سایر منابع:
سایر خبرها
حکایت مادری که با فرزندان دوقلویش حافظ کل قرآن شدند
... بچه ها به عمل و کردار ما پدر و مادرها خیلی نگاه می کنند و مطالب را از رفتارهای ما برداشت می کنند، این حرف پسرم که چرا تو خودت شروع به حفظ قرآن نمی کنی، تلنگری شد تا من هم حفظ را شروع کنم و چون دائم با بچه ها به کلاس حفظ قرآن در رفت و آمد بودم و آنها را می بردم و می آوردم از کلاس، من هم پشت در کلاس می نشستم پیش گفتم بزار یک بار هم که شده شانس خودم را امتحان کنم و حدوداً یک سال بعد از بچه ها ...
حادثه ها
ظهر چهارم آذرماه سال جاری مأموران کلانتری 141 شهرک گلستان در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند که جسد غرق در خون یک مرد جوان در خیابان کوهک کشف شده است. دقایقی بعد از اعلام این خبر قاضی دشتبان؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت، به همراه اکیپ تشخیص هویت آگاهی در محل کشف جسد حاضر شده و تحقیقات درباره این قتل آغاز شد. تحقیقات اولیه حاکی از آن بود که مقتول با ضربه چاقو به سفیدران پایش به قتل رسیده است و ...
صاحبان تفکر "ژن خوب" نژاد پرستند
این بوده به دلیل زحماتی که پدر شما در عرصه ی دفاع مقدس کشیده است و به خاطر علاقه ای که به انقلاب داشته خیلی از افراد سمت شما می آیند و تشکر می کنند. برخی توقع دارند که شما هم یک حجت الاسلام والمسلمین پسر باشید درحالی که من حجت الاسلام نیستم و درس دانشگاهی خوانده ام و بخش خوشایندش این است که انسان های بسیار شریفی که به نظام و انقلاب و حضرت آقا و ولایت فقیه علاقه دارند، محبتی که به انقلاب دارند را به ...
مکتب نجف اشرف نگاهی از بیرون
در خطبه های نخست انتقاداتی را متوجه حوزه نجف اشرف کرده بود٬ به تدریج سمت و سوی انتقادی گرفت و در آخرین خطبه های خود به شدت علیه صدام موضع گرفت که منجر به ترور ایشان توسط صدام شد. دوستداران ایشان هدف پذیرش مرحعیت توسط آقای محمد صدر را رونق دادن به حوزه های علمیه و رسیدگی به فقرا عنوان کرده اند. مساله جانشینی و جایگزینی یک مساله مهم است که البته در نهادهای علمی مدرن در دنیا، به دلیل رویه ...
به پدر گفتم: حمزه را ماهی ها خوردند!
: آخر فرمانده مان که نیست، چطور و با کدام دستور برگردیم. من هم گفتم: در نبود فرمانده من فرمانده هستم و لذا باید حرکت کنیم به عقب و هر کس نیاید، اگر بلایی به سرش بیاید، خودش مقصر است. بچه هایی که شهید شده بودند را جمع کردیم، مجروحین هم آماده شدند، به سمت منطقه خودی حرکت کردیم، من که سردم بود، کلاه یکی از عراقی ها را به سر گذاشتم و دستم هم که زخمی شده بود، باندپیچی کرده بودم. مسیر طولانی را طی ...
مرگ سالانه 100 ایرانی با مصرف مشروبات الکلی
.... اما آن فرد شروع به فحاشی به دوست صمیمی خود کرد و سرانجام این موضوع با قتل پسر جوان توسط فرد مست پایان یافت. پسر 16 ساله ای که به جرم شرکت در نزاع منجر به قتل بازداشت شده است، در مورد روز نزاع و وقوع قتل گفت: در پارک نشسته بودم که پسر جوانی با من چشم در چشم شد. گفتم نگاه دارد که من را به باد کتک گرفت. چون حالت عادی نداشتم از دایی ام کمک خواستم که او به هواداری من وارد نزاع شد. در ...
