سایر منابع:
سایر خبرها
آزمون در بحران 7/3 ریشتری
بی نظمی هایی بودیم که 48 ساعت بعد درست و نظم برقرار شد. بنابراین در فاز پاسخ، عملکرد مجموع نهادهای درگیر را متوسط به مطلوب ارزیابی می کنم و اگر بخواهم در مورد جمعیت هلال احمر در ذیل این مجموعه نظر بدهم، به نظرم عملکرد آنها مطلوب بود. از همین رو با تمام مشکلاتی که وجود داشت، تلفات زلزله کرمانشاه به نسبت به یک زلزله 7.3 ریشتری بالا نبود و از یک طرفی مجروحان حادثه به سرعت تخلیه شدند و ...
علت فوت برادرم را به ما نگفتند/ برای اینکه تهران شلوغ نشود مراسم را زودتر برگزار کردیم
رمضان بود که من به صداوسیما رفتم. همان روز نخست کارم؛ افطار خانه بودم. ساعت 8:30 سر خبر یک دفعه تلویزیون برفکی شد. حاج احمدآقا بعد از چند دقیقه تماس گرفت و گفت تلویزیون قطع شده می بینی؟ گفتم بله دارم می بینم. به سرعت رفتم سازمان و دیدم که بچه ها دور خودشان می گردند. من هم چون روز اول بود و خیلی مرا نمی شناختند، از چند نفر از تکنیسین هایی که آن جا بودند، پرسیدم که چه شده. آنها با لحن توهین آمیزی ...
هزینه های نگهداری از حیوانات خانگی
به گزارش بهداشت نیوز: چند روز پیش دوستم با ناراحتی گفت که چشم طوطی اش عفونت کرده است. از این که مبادا کور شود غصه می خورد. به او پیشنهاد دادم برای معاینه او را به یک کلینیک دام پزشکی ببرد. از آن جایی که خودم نیز بسیار کنجکاو بودم تا چنین محیطی را ببینم با او همراه شدم. در ابتدا منشی از ما می خواهد یک ویزیت 35 هزار تومانی پرداخت کنیم. با خنده از دوستم می پرسم: طوطیت دفترچه بیمه نداره؟ با گفتن هیس ...
شهیدی که مردانگی را نقاشی کرد
آثارش خیره می شدی بیشتر مجذوب می شدی یکی از براداران فرهنگی می گفت شهید عبدالله در حالی که حدیثی از امام علی(ع) روی دیوار پایگاه بسیج الدنیا مزرعة الاخره می نوشت، محو حرکت های دستهایش بودم؛ گفتم: من روی دیوار خوب می نویسم کمکم کن تا مثل شما بنویسم او مهربانانه پذیرفته بود و بعد از آموزش ایشان توانستند در پارچه نویسی و دیوارنویسی پیشرفت زیادی داشته باشند. او در بین هنرمندان شاخص بود و جذابیت ...
علیرضا کریمی: انگشتر آقا بهترین هدیه زندگی ام بود
او هم از خودم کوچکتر است. فردا: از چه سنی سراغ کشتی رفتید؟ - حدودا 9 یا 10 سال بیشتر نداشتم که همراه پدرم به باشگاه رفتم و گفتم من هم می خواهم کشتی بگیرم. فردا: اسم باشگاهت چه بود؟ - باشگاه شفق کرج. همان جایی که علیرضا حیدری قهرمان پرآوازه کشتی ایران و کرج هم در آن تمرین می کرد. البته الان هم آنجا تمرین می کنم. بهترین هدیه زندگی ورزشکاری که با نماینده ...
روایت همسری که شوهرش را نذر دفاع از حرم حضرت زینب(س) کرد+عکس
قره محمدی در خصوص رفتن همسرش به سوریه می گوید: مهدی دفعه اول که می خواست سوریه برود، خیلی نذر و نیاز کرد و از من هم رضایت گرفت و گفت شما باید رضایت قلبی داشته باشی تا من بتوانم بروم و گفت شما رضایت قلبی بده برای شهادتم گفتم رضایت می دهم. او برای نخستین بار توانست برود ولی محروج برگشت. بعد از اینکه دوران نقاهتش تمام شد، چون از ناحیه دست مجروح شده بود خیلی نگران بود که دیگر نتواند سلاح به دست بگیرد ...
