سایر منابع:
سایر خبرها
به کوپال ذوالجناح کنم مگر نبود مسلمان که این چنین زده اند بلند مرتبه شاهِ مرا زمین زده اند علی اکبر لطیفیان ***** شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم ...
نستوهی با همه تشنگی بی حدش بست بر سر عمامه جدش شد قیامت چو راست شد قدش سیلی از اشک و آه شد سدش می کند با هزار افسوسش غیرت الله ترک ناموسش می خورد بوسه بر سر و روها دست ها در نوازش موها کس نداند چه گفت زان سوها که درآورده شد النگوها او چه گفته که می شود با هم گره معجر ...
پدید می آورد که با سخن روزمره تفتوت دارد اما امروزه مرز میان این دو به باریکی مویی است و شاهد آن، کثرت استعمال ابیات و مصراع هایی است که در طول زمان به صورت ضرب المثل درآمده و در محاورات مختلف استفاده می شوند،نظیر: آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود/ در کارخیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ) ره نیکمردان آزاده گیر/ چو افتاده ای دست افتاده گیر (سعدی) زلیخا گفتن و یوسف ...
کسی از مرگ می ترسد که در دل خوف جان دارد * خصم را گو پیش تیغش جوشن و خفتان مپوش مرگ را کی چاره هرگز جوشن و خفتان کند قاآنی شیرازی ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ خواب را گفته ای برادر مرگ چو بخسبی همی زنی درِ مرگ اوحدی مراغه ای ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ چون زیستن تو مرگ تو خواهد بود نامرده ...
...> هم خضر،دراین واقعه بیزار حیات است شب نهم آه و واویلا که فردا الوداع خواهد شود (2) از تن فرزند حیدر سر جدا خواهد شود آه و واویلا که فردا بر لب آب فرات (2) دست عباس علی از تن جدا خواهد شود شب دهم شد زلزله در عرش ندانم که چه شین است (2) یا شورش محشر شده یا قتل حسین است برخاست فغان از همه آفاق چه شین است (2) ای خاک به سرکن ...
در حضیض هم می توان عزیز بود از گودال بپرس! شمشیری که بر گلوی تو آمد هر چیز و همه چیز را به دو پاره کرد: هر چه در سوی تو حسینی شد و دیگر سو یزیدی. اینک ماییم و سنگ ها ماییم و آبها درختان، کوهساران، جویباران، بیشه زاران که برخی یزیدی وگرنه حسینی اند خونی که از گلوی تو تراوید همه چیز و هرچیز را در کائنات به دوپاره ...
غوغا شد ناگهان بین قوم بلوا شد بر سر کشتن تو دعوا شد بهر هرکس که بغض حیدر داشت فرصت مغتنم مهیّا شد مثل یک شیشه عطر پاشیدی عطر تو پخش بین صحرا شد سوی میدان چنان علی رفتی لیک برگشتنت چو زهرا شد نیزه ای بی نصیب از تو نماند عضو عضو تنت ز هم وا شد قبل از آنکه کنار تو برسم قدِ ...