سایر منابع:
سایر خبرها
فرار نو عروس 15 ساله از خانه داماد در مشهد / من فقط شوهر می خواستم..!
علاقه ای نداشتم به همین خاطر ترک تحصیل کردم ولی پدرم به خواستگارانم جواب رد می داد که من هم عصبانی می شدم و سرش فریاد می کشیدم. وقتی 14 ساله بودم گرفتار یک رابطه غیراخلاقی شدم و به ناچار در 15 سالگی با مردی ازدواج کردم که همسرش را طلاق داده بود و چند فرزند داشت اما سه ماه بیشتر در خانه او نبودم و با کمک مادرم از آن جا فرار Escape کردم چرا که او دوست نداشت به فرزندانش چیزی بگویم. خواهر بزرگ ...
روایت زنان زندانی از تجربه زیسته خود در زندان و پس از آزادی
...، 7 نفر جرایم مالی و کلاه برداری، 4 نفر دزدی، 1 نفر سرقت مسلحانه و معاونت در قتل، و 2 نفر به علت تشکیل خانه فساد و رابطه نامشروع به زندان محکوم شده بودند، که 6 نفر از این زنان مطالعه شده بین 2 تا 4 بار سابقه محکومیت و حبس داشتند. در میان زنان مصاحبه شونده، 8 نفر تحصیلات زیردیپلم و 9 نفر دیپلم داشتند و 3 نفر دارای لیسانس بودند. مشاغلی که زنان مصاحبه شونده در این تحقیق پیش از حبس ...
قاتل شوهر در یک قدمی طناب دار
این حال، کیفرخواست پرونده به اتهام قتل عمد برای هر دو خواهر و معاونت در قتل برای امیر، صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی قرار گرفت. در جلسه دادگاه، اولیای دم برای هر دو خواهر درخواست قصاص کردند سپس سوسن و نیلوفر، خود را بی گناه دانستند و قتل را گردن هم انداختند. امیر هم گفت: من هیچ ارتباطی با سوسن نداشتم و فقط چند بار او را در ...
ماجرای قتل همسر با کمک خواهر نوجوان+ عکس
. وقتی سارا نوشیدنی را به نیما داد شوهرم دچار تشنج شد و جان سپرد ولی من در این ماجرا دستی نداشتم. سپس سارا 16ساله است که در کانون اصلاح و تربیت نگهداری می شود پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: خواهرم و علی با هم رابطه دوستانه داشتند. خواهرم از من خواست تا به دروغ به نیما بگویم یک مشروب دست ساز همراه خودم آورده ام. سمیرا خودش از داروخانه خرید کرد و مرا مجبور کرد تا مواد مرگبار را با هم مخلوط ...
نُوم نَسَق: انگ و ننگ
هشت شان گرو نه شان بود و فقر از آذرماه تا خردادماه سال بعد مهمان خانه های گِلی پرجمعیتشان بود و از گرفتاری و ناداری به جان هم می افتادند. زمستان را به خاطر فقر سیاه، سیاه چله می گفتند و بهار چون هیچ میوه و ثمری نداشت با زمستان پهلو می زد و در روزهای طولانی بهار، مردم گرسنگی بیشتری تحمل می کردند. بیشتر اوقات از کاهی کوهی می ساختند و بچه های قد و نیم قدشان به خاطر فقر و سوءتغذیه، بی پولی شبانه روز فحش ...
قصاص؛ تاوان قتل همسر
شوهرخواهرم تعارف کنم. باور کنید من از نقشه آنها بی اطلاع بودم و نمی دانستم آن آبمیوه باعث مرگ شوهر خواهرم می شود. در شرایطی که هیچ یک از این دو خواهر حاضر نبودند اتهام شان را گردن بگیرند، سومین متهم که پسر غریبه است در جایگاه حاضر شد. او که اتهامش معاونت در قتل بود، گفت: من هیچ رابطه ای با این دو خواهر نداشتم و آنها می خواهند کاری را که با همدستی یکدیگر انجام داده اند، گردن من بیندازند. ...
سحر دولتشاهی از همکاری با همایون شجریان گفت + عکس
شان داشتم و امیدوارم هر جا هستند سلامت باشند. خانم رادجم معلم ادبیات بود که واقعا از ایشان هم ممنونم چون بسیار در مطالعاتم به من جهت دادند. بعدا در دبیرستان خانم نغمه ثمینی با ما تئاتر کار می کردند و عاشقانه دوست شان داشتم و هنوز هم رابطه من با ایشان همان طور عاشقانه است. از آتیلا پسیانی، حمید امجد، محمد رحمانیان و خیلی خیلی کسان دیگر چیزهای زیادی یاد گرفتم. اگر بخواهم اسم ببرم افراد ...
مادر شهید مدافع حرم: خوابی دیدم که هر بار خوابیدم دوباره تکرار شد
. زمانی که هادی به دنیا آمد هرکسی اسمی را پیشنهاد داد،که کلا 14 اسم انتخاب شد و قرعه انداختن، و قرعه به نام همان اسمی در آمد که من دوست داشتم محمد هادی. برادرم می گفت در طالع این نام نشان از خطر بزرگیست که در 25 سالگی تهدیدش می کند! پدر شوهرم گفتن که اسم را عوض کنیم ولی من قبول نکردم و هم اکنون هم پشیمان نیستم خدا را شکر که این قلیل را از من قبول کرد. مابقی اسم چهار بچه دیگر را هم،محدثه، زهرا، روح الله ...
ظهرها که گله را به کنار جوی آب می بردم و آنجا می خوابیدند خودم وضو می گرفتم، چیزی را پهن می کردم و اول ...
گذشت و فردایش میهمان رفت. مادرم صدایم زد که زهرا این خانم خواستگار تو بود. با بد اخلاقی پاسخ دادم برو بابا خواستگار چی؟ از آنروز به بعد رفت و آمدهای آن خانم به خانه مان زیاد شد و با عشق و علاقه فراوانی به من محبت می کرد و به مادرم می گفت عاشق نماز خواندن دخترت شده ام. مادرم بشدت مخالف بود و می گفت دخترم کوچک است. البته اندام درشتی داشتم و به سن و سالم نمی خوردم، پدرم بی معطلی موافقت کرد و قرار عروسی ...