سایر منابع:
سایر خبرها
هر آنچه که یک زائر در راهپیمایی اربعین بدان نیاز دارد/ رهبر انقلاب: شکر راه پیمایی اربعین ازجمله به این ...
به این ترتیب، این سنت حسنه، دوباره مرسوم شد و رونق گرفت. صاحب اعیان الشیعه در این باره می نویسد: به مدت ده سال و نیم که در نجف بودم، زیارت های مخصوص عاشورا، عید قربان و غدیر و عرفه و اربعین را همواره انجام می دادم؛ مگر اندکی. پیش از سفر، نزد طلبکاران در بازار می رفتم و از آنها حلالیت می طلبیدم و به پیاده روی در زیارت، علاقه داشتم. نخست برایم سخت بود و بعد با تجربه دریافتم که ...
عروس و داماد خیانتکار ، اسیدپاش شدند
گرفتم و به او می دادم تا پاک یا سرخ کند و از این طریق منبع درآمدی برایش به وجود آمد.یکبار هم با وانتم، ماهرخ و پسرش را به خانه مادرشوهرش بردم. بعد از آن هم دو مرتبه ماهرخ به من گفت که دو نفر جداگانه برای او ایجاد مزاحمت کرده اند که من هم با موتور به سراغ دو جوان موتوری رفتم و با آنها درگیری فیزیکی پیدا کردم. او در رابطه با گوشی تلفن همراهی که داخل مغازه اش پیدا شده بود نیز گفت: داخل ...
خارجی ها ادبیات کلاسیک ایران را می شناسند اما آثار معاصرمان را نه
صفارزاده خیلی یاد گرفتم اما آخرین باری که قیصر را دیدم مربوط به روز اعطای جایزه شعر جوان بود. برنامه شروع شده بود و من کمی دیر رسیدم، وقتی رسیدم قیصر روی پله های ورودی ساختمان نشسته بود. به او گفتم دیر شد بلند شو به برنامه برویم. او به آرامش گفت هیچ وقت دیگر نمی شود. در همان حین درباره ترجمه اشعارش صحبت کردم و گفتم شعرهایت را ترجمه کرده ام. بیا بنشینیم ترجمه ها را بررسی کنیم. قیصر گفت ببین! من از بیخ ...
رفتگر پاکدست کرجی به خاطر بی پولی روانه زندان شد!
زد و ته کیف هم دسته های تراول چک بود. همان موقع موضوع را تلفنی به سرکارگر خبر دادم و از ترس اینکه مبادا کیف پیدا شده کسی را وسوسه کند، خیلی سریع با کلانتری محل تماس گرفتم. چند روز بعد مردی میانسال با خودرویی گرانقیمت به همان محل پیدا شدن کیف آمد و سراغم را گرفت که حدس زدم صاحب کیف است . رفتگر پاکدست با یادآوری خاطرات آن روز می گوید: مسئولان شهرداری پس از دریافت این خبر، مراسمی ترتیب ...
در خانه فالگیر مشهور شهر چه می گذرد؟
سال تر که بودم، مخصوصا زمان دانشجویی، خیلی پیش فال گیر می رفتم. اصلا کارم شده بود که هر هفته بروم پیش فال گیر و او برایم حرف بزند. انقدر این کار را انجام دادم که کم کم خودم اصول فال گیری را یاد گرفتم. بعد رفتم در اینترنت راجع به معنا و تفسیر اشکال و علائم فنجان قهوه جست وجو کردم. همین طوری یاد گرفتم. نه اینکه فکر کنی رفتم کلاس فال قهوه. (می خندد) می خواهی بگویی بعد از آن آنقدر حرفه ای ...
چرا برخی سربازها خودکشی می کنند؟
گفتند آمبولانس بیاید؛ توپخانه به بهداری نزدیک بود. من همان شب شیفت بودم. با یک بهیار رفتیم ولی امرلله مرده بود، ما سوارش کردیم و رفتیم بیمارستان. یک درصد هم فکر نمی کردم که این آدم خودکشی کند؛ عادی بود نه خیلی خوش بود و نه این که توی خودش باشد. مهدی بعد از گذشت سه سال از آن حادثه، خاطره آن شب را با جزییات تعریف می کند و می گوید که هنوز تصویر امرالله در خون درازکشیده را فراموش نکرده است ...