ما همه یک خانواده ایم
ویولون مندلسون بود و از شنیدن آن بسیار هیجان زده شده بودم. هیچ وقت سنتور را ادامه ندادید؟ تینا جامه گرمی: نه؛ موسیقی سنتی در آن زمان مورد علاقه ی من نبود. نگار جان شما چطور؟ نگار نوراد: خانواده ی من کاملا یک بستر فرهنگی داشتند و همین باعث شد تا به سمت هنرستان بروم. پسر عمه ی من پیانو می نواخت و الان هم در خارج از ایران آهنگسازِ فعالی است؛ او مرا به موسیقی کلاسیک تشویق می کرد. ویولون سل ...
زخمی که هرگز التیامی نخواهد داشت
را از سمت اتاق شیشه ای به سمت درب سالن چرخاند، یک پیرمرد لاغر اندام با موهای جوگندمی و رنگی پریده، هاله ای از اشک در چشمانش که عینکش(طبی) روی پیشانیش گذاشته بود با کمر نیمه خمیده(مقداری متمایل به جلو) و دستانی لرزان به طرفم آمد بدون داشتن هیچ لهجه ای و مودبانه با صدای که غم در آن موج می زد، پرسید: کارمندان این اداره کجا هستند و کی می آیند . به خاطر این که تنها بودم مقداری ترس وجودم فرا ...
شرط میلیاردی برای بخشش کشاورز قاتل
آن درگیری شروع به فحاشی کرد و دست به چاقو شد. من که به خاطر رفاقت چندساله از او انتظار این حرف ها را نداشتم ناراحت شدم و وقتی چاقو از دست او به زمین افتاد آنرا برداشتم و ناخواسته به سینه اش ضربه زدم. متهم بعد از این توضیحات و بازسازی صحنه جرم، روانه زندان Prison شد و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه رسیدگی به پرونده متهم ...
پریسا مرا به خانه اش دعوت کرد، اما وقتی آنجا رسیدم مرا گرفتند و!+ عکس
بترسانم که یک ضربه به او خورد و فرار کردم.به هیچ عنوان هم قصد وانگیزه ای برای قتل نداشتم.حالا هم از خانواده مقتول درخواست می کنم به خاطرخدا مرا ببخشند وبه جوانی ام رحم کنند. من به هیچ عنوان قصد کشتن Killing کسی را نداشتم و آن شب هم فقط برای کمک به دخترشان او را به خانه رساندم. قضات پس از شنیدن اظهارات متهم وارد شور شدند و پسر جوان را به قصاص محکوم کردند. ...
رضایت مادر شرط دفاع از حرم
مردم نیوز : معنای شهادت را از 11 سالگی با شهید شدن دایی اش در افغانستان به خوبی درک کرده بود. عاشق مداحی بود و این علاقه تا جایی پیش رفت که برای یادگیری مداحی به ایران آمد. چند ماهی نگذشته بود که به مادرش پیام داد وضع سوریه خیلی خراب است و اجازه بده برای دفاع از حرم اهل بیت بروم که مادر به دلیل سن کم اجازه نداد. اما پدر همان ابتدا اجازه داد و خود راهی دفاع شد. او به قدری برای مادر احترام ...
متهم: کاش این حادثه یک رؤیا بود + عکس
بعد اما محمد 31 ساله خودش را عامل قتل معرفی کرد و گفت در دفاع از خودش و خواهرزاده اش دست به چاقو شده است. او در شرح ماجرا گفت: از خوزستان به خانه خواهرم آمده بودم تا دیداری تازه کنم. هر بار که به تهران می آمدم با پسر خواهرم و دوستانش گشتی در خیابان ها می زدیم. آن شب نیز همراه خواهرزاده ام و یکی از دوستانش به پارک رفته بودیم و با هم در آلاچیق نشسته بودیم. در حال صحبت بودیم که ...