قنبری: من هیولا نیستم
شلیک کردند. فرصت هیج کاری ندادند داخل 206 گیر افتاده بودم و نمی توانستم کاری کنم، فقط به حالت فیگور بوکس، دستانم را جلوی سرم قرار دادم و خدا مرا حفظ کرد، 9 – 8 گلوله به فک، صورت، گلو، کتف، شانه و دستانم خورد. یک انگشتم قطع شد. مردم همه جمع شدند، فکر می کردند، داعش به شهر حمله کرده و از ترس هیچ کس جلو نمی آمد. با لگد در ماشین را باز کردم و نیمه بیهوش خودم را کنار خیابان کشاندم و افتادم. آقایان ...
آرزوهایی که سقف ندارند/ پسرها همیشه مسخره ام می کردند
... او دلش می خواست همیشه متفاوت از دیگران باشد و به نوعی در کار و رشته ای که انجام می دهد به سراغ کاری برود که دیگران نمی توانند آن کار را انجام دهند. دلش می خواست تک بوده و همگان او را ببینند. او مانند همه دخترانی که عروسک بازی آرزو و عشق آنان در دوران کودکی است، کودکی نکرده است. برخلاف دختران هم سن و سالم، به دنبال بازی های خشن بودم و رفتارهای پسرانه، از خودم بروز می دادم. درصورت ...
روایت هویدا، محمدرضا شاه و منتظری در سینما حقیقت
دارد و قضاوت با مخاطب است. یکی از چالش برانگیز ترین قسمت های مستند، دادگاه اوست. بعد از تلاش زیاد متوجه شدم فیلم دادگاه هویدا وجود دارد؛ دادگاه دوم او که 4 ساعت به طول انجامید. به دست آوردن این فیلم خودش یک فیلم مستند است اما خوشبختانه این فیلم در مستند کار شد، برخی از افراد در دادگاه حضور داشتند که زنده بودند اما به رغم تلاش من جلوی دوربین نیامدند. یکی از آنها آقای صفی زاده مدیر مسئول ...
گزیده زیباترین اشعار درباره برف
... بری بودم ز ننگ بد شعاری سپیدم زان سبب کردن در بر که باشد جامه پرهیزکاری قضا بس کار بشمرد و بمن داد هزاران کار کردم گر شماری برای خواب سرو و لاله و گل چه شب ها کرده ام شب زنده داری به خیری گفتم اندر وقت سرما که میل خواب داری؟ گفت آری به بلبل گفتم اندر لانه بنشین که ایمن باشی از باز ...
انتقاد یک حافظ و مربی قرآن کریم از اوقاف قم + پاسخ مدیر قرآنی اوقاف قم
، امام خامنه ای هستم به خودم می بالم. روشن است که فعالیت های قرآنی اعم از حفظ، قرائت و تدبر در قرآن کریم، از نظر اسلام بسیار حائز اهمیت می باشد. از این رو در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هم سال هاست که طرح ملی حفظ قرآن کریم با هدف تربیت حفاظ قرآن کریم راه اندازی شده است. حقیر سال هاست به عنوان مربی این طرح با سازمان اوقاف و امور خیریه همکاری داشته ام و بحمدالله به اذعان مسئولین این نهاد ...
سلامتی، نشاط و انگیزه رهبر انقلاب بسیار بالاست/آیت الله جنتی به شدت پیگیر هیات اندیشه ورز هستند/ مقررات ...
... مجری: در مقدمه برنامه گفتم که شما اخیراً وارد فضای مجازی شده اید. چطور شد به این فکر افتادید؟ چون معمولاً خیلی از آقایان حذر می کنند و به نوعی احتیاط می کنند که وارد فضای مجازی شوند؛ چطور شد شما وارد این عرصه شدید؟ خاتمی: در رابطه با فضای مجازی مدت ها بود، چند بار تا مرز ورود رفتم، اما پا پس زدم. احساس کردم آن ضرورت بایسته را ندارد. کم کم به اینجا رسیدم که فضای مجازی هم یک منبر ...
ما تنها نبودیم. من و پسرم شروع کردیم به نجوا با سیدرضا که عکاس آن لحظه عکس گرفت و اینگونه برداشت شد که ...