مرحوم هاشمی زنده بود به آمریکا چه می گفت؟
آمریکایی ها حل کنید، بعد ما آماده همکاری در این حوزه ها با شما هستیم. برخی صنایع ما لایسنس آمریکایی هاست و نمی توانیم اقدام داشته باشیم. در برخی کشورهای دیگر هم مشابه این حرف ها را در بیان دیپلماتیک می گفتند. این واقعیت را باید پذیرفت. مثلا حیدر العبادی نخست وزیر عراق است و رابطه خوبی با ما دارد. ولی به کشور عربستان سعودی سفر کرد. ما به آن بگوییم خواهد گفت منافع من ایجاب می کند که من با ...
پایان عشق نوجوان افغان به زن میانسال ایرانی
تنها زندگی می کردم و دلم می خواست با کسی حرف بزنم، با رامین ارتباط برقرار کردم، اما بعد متوجه شدم، رامین عاشقم شده است. او مدام می گفت من را دوست دارد و می خواهد با من ازدواج کند درحالی که 30سال از او بزرگ تر بودم و این اتفاق غیرممکن بود. یک روز به رامین گفتم دیگر نمی خواهم به این رابطه ادامه بدهم و از او خواستم دیگر با من تماس نگیرد؛ حالش خیلی بد شد و گفت نمی تواند من را ترک کند مدت ها باهم کشمکش ...
بنیامین دو ماهه قربانی جنایت پدر شد
حدود ساعت پنج بامداد از خواب بیدار شدم و چای نبات برای پسرم درست کردم چرا که قصد استحمام داشتم و امکان داشت در این مدت پسرم از خواب بیدار شود. به همین دلیل به همسرم گفتم که وقتی بنیامین بیدار شد و گریه کرد، چای نبات به او بدهد تا ساکت شود! ولی چند دقیقه بعد از داخل حمام ناگهان صدایی را شنیدم که انگار شیئی محکم به زمین افتاد. البته حدود سه بار این صدا را شنیدم! وقتی هراسان بیرون آمدم، دیدم ...
چند روایت از مصیبت دیدگان خطای پزشکی
چیزی دست خودت نیست.فقط دختر من نیست یک روز بیایید فیزیوتراپی خیلی از بچه ها به خاطر زایمان طبیعی دست و گردنشان آسیب دیده. حالا دست دختر من به عمل نرسید، بقیه کارشان به جراحی کشیده.عمل های خیلی سخت.این بچه هم دستش هیچ حرکتی ندارد. گفته اند حداقل باید 5 سال فیزیوتراپی بره. بار دوم است به اینجا می آیند.جلسه اول سه پزشک و دفعه دوم چهار پزشک با آنها حرف زده اند.جلسه بعد هم با پنج پزشک ...
دردسرهای ساعت لوکس برای مدیر سابق
روشن شود، روشن شد، ولی دیگر من از مجموعه رفته بودم. به شما گفتند از مجموعه بروید؟ ترجیح دادم در آن شرایط برای کمک به مجموعه، از آن فاصله بگیرم. وزیر کار یا مدیریت صندوق با شما صحبت کردند؟ با مدیریت صندوق صحبت کردیم و نتیجه گرفتیم که جدا شوم. چند روز بعد وزیر کار را هم دیدم و مشخص بود که راضی به رفتنم نبود. آقای ربیعی جزء مدیرانی است که واقعا دغدغه توسعه دارد و ...
هیچ تماسی با خاوری نداشتم و وکیلش نبودم / دستور توقیف روزنامه کیهان را من دادم
زمان تصدی منصب قضا و رسیدگی به پرونده های مربوط به زمین خواری در استان تهران گفت: من از سوی رئیس وقت دستگاه قضا آیت الله شاهرودی ابلاغ ویژه ای داشتم و از سال 85 به بعد پرونده های زیاد و سنگینی را در رابطه با زمین خواری مورد رسیدگی قرار دادم. شاید صدهزار میلیارد تومان اموال را بدین وسیله به بیت المال باز گرداندم. قدمی با اشاره به یکی از پرونده های خود گفت: در پرونده ای که مربوط به اراضی ...