دست هایی که آنها را فلج کرد
برای سرپا شدن او از هیچ کاری دریغ نکرده اند: همه تلاش شان را می کردند که من خوب بشم. می گفتند حاضرند گدایی کنند اما من سرپا شوم. پدرم یک بار رفت پیش دکترم و گفت تو رو قسم میدم به من بگو اگر بچه ام خوب میشه ببرمش خارج. مامان بابام هر هفته میومدن تهران سر می زدند بهم. خودم هم گاهی می رفتم پیش شون . فکر و خیال تا مدت ها نمی گذاشته او حتی یک لیوان آب خنک با خیال راحت بخورد. تا چند ماه خودش را ...
برای دفاع از خواهرزاده ام مجبور به قتل شدم
خواهیم بنشینیم. آنها به خواهرزاده من حمله کردند و می خواستند او را بزنند و من هم در حمایت از خواهرزاده ام وارد دعوا شدم. چاقویی همراهم بود، آن را بیرون آوردم که مقتول را بترسانم و عقب برود. در همین حین مقتول به سمت من حمله کرد که باعث شد چاقو به او برخورد کند. متهم در پاسخ به این سوال که چرا با خودش چاقو حمل می کرد، گفت: از آنجایی که در یک برنامه تلویزیونی دیده بودم که در تهران خیلی زورگیری می شود ...
محاکمه عامل جنایت در آلاچیق
با سگک آن چند بار ضربه هایی به دو خواهرزاده ام زد. من برای دفاع از خودمان، چاقویم را از جیبم درآوردم و در هوا تکان دادم. در همین لحظه، مقتول به سمت من آمد و چاقو در بدنش فرو رفت. از ترس، متواری شدم اما دو روز بعد خودم را به کلانتری معرفی کردم . در ادامه دادگاه، یکی از خواهرزاده های متهم به عنوان شاهد در جایگاه ایستاد و گفت: ما آن روز همراه دایی ام در آلاچیق بودیم که مقتول آمد. او کمربندش را باز کرد و ضربه هایی به ما زد. دایی من چاقو داشت. درگیر شدیم و چاقو به بدن مقتول اصابت کرد. در پایان دادگاه متهم بار دیگر از اولیای دم درخواست بخشش کرد و قضات نیز برای صدور حکم وارد شور شدند. ...
از ماجرای بستن عمامه تا پیامکی که به دادم رسید
نیست آخرش چه شد که همه با شور دنبال یک نفر افتادند . از بخت بد آن یک نفر، مسیری که به سمت عمامه بود را انتخاب کرد ! زبانم بند آمده بود . فقط در بهت و ناباوری با چشم دنبالش می کردم . او می دوید و جماعتی از بچه ها خنده کنان دنبالش ! به عمامه که رسید ، یک پرش کوچک زد و رفت . حالا فقط امیدوار بودم تا بقیه هم از روی عمامه بپرند ! بچه ها رد شدند ، اما یکی شون ...
برادرکشی به خاطر اعتیاد + عکس
کرد و درگیری مان بالا گرفت، نفهمیدم چطور شد با ضربه های چاقو او را زخمی کردم. برادرم غرق در خون کف خیابان افتاد و من از شدت ترس فرار کردم. من قصد قتل نداشتم و فقط می خواستم برادرم بترسد و برای همیشه اعتیادش را ترک کند. متهم به قتل با صدور قرار قانونی روانه زندان شد.
طاهر احمدزاده؛ استانداری که سوار دوچرخه می شد
دوران استانداری خراسان (مشهد - 1386) شما بعد از انقلاب عهده دار استانداری خراسان شدید. چه شد که این سمت به شما پیشنهاد شد؟ - بعد از انقلاب، در تهران بودم و می خواستم برای ملاقات با خواهرم که در زمان انقلاب و دوران زندان ما زحمت زیادی کشیده بود، به افغانستان بروم. یک دفعه پیشنهاد استانداری خراسان از طرف مرحوم بازرگان و وزیر کشور به من شد. نپذیرفتم چون می خواستم به سفر بروم و آن ...