سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت از قصۀ بی قراری یک مرد عاشق...
...: گاهی در شلوغی خبرها و رفت و آمد سریع ثانیه ها، آن سوی ماجرا دیده نمی شود... خبر: علی منیعات درجبهۀ مبارزه با استکبار شهید شد... آن سوی ماجرا: چشمان معصوم دخترکی در انتظار آغوش گرم بابا بارانی می شود... چقدر روایت لحظه های تنهایی فرزندان شهدا سخت است. دختری که با خیال نوازش های پدر به خواب می رود و با رویای حضور پدر روزش را شب می کند و همسری که قرار است بار مهر مادری و صلابت ...
دیکتاتور به روایت بازجو؛ تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
...، رئیس جمهور عراق و خواهان گفت وگو با شما هستم. برایان رید، فرمانده نیروهای آمریکایی در عملیات دستگیری صدام هم به او پاسخ داد: جورج بوش رئیس جمهور آمریکا سلام و خوش آمدگویی خود را به تو ارسال کرده است. روز بعد، ایندیپندنت در گزارشی نوشت: اگرچه صدام بدون جنگ و بدون مقاومت دستگیر شد، اما گزارش های اولیه حاکی از آن است که وی از زمان دستگیری و در بازجویی ها همکاری زیادی نشان نمی دهد. ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (598)
قهرت پر پرش کرد حالا یک یک توی برکه عکس گل امیدم افتاده بود رو برکه ماهیا اشک میریزند چک چک چک تو برکه کاش میشد میگفتی بدونم من چه کردم وقتی قهری بامن من با کی بگردم من با کی بگردم؟ تو اگه با من قهری من که آشتی ام گله گله هرشهری عمری کاشتی ام اگه بری از پیشم من دوست دارم دوباره فدات میشم صد هزار بارم" کارن همایونفر آهنگساز ...
با والت دیزنی زیادتر آشنا شوید
...> “الیاس دیزنی” “الیاس دیزنی” مقاطعه کار ساختمان بود. “والت دیزنی” “والت دیزنی” می عنوان کرد خیلی وقتها مادرش همراه پدرش به سر ساختمانها می رفت و الوارها را می برید و بهم میخ می کرد. در خانواده “والت” در خانواده “والت” چهار فرزند دیگر نیز بودند. “هربرت”، “ریموند”، “ری” و “روت”. “والت” با “ری” این ارتباطات دوستانه موجب موفقیتهای “والت” “والت” با “ری” زیاد صمیمی بود. در سال 1901 “روز ولت” رئیس ...
منتخب اشعار طنز شب یلدا
...> منتخب اشعار طنز درباره یلدا شام یلدا آمده کوته شود شب ها دگر سنبه روز خدا شد بر شب او کارگر شام طولانی ترین در سال جاری آمده بسته بر شب زنده داری فرد ایرانی کمر گرد هم آیند مردم بهر کیف و گفتگو خنده ها می آید از این گفتگو ها پر ثمر سفره های خوردنی آماده در هر خانه ای هرچه خواهی هست در این سفره با کر و فر ...
رنج از پاافتادگان بعد از زلزله
سرمان ریخت، دیوار و سقف و پنجره و یخچال و... نمی تانستم تنم را تکان بدهم، هیچ صدایی نمی آمد، برادرم از همان زیر گفت دادا چیه؟ گفتم چیزی نیست، تو بخواب. هر چقدر می گذشت، نفس کشیدن برایمان سخت می شد، اشهدم را خواندم. دوساعت بیشتر گذشت تا کسی آمد و نجاتمان داد. سمیرا می داند مادر قطع نخاع شده، اما پروین خودش از بلایی که سرش آمده، بی خبر است. پروین 38ساله، حال خوشی ندارد. آن شب، یوسف پسر ...
گزیده زیباترین اشعار درباره برف
...> ❆❆❆❆❆ آن نمی بینی که از گرمای تابستان گداخت همچو یخ در آب برفی کز زمستان باز ماند سیف فرقانی ❆❆❆❆❆ روز برف است بیایید و بیارید شراب تا بنوشیم به شکرانه این فتح الباب نزاری قهستانی ❆❆❆❆❆ هزار نکته ز باران و برف می گوید شکوفه ای که به فصل بهار، در چمن است پروین اعتصامی ...
ما تنها نبودیم. من و پسرم شروع کردیم به نجوا با سیدرضا که عکاس آن لحظه عکس گرفت و اینگونه برداشت شد که ...
