تعارف کرد.امام امتناع کرد و فرمود: به خدا قسم که هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده،مرا معاف بدار ، متوکل قبول کرد، بعد گفت: پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق ده حضرت پاسخ دادند: من اهل شعر نیستم و کمتر،از اشعار گذشتگان حفظ دارم ، متوکل گفت: چاره ای نیست،حتما باید شعر بخوانی ، امام شروع کرد به خواندن اشعاری که مضمونش به شرح ذیل است؛ قله های بلند را برای ...
خود گفتم شاید متوکل او را خواسته تا به قتل برساند. تصمیم گرفتم همان جا بمانم تا او را ملاقات کنم. مدتی بعد سواری آهسته به کاخ متوکل نزدیک شد. باوقار و شکوهی خاص بر اسب نشسته بود و مردم از دو طرف او را همراهی می کردند. به چهره اش که نگاه کردم، محبّتی عجیب از او در دلم افتاد. ناخواسته به او علاقه مند شدم و از خدا خواستم که شرّ دشمنش را از او دور گرداند. او از میان جمعیت گذشت تا به من رسید. من در ...
اما همانطور که شاهد بدید بعد از این جنایت در داخل ایران، انگلیسی ها یک فرقه دیگر را در لندن تا سفارت ایران فرستادند تا به آنجا تعرض کنند. وی گفت: این فرقه ها وظیفه اقدامات راهبردی دارند ولی از آن ها به اصطلاح استفاده دم دستی می کنند و همین به خوبی نشان می دهد که دشمن به آخر خط رسیده است. وی افزود: این شهدا و خون های پاک آنها برای رسوا کردن ماهیت این فرقه ها و توطئه های مربوط ...
پلیس آگاهی رفتم. چرا پیش پلیس رفتی؟ لیلا تحت بازجویی بود و با من تماس گرفتند برای تحقیقات بیشتر به اداره پلیس بروم، کسی را نکشته بودم و به همین خاطر پیش پلیس رفتم که دستگیر شدم. چرا همان ابتدا به قتل اعتراف نکردی؟ قرار بود لیلا پس از آزادی برای من وکیل بگیرد و خانواده شوهرش را راضی کند که مرا ببخشند اما وقتی دیدم خبری از لیلا نیست و عذاب وجدان آزار می داد ...
داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکهٔ پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم؛ اما چند روز بعد به عنوان مظنون دستگیر شدم و رازم فاش شد. او بعد از این ماجرا به سه قتل دیگر هم اعتراف کرد؛ و در صبح 29 شهریور 1396 در ملأعام در پارس آباد اعدام شد. آتنا در 21 تیر 1396، با حضور جمعیتی انبوه در پارس آباد مغان به خاک سپرده شد. * مرحله یک شانزدهم نهایی جام حذفی فوتبال و ...
راهی تهران شدند و در نهایت صبح دیروز با کمک کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قاتل فراری را در یکی از خیابان های مرکزی تهران بازداشت کردند. متهم پس از دستگیری با اعتراف به قتل اعضای خانواده اش گفت: مدتی بود که با نامادری ام مشکل داشتم. روز حادثه پس از مشاجره لفظی با نامادری ام اسلحه شکاری که داخل خانه بود، برداشتم و به طرف اعضای خانواده ام شلیک کردم. آنها خونین نقش بر زمین شدند و من هم از ...
وارد مغازه اش شدم پدرم را غرق در خون دیدم. پدرم گفت که چند مرد او را زخمی کرده و از محل گریخته اند. در حال بردن پدرم به بیمارستان بودم که متوجه شدم چند مرد پژو سوار مرا تعقیب می کنند. پدرم را به بیمارستان بردم، اما او فوت کرد و الان احتمال می دهم مردان پژو سوار عاملان قتل پدرم هستند. مأموران تحقیقات گسترده ای را به دستور بازپرس جنایی برای شناسایی عاملان قتل مرد جگرکی آغاز کردند. ...
جوان و موسیقی شنیدم. هر چه زنگ زدم کسی جواب نداد و چند دقیقه بعد نگهبان به سراغم آمد و از من خواست برج را ترک کنم. می دانستم که مهران از او خواسته تا مرا از آنجا دور کند. به ناچار به لابی برج رفتم و منتظرماندم تا به هرشکل ممکن با مهران صحبت کنم که ناگهان صدایی آمد و متوجه شدیم که مهران به پایین پرتاب شده است. ازسوی دیگر کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بررسی هایشان دریافتند که ...
خانه