افشای پشت پرده اختلافات بازیگران و فیلمنامه نویسان سینما
من احترام قائل می شوم و با فیلتر خودم پیشنهادات او را پیاده می کنم در نتیجه همه چیز خوب پیش می رود. شما با بازیگران زیادی در طول این سال ها تعامل داشته اید. اگر بخواهید به عنوان نمونه به یکی از آن ها به عنوان نمونه شاخص در تعامل و کار اشاره کنید چه کسی را نام می برید؟ کایدان: رضا گلزار چرا؟ کایدان: در فیلم سینمایی"آینه بغل" این تعامل را با رضا گلزار ...
از مسائل اخلاقی خانه مسافرها تا انتقاد از مدیرانی که به مهمانسراهای دولتی می روند
...: چند سال است که همه یک صدا می گویند صنعت هتلداری را تقویت کنید، ولی چرا سرمایه گذاران نمی آیند؟ کدام خارجی در این چند سال در تهران کار کرده است؟ همه بعد از برجام راهی ایران شدند، ولی هر که آمد گفت می خواهد در آموزش و استانداردسازی به ایران کمک کند. ما به پول و سرمایه نیاز داریم، وگرنه خودمان می توانیم آموزش و استانداردسازی را انجام دهیم. فرخ مهر همچنین به گسترش فعالیت خانه های غیرمجاز ...
روایت خواندنی از حجت الاسلام قرائتی از ورودش به تلویزیون
عنوان نمونه که نشان می دهد ما چقدر در قبال اسلام کوتاهی کرده ایم این است که علامه تستری یکی از علمای بزرگ ایران بودند و در شهر شوشتر سکونت داشتند. وقتی جوان بودم روزی در همین اهواز مرحوم شهید مطهری را دیدم و از ایشان دلیل حضورشان در اهواز را پرسیدم که گفتند به دیدن علامه تستری می روند. چرا این همه تعطیلی؟ حجت الاسلام قرائتی ادامه داد: علامه تستری کتابی نوشته اند به نام “اوائل ...
پایان قاتلان خونسرد
دار و پیاده شو. آن ها قصد داشتند خودرو را سرقت کنند اما راننده ی جوان، بعد از پیاده شدن از ماشین به طرف مرد مسلح حمله کرد که او را خلع سلاح کند و در همین هنگام بود که صدای شلیک دو گلوله را شنیدم. وحشت کرده بودم و فریاد می زدم و چند لحظه بعد راننده ی پراید درحالی که از درد فریاد می کشید و تمام بدنش غرق خون بود روی زمین افتاد. دو سارق هم مرا از ماشین به بیرون پرت کردند ...
محسنی اژه ای: نمی توانیم بگوییم بابک زنجانی پول دارد یا ندارد
گذشته نیز من جلسه ای با معاون نظارت بانک مرکزی گذاشتم و ایشان توضیحاتی دادند و گفتند که اگر مجددا بخواهد کارشناسی انجام شود بسیار زمان بر و هزینه بر است و امکان دارد باز اعتراض انجام گیرد؛ بنابراین من به هیات تسویه فرشتگان پیشنهاد دادم که برای پروژه های نیمه تمام مشتری پیدا کنند و آنها را بفروشند و به هیات تسویه گفتم که این موضوع را دنبال می کنم که اگر مشتری با بالاترین قیمت پیدا کنند این املاک ...
یک طلای دیگر برای بانوان با هزینه شخصی !
به گزارش "ورزش سه"، سنگنوردی کاپ آسیا و در ماده بولدرینگ امروز صبح یک طلای ارزشمند برای ایران داشت؛ جایی که الناز رکابی نابغه صخره نوردی ایران توانست بعد از سال ها یک طلای دیگر را به مجموعه افتخارات بین المللی خود اضافه کند. او نزدیک به 16 سال است که در ایران رقیبی ندارد؛ اما حالا او درخشش خود را در مسابقات آسیایی هم آغاز کرده است. او در مورد این رقابت ها به "ورزش سه" می گوید: این ...