دوست ندارم شهید شوم. دلم می خواهد زمانی ب شهادت برسم که نابودی داعش را ببینم. راستش را بخواهید با تمام این حرف ها اما باز هیچ وقت از ته دل راضی به رفتنش نبودم. تماس های مکرر و رفع دلتنگی سیدرضا یک اخلاقی داشت که هر طور بود مرا راضی می کرد. وقتی از سوریه برمی گشت ایران یکسره به او زنگ می زدم. می گفت چقدر زنگ می زنی؟ من هر چه در می آورم باید خرج تماس های تو کنم. من هم ناراحت می شدم و ...
ایران میزبان همایش دوسالانه کشورهای حوزه اقیانوس هند در 2018/ کاری به برجام و سیاست نداریم، به وظیفه ...
گوییم که برای ایجاد امنیت پایداری دریایی این اتفاقات به نظر ما کاملا طبیعی است. اما نزدیک 3 هزار نفر شهدای نیروی دریایی داریم که در استان و بخش های مختلف شهرستان وجود داشت که همین 2 سال قبل نیرویی از مرند در حین اجرای عملیات راهبردی شهید شدند. آناج: هفتم آذر روز نیروی دریایی است باتوجه به سختی کار خودتان یا خانواده تان از این انتخاب پشیمان شده اید؟ یا از شغلتان و سختی هایش ...
احمد مرد جنگ و زندگی بود!
رد کردیم و چندین کوچه با فامیل شهید فروغی و نام های متفاوت را پشت سر گذاشتیم. پس از مسجد بزرگ اَبَر، صد متری که جلوتر رفتیم به خانه مادر سردار شهید احمد فروغی رسیدیم. برخورد مادر و همسر شهید چنان گرم است که احساس می کنی سالیان درازی است با آنها دوستی دیرینه داری. وارد سالن که می شوی همه چیز مرتب سرجای خودش قرار دارد، روی یکی از مبل ها پر از اسباب بازی است که با نظم خاصی چیده شده اند و دو بچه خردسال ...
قدس معراج وحدت انسانیت
و این نیز بر تقدس مسجدالاقصی و فلسطین صحه می گذارد. 2- ابی الدردا از پیامبر اکرم(ص) روایت می کند: فضلت الصلاه فی المسجد الحرام علی غیره بمائه الف صلاه و فی مسجدی بالف صلاه و فی مسجد بیت المقدس بخمس مائه صلاه. فضیلت نماز در مسجد الحرام نسبت به سایر مساجد صد هزار برابر است و فضیلت نماز در مسجد من مسجد النبی هزار برابر و فضیلت نماز در مسجد بیت المقدس(الاقصی) پانصد برابر است. 3 ...
سینما یعنی خالتور، بقیه اش درِپیت است!
متعالی که در آموزه های دین ما هست. حرف های خوب و انسانی که توی آن اخلاق باشد را اصلا روزی صد هزار مرتبه تکرار کن. تازه همه اینها را ما تکرار می کنیم وضع مان این است اگر نکنیم چه می شود. در عین حال می تاوان حرف تکراری جذاب تر زد. این را دیگر قبول دارید؟ صددرصد فرمایش شما درست است. من عرض کردم می شد خالتور را بهتر ساخت منتها یک چیز است و این که شرایط امنیتی در فیلمسازی فراهم نیست ...
تاکید ائمه جمعه استان زنجان بر اولویت دادن به اقتصاد مقاومتی در بودجه 97
: مسئولین اگر برای اجرای چنین طرح هایی اعتبار ندارند اقدام نکنند چون جاده های طارم خطرآفرین است چنانچه زخمی ها و شانه های خاکی ایجاد شده پر نشود خطرناکتر خواهد بود شایسته است جاده ها همینطور باقی بماند. خطیب جمعه طارم با اشاره به مسائل سیاسی روز جهان تصریح کرد: سفر جانسون وزیر امورخارجه انگلیس به کشور ایران به ظاهر جهت حل مشکلات سیاسی و اقتصادی و برجام بود اما در باطن برای آزادی دو جاسوس ...