اولین بار که می خواستم به حرم خانم بروم دوست نداشتم. می گفتم شوهرم شهید شده و الان پسرم باید درد بی پدری را تحمل کند آیا حضرت زینب (س) به این کار راضی است؟ اما روز دوم که رفتم بهتر شدم. روز سوم دیگر توان برگشتن از حرم را نداشتم و چند بار درخواست کردم که دوباره مرا ببرند حتی با هزینه خودم. زینبیه حال و هوای خاصی دارد آنجا به سیدرضا حق دادم که دلش نخواهد برگردد، الان افتخار می کنم که ...
پس از #ژن_برتر نوبت به آیکیوی برتر رسید! مرعشی: آی کیوی خانواده هاشمی و کارگزاران بالاست
کرمان بودم، از رادیو شنیدم که مجدد در دستور قرار گرفته و کلیات آن رأی آورده، بعد از آن به آقای پورنجاتی رئیس وقت کمیسیون فرهنگی 8 ماده پیشنهادی ارائه دادم و به 3 پیشنهاد ارائه شده از سوی دولت اضافه شد و شد قانون تشکیل این وزارتخانه؛ اما فکر نمی کردم قرار باشد خودم برای اجرای قانون و تأسیس سازمان به آنجا بروم؛ بعدها فکر کردم که چرا من را برای این مسئولیت انتخاب کردند و در نطق استعفایم هم این را گفتم که ...
آغاز به کار رسمی برند بین المللی “دیلماه” برای اولین بار در ایران
ای بود که هیچ کشاورزی در سریلانکا حق خرید و فروش چای را نداشت. تاسیس برند دیلماه، آرزوی همیشگی فرناندو فرناندو افزود: از زمانی که متوجه شدم انگلیسی ها به کارگرهای ما دستمزد پایینی می دهند و از آنها سوء استفاده می کنند و زحمات آنان را به قیمت بالا می فروشند بدون اینکه به خود کارگرها چیزی برسد با خودم گفتم چرا باید مردم ما به سختی کار کنند تا انگلیسی ها به سود برسند. از آن لحظه بود ...
گفت وگو با راننده ای که در ماشینش کتاب می فروشد
...، برایم می گوید : در واقع زمانی که تصمیم گرفتم با ماشینم به عنوان شغل دوم کار کنم، خودم علاقه مند به کتاب و کتابخوانی بودم، البته آن اوایل در ماشین کتاب نمی فروختم. فقط چند مجله و کتاب که در کتابخانه ام اضافی بود را در ماشین می گذاشتم. بعد از آن خیلی اتفاقی با آقایی آشنا شدم که ایشان در ماشین شان کتاب می فروختند، وقتی شور و شوق من را دیدند، من را راهنمایی کردند، کار من را هدفمندتر و برایش اسم ...
از ترس داعش از افغانستان مهاجرت کردیم
زندگی می کنند ، اگر داعش بفهمد هم خودش هم خانواده اش را سر می برد. این اولین باری است که مهاجرت می کنید؟ نه افغانستان همیشه درگیر جنگ و ناآرامی بوده و ما هم چند بار مهاجرت کردیم. اما همیشه مهاجرت هایمان از ترس جان بوده . اولین بار کی مهاجرت کردید؟ اولین بار وقتی من خودم جزو نیروهای مجاهدین افغانستان شدم ، خانواده ام را به خاطر اینکه امنیت جانی نداشتند فرستادم پاکستان. ...
ناگفته های سعید علی حسینی که بغضش پس از 8سال ترکید
دوگانه بگو... خود بهداد بهتر از هر کس می داند که من اصلا هیچ رقابتی با او نداشتم و اصلا نمی خواستم این طور تلقی بشود که من در حال رقابت با بهداد هستم. من فقط می خواستم بعد از چند سال به صحنه رقابت ها برگردم و باعث خوشحالی خانواده ام شوم و همه آن اتفاقات تلخ گذشته به دست فراموشی سپرده شود. هشت سال تمام هر وقت مسابقات وزنه برداری را می دیدم با خودم می گفتم ای کاش من الان زیر وزنه بودم و ...
