان، عدالت طلبان و حق جویان سیاهپوش و محزون شده است. آیین های سخنرانی، سینه زنی، روضه خوانی و مرثیه خوانی در شب و روز این عزای بزرگ در شکوه و عظمتی خاص در جای جای هرمزگان برگزار شد و عاشقان و شیفتگان اهل بیت (ع) با حضور در مساجد، تکایا و بقاع ...
سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )
انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفیاب شد . صدای کودکی را شنید ، پرسید کیستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسینم ، جابر گفت : نزدیک بیا ، سپس دست او را گرفت و بوسید و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم . فرمود : شاید زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسین که یکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دین را ...
هفتم ماه است و باید چشم ها گریه کنند ...
...> از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت یا رب ز پای تا سرم آتش گرفت و سوخت مسمومم و زبانه کشد شعله از تنم از این شراره بسترم آتش گرفت و سوخت من یادگار کرب و بلایم که روز و شب با روضه هاش خاطرم آتش گرفت و سوخت می سوخت بین تب تن بابا به خیمه ها صد بار قلب مضطرم آتش گرفت و سوخت هنگامه غروب که غارت شروع شد هرکس که بود در حرم آتش گرفت ...
گفتگوی امام باقر(ع) و هشام
...: عبد الرحمن بن عبد اللَّه زهری نقل کرده که هشام بن عبد الملک در یکی از سال های دوران خلافتش حج به جا آورد؛ سپس در حالی که بر دست غلامش سالم تکیه کرده بود، به مسجد الحرام وارد شد. امام باقر علیه السلام نیز در مسجد نشسته بود، سالم به هشام گفت: یا امیرالمؤمنین این مرد، محمد بن علی است. هشام گفت: همان کس که مردم عراق شیفته او هستند؟ گفت: آری. هشام گفت: به نزد او برو و بگو: امیرالمؤمنین می گوید: خوراک و آشامیدنی مردم در روز رستاخیز تا وقتی که از حساب فارغ شوند چیست؟ حضرت فرمود: مردم در روی زمینی محشور می شوند که همانند گرده نانی است و در آن چشمه هائی از آب است و از آنها می خورن ...
آداب دعا و گفتگو با خدا
...، یک کاشانی، یک قمی، یک مشهدی، یک شیرازی، یک بازاری،یک اداری... بازاری ها را می گویی، دزد هستند. اِ... تو نمی توانی این حرف را بزنی. اداره ای ها را می گویی، پارتی بازی است. ما نمی گوییم: پارتی بازی نیست. اما اگر یک خلاف دیدی، می توانی فتوکپی این خلاف را به همه بدهی؟ در جبهه ها حضرت بعضی از کفار را نمی کشت. گفتند: آقا چرا او را نکشتی؟ گفت: در نسل این یک آدم خوب است. من با نگاه باطنی دیدم که ...
شیوه امام باقر(ع) در مبارزه با انحراف/ از راهنمایی و نصیحت تا افشاگری و روشن گری
...؛ اگر در همین حال مرگتان فرا رسد چه جواب می دهید؟ حضرت گفت: به خدا قسم! اگر من در این حالت بمیرم، در حال اطاعت از فرمان خداوند جان داده ام که محتاج تو و دیگران نیستم. همانا در صورتی از مرگ واهمه دارم که در هنگامی فرا برسد که مشغول گناهی باشم. من گفتم: خدای، تو را رحمت کند! خواستم شما را نصیحت کنم؛ ولی شما، مرا موعظه نمودید![13] احتجاج با خوارج ...
سروده هایی در رثای امام محمد باقر(ع): تو کشته مصائب کرببلا شدی
به عهده داشت و در روز دوشنبه هفتم ذیحجه سال صد و چهارده هجری قمری در سن پنجاه و هفت سالگی به شهادت رسیدند. به مناسبت شهادت امام محمد باقر علیه السلام تعدادی از اشعار آئینی را باهم می خوانیم: غلامرضا سازگار کسی که بود شکافنده ی تمام علوم هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم سر تو باد سلامت یا رسول الله وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم گهی ...
اشعار ویژه شهادت امام باقر (ع)
محشر مستدام وی تو را پیش از ولادت، داده پیغمبر سلام منشأ کل کمال و باقر کل علوم هفتمین نور و ششم مولایی و پنجم امام اِنس و جان آرند حاجت در حریمت روز و شب آسمان گردیده بر دور مزارت صبح و شام این عجب نَبْوَد که بخشی چشم جابر را شفا زخم دل را می دهی با یک نگاهت التیام ساکنان آسمان را لحظه لحظه، دم به دم ...
شعر شهادت امام محمد باقر (ع)
آسوده و راحت بزیر سایه و تحت لوای حضرت باقر شاعر : حسن فرح بخشیان ❆❆ شعر شهادت امام محمد باقر ❆❆ نگاه کودکی ات دیده بود قافله را تمام دلهره ها، تمام فاصله را تو انتهای غمی از کجا شروع کنم خودت بگو بنویسم کدام مرحله را چقدر خاطره تلخ مانده در ذهنت ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را چه ...
متن تسلیت شهادت امام محمد باقر (ع)
) تسلیت باد. ❆❆❆❆❆❆❆❆ من یادگار کربلایم که روز و شب با روضه هایش، خاطرم آتش گرفت و سوخت... تسلیت باد شهادت امام محمد باقر (ع) متن تسلیت شهادت امام محمد باقر شد دل عالم پریشان و حزین در عزایت ای امام پنجمین ای شهید زهر کینه السلام چشمه نور مدینه السلام شهادت پنجمین ...
زندگی سیاسی ابراهیم یزدی
.... من هم به پدرم گفتم من کارهای تو را انجام می دهم و درسم را هم می خوانم. * از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق مؤسسان نهضت خداپرستان سوسیالیست دانشجویان بودند، اولین کاری که کردند تشکیل شاخه دانش آموزی بود، چرا که هر کدام از آن ها برادران کوچکتری داشتند که می توانستند با آوردن آن ها شاخه دانش آموزی را تشکیل دهند. بدین ترتیب، من و برادرم دکتر اسماعیل، باقر رضوی، رضا مکانیک (برادر مرحوم نخشب ...
دلش را در سوریه جا گذاشته بود/ شهید مهرداد سه روز در ماشین آتش گرفته می سوخت
وتشییع و خاکسپاری شرکت کرد. بهرام مداح اهل بیت بود اسماعیل برادر شهید با اشاره به اینکه بهرام صدای خوشی داشت و ازنوجوانی مداحی می کرد می گوید: یک روز دست مرا گرفت و باخود به پایگاه شهید خیرآبادی در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) برد آنجا 7-8 نفر از نوجوانان و جوانان نشسته بودند و بهرام شروع به خواندن روضه حضرت زهرا(س) کرد و به حدی خوب و با احساس می خواند که همه بچه ها به شدت گریه می ...