فاطمه اکرمی؛ این دختر عاشق سقوط و آسمان است
جامپینگ در ارتفاعی نزدیک به زمین قرار دارید چون می دانید به سرعت به زمین نزدیک خواهید شد، ترس بیشتر است اما در اسکای دایوینگ شما آنقدر از زمین فاصله دارید که دیگر از پریدن نمی ترسید. شرط پدر و مادرم خانواده تان با فعالیت تان در ورزش سخت و پر مخاطره مخالفتی نداشتند؟ مثلا نمی گفتند دخترجان بنشین سر درس و مشق ات و این ورزش های خطرناک را ول کن؟ - پدر و مادرم تنها به شرطی به ...
روایت ابراهیم مختاری از ناکامی و کامیابی های مستندسازی
هیچ وقت از ارتباط خودش با محمدآقا، شوهر مکرمه، جوری یاد نکرده بودکه مکرمه تعریف می کرد. در آخرین روز فیلم برداری به سراغ مش مختار رفتم گفتم بیا با مکرمه کمی از گذشته حرف بزنیم. او دیده بود که ما در طول ماه های گذشته چندبار به دیدن مکرمه آمده ایم و با مشنا رفت و آمد داریم و حدس می زد چه صحبت هایی شده است. حس کردم بدش نمی آید بیاید حرف های خودش را بزند. پس با اشاره ای جزئی به همسرش که مش مختار کدام کت و پیراهن را بپوشد، به خانه مکرمه برگشتم. مکرمه خوب می دانست این ملاقات اگر رخ بدهد موضوع صحبت چیست. این کتاب با 152 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 13 هزار و 500 تومان منتشر شده است. ...
رساله ای مشکوک و منسوب به فیض کاشانی در دفاع از تصوف
رساله ای مشکوک از فیض کاشانی در دفاع از تصوف رساله ای با عنوان سوال و جواب در باره تصوف ، مشتمل بر مجموعه ای سؤال و جواب در باره تصوف، در کتابخانه ملی نگهداری می شود. سائل آخوندی عبدالهادی و پاسخ دهنده مولانا محمد محسن است، کسی که آدمی با دیدن نام او، فکر می کند مقصود فیض کاشانی است، هرچند در جایی از این متن، از فیض کاشانی یاد نشده است. این سؤال و جوابها، از چند جهت برایم جالب بود. نخست این که سوال کننده، یک جدید الاسلام به نام آخوندی عبدالهادی ...
گرفتاری در برف و ماجرای خواندنی روضه شب اول محرم
غلط ها، خوب می رفتی اطراف مشهد، شبم برمی گشتی خونه!. چرا خودتو به دردسر انداختی؟ اصلا چرا اینجا؟ الانم دیر نشده هر جوری شده برگرد به شهر! تو که نمیخوای تو این سرما و بوران سَقَط بشی. توی همین حال و هوا بودم که حاج اکبر رفت سمت راست جاده و دو دستی آویزان شد به درختی که شاخه هاش پر برف بود و یکی یکی شاخه ها رو شکست و در حالی که دست هاش کرخ شده بود شاخه ها را آورد نزدیک ماشین. دوبار رفت طرف ...
/ در سینما و تئاتر چه خبر است؟/
نمایش های دکلره، ولپن، جنوب ،تهران-بلگراد،سرود صد هزار افلیای عاشق ،تو مشغول مردنت بودی ،و...همچنین کارگردانی تئاترهای تا شمعدانی ها ،تاتر بد ،آوازه خوان طاس و دکلره و تهیه کنندگی نمایش های ولپن، تاتر شر، دکلره، تاتر بد و داستان زمستان را دارد. صحرا فتحی به عنوان مدیر این کمپانی در نظر دارد نمایش های موفق تئاتر ایران را در شهرهای مختلف کانادا به روی صحنه ببرد و در روند فعالیت های فرهنگی ...
من مصطفی صدرزاده هستم، گاودار و متاهل/ روایت زندگی فرمانده ایرانیِ جنگاوران افغانستانی
العباس خورد گفتم یا حضرت عباس مصطفی من را نگاه دار او را سربازت می کنم این اتفاق دقیقا یک ربع قبل از ظهر تاسوعا افتاد این نذر چیزی بود بین خودم و خدای خودم حتی به پدرش هم نگفته بودم، اما برای سلامتی مصطفی هر سال روز تاسوعا شیر پخش می کردیم در روضه خانه مادرم. این ماجرا گذشت تا مصطفی 17 ساله شد روزی پیش من آمد گفت: مامان یک هیئت بنا کردم خیلی خوشحال شدم و از او اسم هیئت را پرسیدم. مصطفی گفت ...