بیابانکی: دوست دارم به عنوان شاعر آیینی شناخته شوم/ اولین شعری که سرودم برگزیده شد
ذوق به مدرسه ما رئیس مدرسه آمد سر کلاس گفت سعید بیابانکی کیه گفتم من گفتن تلفن با شما کار دارند ترسیدم گفتم مدیر مدرسه آمده سر کلاس چی شده رفتیم گفت من اصغر حاج حیدریم چند وقت شعر میگی گفتم دو روز گفت شعرت خیلی خوب بود و در این مسابقه ای که فرستادی شعرت برگزیده شده و فردا شب شعرت را بخوان و فکر کردم من رو دست انداخته یعنی چی اولین شعر آدم مگر می شود برگزیده شود بعد رفتیم من هم اولین بار بود در ...
جمهوری اسلامی و تاثیراتِ خارج نشینی!
آرمان پرس l کانال تلگرامی حسین دهباشی مطلبی به نقل از مشاور و رئیس ستاد جوانان میرحسین موسوی آورده است که به قرار زیر است؛ طبیعتا همه مطالب آن مورد تایید آرمان پرس نیست و اما خواندن آن هم خالی از لطف نیست. 1. زندگی در متن جامعه در فرانسه نه فقط شناخت من رو فرانسه به عنوان یک جامعه غربی تغییر داد که حتی روی فهم ام از مناسبات کشورخودمان هم تغییر داد. به دلایل مختلف از اینکه اوایل سفر به دلایل شخصی خیلی در مورد تاریخ ایران خواندم. دوم که در جامعه فرانسه هم س ...
سیداحمد خاتمی: اینستاگرامم تا حالا 2 مرتبه ریپورت شده است / اعضای مجلس خبرگان حقوق دریافت نمی کنند/ تلاش ...
در برنامه دست خط است: مجری: در مقدمه برنامه گفتم که شما اخیراً وارد فضای مجازی شده اید. چطور شد به این فکر افتادید؟ چون معمولاً خیلی از آقایان حذر می کنند و به نوعی احتیاط می کنند که وارد فضای مجازی شوند؛ چطور شد شما وارد این عرصه شدید؟ خاتمی: در رابطه با فضای مجازی چند بار تا مرز ورود رفتم، اما پا پس زدم. احساس کردم آن ضرورت بایسته را ندارد. کم کم به اینجا رسیدم که فضای ...
دیگر در هیچ جایزه ای داوری نمی کنم/هیچ کدام از 11 کتاب مرحله نهایی را اثر شاخصی نمی دانم
شاخصی نبودند و هیچ کدام نتوانستند نمره بالایی را کسب کنند. ضمن اینکه چند کتاب اختلاف بسیار کمی در صدر جدول داشتند. من در بررسی نمره دیگر داوران متوجه شدم که تقریبا اکثر داوران به هیچ کتابی نمره بالا نداده اند. به طور مثال اگر نمره کل را از 20 بگیریم، سه یا چهار اثر نمره 14 کسب کردند و سایر آثار نمره زیر 14 داشتند. به خاطر دارم یک بار دیگر نیز که من داور جایزه شعر جوان بودم، چنین اتفاقی رخ داد که من ...
حرف های یک سال پیش را منتشر کردند تا خرابم کنند
است که چرا در یک شرایط زمانی حساس این حواشی برای قریشی به وجود آمده! سحر قریشی از خیلی چیزها باخبر است که البته ترجیح می دهد فعلا در موردش صحبتی انجام ندهد: من در طول مدت گذشته خیلی پرکار و پرمشغله بودم. بعد از دوری که داشتم، بار دیگر در چند کار سینمایی، یک سریال و یک تئاتر حاضر شدم. باور کنید در این مدت تمام تمرکزم روی کارم بود. حواسم فقط به مسایل شخصی و کارهای خودم بود تا اینکه دیدم یک دقیقه از ...
ارگان طلایی دهه 70
... همشهری در آن سال های تازه از جنگ رها شده، صلح را به خانه مردم برد: گل و گیاه، کتاب و فیلم...آه، سال های طلایی دهه 70. عصر امید و سازندگی و زندگی... همشهری ارگان دهه طلایی 70 بود... آن سال ها که شماره های اول همشهری را آرشیو می کردم و آرزوی روزنامه نگاری داشتم هرگز فکر اینکه روزی گذارم برای کار به همشهری بیفتد را نکرده بودم: در سال76 یک کار اداری در همشهری به من داده شد که از سر چپ روی ...
