سایر منابع:
سایر خبرها
حادثه با فرزندانت ارتباط نداشتی ؟ من از همان آشنا، تلفن پسر بزرگم را گرفتم و چند سال قبل با او تماس گرفتم و پس از آن هم هر چند ماه یک بار با او در تماس بودم و آخرین بار هم چهار ماه قبل با او تماس داشتم. پسرت از شما خواست خودت را معرفی کنی ؟ پسرم همان چند سال قبل که برای اولین بار تلفنی با او حرف زدم به من گفت که رضایت داده اند و از من خواست به تهران بروم، اما من می ...
، اما نتوانستم آن راترجمه کنم و ساکت ماندم . پیش خدمت گوشت گوساله با ترشی کلم و سیب زمینی آورد. یکی از مسافرها که اهل شمال آلمان بود گفت : از ترشی کلم خیلی خوشم می آید. الان آن قدر خورده ام که جا ندارم . مجبورم که فوراً... به طرف خانم اشتیگلر برگشتم و گفت : روز قشنگی است . شما زود بیدارشدید؟ ساعت پنج ، ده دقیقه روی چمن های خیس قدم زدم . دوباره توی رخت خواب رفتم . پنج و نیم خوابم برد ...
دوست داشتم این قطعه را رهبری کنم و البته با تغییراتی که خودم می خواستم. زمانی که قطعه را روی صحنه اجرا کردیم؛ من تمام مدت نگاهم به استاد علیزاده بود و لبخندِ ایشان دلم را گرم می کرد که یعنی کارم را به درستی انجام داده ام. این قطعه سال ها بعد توسط ارکستر سمفونیک هم اجرا شد که شما مایستر آن بودید. بله؛ سیامک جهانگیری با ارکستر آن را فرستاد. استاد علیزاده آن زمان امریکا بود؛ اما پیام خیلی خوبی ...
که قصد ازدواج دارید؛ و اگر شرایط به هر دلیلی مهیا نبود عفت پیشه کنید. امام کاظم فرمودند: با ازدواج موقت ما اهل بیت را زیر سوال نبرید خب سوالی که پیش می آید این است که راه های کنترل شهوت و عفت چیست؟ اولین کار این است که بیکار نباشیم. بیکاری محل تخم گذاری شیطان است. بیکاری از یک طرف و این موبایل ها با تمام امکانات از طرف دیگر! بعد آدم می بیند چند ساعت از روی بیکاری ...
آن را با قلم مو رنگ کردند. کجا بود؟ خیابان آپادانا کمی بالاتر از مسجد بهشت. به خاطر دارید چه نوشتید؟ اسلام با خون جوانان ما آبیاری می شود. امام خمینی. برای دیوارنویسی تمرین هم می کردید؟ بله؛ از بعد از دیوار اولی که نوشتم، شروع کردم به تمرین آن هم روی زمین. بیشتر جملات یا اشعار را روی زمین می نوشتم تا دستم راه بیفتد. و از اینجا بود که ...