زهرا یزدانی؛ دختری متفاوت از نسل دهه هفتادی ها
تکواندوکار بودی... بله، من حدود 10سال تکواندو کار می کردم، اما به آن چیزی که در ذهنم بود نرسیدم؛ بعد از آن به تشویق خانواده و دوستانم به کشتی پرداختم. تکواندو را در چه سطحی بازی می کردی؟ طلای کشور را داشتم و به عنوان فنی ترین تکواندوکار انتخاب شده بودم. سه سال هم عضو تیم ملی بودم. اگر تا این اندازه خوب بودی، چرا تغییر رشته دادی؟ خب، فقط به مسابقات ...
روایت ماجرای مهمانان ویژه اربعین
نشانی جایی در دولت آباد را دادکه مشکل ما را حل کند. رفتیم و آن جا هم هرچه صبر کردیم، کسی سراغ مان نیامد. خیلی ناامید شده بودم و به همسرم گفتم بیا برویم. این جا هم مثل همه جای دیگر. جواب مان را نمی دهند. همسرم گفت 10 دقیقه دیگر صبر کنیم، شاید آمدند. همان موقع، آقایی از پله های دفتر بالا رفت و بعد از چند دقیقه آمد پایین. شماره ای از ما گرفت. 10 دقیقه بعد از آن، از سفارت عراق زنگ زدند و گفتند تا ساعت یک ...
مادرم وقتی پتو را کنار زد، عصبانی شد و مرا با یک روسری از خانه بیرون کرد
سیه روزی را بر دوش من نهاد که 9 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود. در آن زمان شبی تب شدیدی گرفتم که با هیچ دارو و درمان خانگی از شدت آن کاسته نمی شد تا این که در خواب به دلیل همین تب بالا دچار بیماری صرع شدم به طوری که از آن روز به بعد زندگی ام آشفته شد و سرنوشتم تغییر کرد. دختر جوان در حالی که اشک می ریخت، ادامه داد: این بیماری در حالی زندگی اطرافیانم را تحت تاثیر قرار داده بود که ...
خرید مرگ به بهای جان
.... زن توی سرش می زند. غش می کند. لعیای 18 ساله میان آتش سوخت و مرد. می گفتند زندگی آرامی داشته وبا شوهرش خوب بوده است.اما این اواخر... 24 سال از آن زمان می گذرد. حالا دختر لعیا بزرگ شده و دانشجو است. شوهر لعیا دوباره ازدواج کرده و سه بچه دیگر دارد. اماداغ لعیا به دل مادر مانده است. هنوز دم غروب که می شود، توی دلش رخت می شویند. دلشوره می گیرد.می گوید: حالا زن ها دیگر مثل آن وقت ها خودشان را نمی ...
من رهبر دانشجویان نبودم
. نکات مهم این روایت در پی می آید: تقریبا ساعت 10 صبح، دانشجویان وارد سفارت شدند. قراری که من با دانشجویان داشتم این بود که وقتی وارد سفارت شدند و دیدند مشکل خاصی نیست به من اطلاع بدهند که من هم به آنجا بروم. اطلاع دادند و من حرکت کردم. از ساختمان صداوسیما که دفتر کارم آنجا بود (در آن زمان بنده نماینده حضرت امام در سازمان صدا و سیما بودم) تا وقتی برسم به محل سفارت حدود ساعت 12 شد ...
شهدا، معنای حقیقی غیرت هستند
، تو پاهایت آسیب دیده اما علیرضا با آرامش و لبخند گفت نه پدرم... من باید بروم. من آنجا مسؤلیت دارم. شما نهایتاً این بیست روز را هم صبر کنید. هر چقدر پدرم اصرار کرد که نرو، علیرضا قبول نکرد. نمی دانم، شاید اگر نمی رفت سرنوشتش طور دیگری می شد... چون هم خدمتی هایش که با فاصله یک روز بعد از علیرضا رفتند را همه یکجا برگرداند و گفتند منطقه اشغال شده و شما هم نمی توانید جلوتر بروید. به هر شکل این که ...