اکران مستندی درباره همسر امام خمینی
فیلم سازی هستم که وارد بیت امام (ره)شدم و این، کارِ مرا بسیار سخت کرد. روزی که در اتاقی که امام پذیرای مهمانانش بودند وارد شدم بسیار سخت بود. در واقع این در از روزی که امام فوت کردند تا آن روز باز نشده بود و به دستور حاج حسن باز شد. او در پایان گفت: ساخت این فیلم شروع شد، برای من که پرتره های زیادی تا آن لحظه ساخته بودم، این فیلم یک مانیفست بود. من به شخصه از جمله کارگردانانی هستم که ...
ما کم از صلح و مذاکره نشنیده ایم اما کار سردار سلیمانی مردانگی بود / با خانواده شهدای فاطمیون ارتباط دارم
فشردگی های امتحانات دانشگاه، باز هم همیشه یک کتاب غیردرسی داشتم که بخوانم. درواقع به خودم جایزه و انگیزه می دادم که اگر تا فلان ساعت، فلان قدر از کتابم را خواندم، می روم سراغ کتاب غیردرسی ام. می خواهم وارد فضای دیگری بشوم؛ چرا فضه سادات حسینی آنقدر خودش را مدیون مدافعان حرم می داند و در صفحه اینستاگرامش در موردشان می نویسد؟ حس من به شهدا به ویژه مدافعان حرم، از جنس یک دوست داشتن ...
حتی یک روز هم تعطیلی نداشتم و در بدترین شرایط نقاره زده ام
امام رضا(علیه السلام) پیدا کنم . چه شد که به سمت نواختن نقاره رفتید؟ پدربزرگ، عموها و سه تا از برادرانم در نقاره خانه فعالیت می کردند و من به تبعیت از آنها وعشقی که به این کارداشتم این حرفه را آموختم. از نوزده سالگی به عنوان همراه و به نیابت از برادرانم در نقاره خانه مشغول شدم و کار نواختن را انجام میدادم. بسیار به کارم علاقمند بودم و هر روز برای انجام وظیفه می آمدم. حتی یک روز هم ...
نگاهی به سرگذشت جذاب و خواندنی یک خلبان
غلامحسینی در تابستان 62 سقوط می کند و وی مدتی به اسارت دموکرات ها درمی آید. عملیات ایجکت به این سادگی ها نیست. شرایط خاص می خواهد؛ باید با هر دو دستم دستگیره پرش را می گرفتم و خودم را می چسباندم به صندلی، گردنم را تا حد ممکن پایین می گرفتم و در کمترین زمان ایجکت می کردم و بیرون می پریدم... من در زمانی کمتر از چند دهم ثانیه به بیرون پرتاب شدم. لحظه ای بعد، انگار محکم مرا بکوبند به دیواره کوه، با ...
احمد مرد جنگ و زندگی بود!
حمام را گرم کرده است و منتظر احمد است که برگردد. صبح روز دهم یکی از دوستان او به نام محمدرضا سعادت پور به منزل ما آمد. سراغ حاج آقا را گرفت. وقتی که رفت، گفتم اصلا یادم رفت سراغ احمد را بگیرم. چادرم را سر انداختم، به داخل کوچه رفتم که سراغ احمد را بگیرم دیدم با شوهرم سوار ماشین است. همان لحظه شستم خبردار شد که احمدم شهید شده. به سپاه رفتیم، وقتی مطمئن شدم که شهید شده خودم را محکم نگه داشتم. خم به ...
دیگر در هیچ جایزه ای داوری نمی کنم/هیچ کدام از 11 کتاب مرحله نهایی را اثر شاخصی نمی دانم
شاخصی نبودند و هیچ کدام نتوانستند نمره بالایی را کسب کنند. ضمن اینکه چند کتاب اختلاف بسیار کمی در صدر جدول داشتند. من در بررسی نمره دیگر داوران متوجه شدم که تقریبا اکثر داوران به هیچ کتابی نمره بالا نداده اند. به طور مثال اگر نمره کل را از 20 بگیریم، سه یا چهار اثر نمره 14 کسب کردند و سایر آثار نمره زیر 14 داشتند. به خاطر دارم یک بار دیگر نیز که من داور جایزه شعر جوان بودم، چنین اتفاقی رخ داد که من ...