کاوه یغمایی در کنسرت سیروان همه را شگفت زده کرد
چارتار کنسرت داشتم، کنسرت مایستر علی رهبری شده بودم و با حمید عسکری هم کنسرت داشتم. همه این ها را راحت انجام می دادم ولی وقتی به ارکستر سمفونیک می رفتم می گفتم میلاد یک اشتباه هم نباید بکنی. آنقدر سطح آنجا بالا بود که استرس می گرفتم و می گفتم باید توانایی های خودم را نشان دهم. مهرداد: الان نوازنده های به نامی چون بردیا کیارس و باربد بیات دیگر در ارکستر سمفونیک نیستند و به نظرم سطح این ...
جنگجویان خیابانی
موتورسیکلت را بزرگ تصور کنید؟ شک ندارم تصورتان باز هم به مراتب کوچک تر از واقعیت است. رسید پارکینگ را به یکی از متصدی ها دادم و بعد از آن که چهارده هزار تومان هزینه پارکینگ را پرداختم، متصدی کارگری را صدا کرد تا موتورم را پیدا کند. کارگر پرسید موتورت را کِی گرفتند. گفتم یک هفته پیش. منتظر بودم در همان ردیف های ابتدایی دنبالش بگردد اما دست کم بیست سی ردیف عقب تر رفت. از کارگر پرسیدم مگر هر روز چند تا ...
ماجرای اختلاف بازیگر فیلم گاو با جمشید مشایخی چه بود؟
روز رفتم وزارت فرهنگ و هنر و داریوش مهرجویی عصبانی و ناراحت بود که یکهو کجا رفتی؟! و آبروی مرا بردی و چرا غیب شدی؟! گفتم برو از جمشید مشایخی بپرس من کجا بودم! رمضانی فر با بازگشت به زمان حال ادامه داد: 40، 45 سال از این ماجرا گذشته و من حق داشتم به عنوان یک خاطره تعریفش کنم و در مصاحبه ای که سال گذشته داشتم این را تعریف کردم. این در کانال های تلگرامی پیچید و همه جا را پر کرد. جمشید ...
بابک جهانبخش: خجالت می کشم بعضی کارهایم را بخوانم!
که اصلاً آلبوم منتشر کنم یا منتشر نکنم. در یک مصاحبه قول بعد از محرم و صفر را برای انتشار آلبوم داده بودی. همه قول می دهند و عمل نمی کنند حالا ما هم مثل همه! (خنده) اما من دوست دارم آلبوم منتشر کنم ولی ناگهان ده کار با همدیگر می سوزد. عوامل کارهای جدید همان هنرمندان کارهای گذشته ات هستند؟ عوامل کارها تغییر نکرده اند ولی ادبیات کارهای جدیدم متفاوت است. در ...
باید منصوریان را حفظ می کردند
انجام نمی دهند. این رفتارها واقعا به آدم برمی خورد بعد می گویند فوتبالیست ها پول میلیاردی می گیرند. این جوان ها چگونه پول میلیاردی می گیرند. آنها همیشه دنبال طلب خودشان از باشگاه های مختلف هستند. من چند جلسه با آقای افتخاری و توفیقی داشتم ولی چرا پولم را ندادند. چرا در ایران محکم برخورد نمی کنند؟ اینجا (فوتبال ایران) همه چیز از بیخ و بن خراب است. متاسفانه کمیته انضباطی و فدراسیون ...
برای اینکه اعدام شوم به زنان تجاوز کردم!
ماجرای خفاش شب و افراد متجاوز متوجه شدم که آنها محکوم به اعدام شده اند. من که از زندگی خسته شده بودم تصمیم گرفتم زنان ودختران را بدزدم و... اما می دانی تجاوز تنها جرمی نیست که مجازات اعدام دارد؟ شهامت قتل را نداشتم. می دانستم که با کشتن یک نفر هم محکوم به اعدام می شدم. اما در خودم نمی دیدم که یک انسان را به قتل برسانم. من گلوی یکی از قربانیانم را بشدت فشار دادم ولی او را هم نمی خواستم بکشم ...