سایر منابع:
سایر خبرها
پایان خونین دورهمی شبانه 7 دختر و پسر در شمال تهران
خانه تنها زندگی می کرد. با این که 22 سالش بود، خیلی نترس و شجاع بود؛ همه کارهای زندگی اش را خودش پیش می برد و به کسی نیاز نداشت. تفریح و دورهمی هم پای ثابت برنامه ها بود. یک اکیپ بزرگ و خوشگذران که همه جا با هم بودیم البته بیشتر دورهمی بود، یعنی خانه یکی از بچه ها جمع می شدیم. تا جایی که من اطلاع دارم، آن شب هم از میهمانی بازمی گشتند که تصادف کردند. چگونه از این حادثه مطلع شدی؟ ...
استاد انصاریان:هیچ کسی نمی تواند انسانی را به زور وارد بهشت یا جهنم کند
من این حرف را قبول نمی کنم، نگو که مرا به گناه کشیدند و بگو خودم به گناه کشیده شدم. استاد انصاریان به 6 خصلتی که پیامبر برای ورود انسان ها به بهشت بر آن سفارش داشته اشاره و تصریح کرد: اذا حدثتم فلا تکذبوا ، اول، آدم های راستگویی باشید و به خودتان راست بگویید. به پروردگار، زن و بچه تان، به مردم در خرید وفروش هایتان راست بگویید. دوم، به وعده تان عمل کنید. سوم، امین همهٔ مردم باشید. چهارم ...
راز سالم ماندن کتابخانه امیرالمؤمنین(علیه السلام)
بودیم که از خلق خدا هم محبت دیدیم، پدرمان نه فقط به زن و بچه اش به خلق خدا هم محبت داشت، تکه کلامش به آدم ها این بود که شما جان و روح من هستید، بارها که دوستانش را دو سه ماه نمی دید به آغوش می کشید و به شدت گریه می کرد. چرا من شما را دو ماه ندیدم بی تابی می کرد. خیلی حالت عاطفی داشت، یعنی اینکه من پدرم را کم می دیدم، از روی بی مهری اش و بی توجهی اش نبوده است، بلکه طبیعت عشق اقتضا کرده ...
موزه عروسک های کاشان به روایت تصویر
یاد خاطرات سرحالش کرده بود از همسرش خواست عروسکها را بیاورد و عروسکهایی که تا ساعتی پیش خبری از آنها نبود، از انتهای آشپزخانه و داخل پیتی حلبی بعد از دهها سال بیرون آمدند و امروز قدیمیترین عروسکهای مجموعه ما هستند. بعد از این مجموعه، در اصفهان هم خیمه شب باز دیگری به اسم حسن لوئیان، ملقب به حسن حقّه باز معرفی شد و گفتند خودشان فوت کرده و فرزاندنش کمک خواهند کرد. ما رفتیم و این آقا زنده بودند و دو ...
ماجرای نفوذ یک پاسدار منافق در قلب اطلاعاتی انقلاب
و بعدها وزرات اطلاعات، در مصاحبه ای درباره نفوذ منافقین در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور گفت: در ابتدای انقلاب، بچه های سازمان مجاهدین خلق در همه ارگان های حساس حضور داشتند، در دادستانی بودند، در دستگاه قضایی تا حد دستیار قاضی بودند، در حزب جمهوری اسلامی هم حضور داشتند. مرکزیت سازمان از مقطعی به بعد به نیروهایش اعلام کرد که غیرعلنی کار کنند و هویت سازمانی خود را پنهان کنند. کلاهی، کشمیری، جواد ...
آداب و رسوم عید نوروز در تاجیکستان
کوهی می کشند. رنگ سفید در روزهای نوروز نقش نمادین دارد و همه جا به چشم می خورد. درحالی که بانوان و کودکان سرگرم آرایش خانه هستند، مردان خانواده شاخه های بلند درختان را می برند و با کارد روی آنان گل می تراشند. پس از آن شاخه های آراسته را با ندای ˈشاگون بهار مبارک!ˈ وارد خانه می کنند و در سوراخ های پنج ستون خانه استوار می کنند. در روز نوروز دخترهای جوان با لباس های تازه و رنگارنگ ...
ماجرای دیدار رهبر معظم انقلاب و رهبر 94 ساله چین / کروبی اهرم تعادل مجلس ششم بود
و سکه ضرب کردند و حد جاری می ساختند. مبارزان جنوب، مانند رئیسعلی دلواری فتوای جهادشان را از ایشان می گرفتند. رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه از آنجایی که از طرف مادر مرتبط به استان فارس و شهر لار هستیم، مسقط الراس (زادگاه) ما شهر لار است، بیان کرد: از طرف پدری نیز مرحوم آیت العظمی شیخ علی محمد نجفی بروجردی پدر بزرگ ما هستند که ایشان پس از مهاجرت ...
حلقه را از من بگیر، بسکتبال را نه| یادداشتی بر سریال One Tree Hill
درخت را جذاب کرده، حضور عنصری قدرتمند و هیجان انگیز به اسم بسکتبال است. همان طور که گفتم در کنار همه اتفاقات ملودرامی که در سریال رخ می دهد، آن چیز که همیشه به عنوان پای ثابت ماجراها وجود دارد، بسکتبال است. بسکتبال را نمی توان از این سریال حذف کرد. همان طور که نمی توان آن را از زندگی مردم آمریکا حذف کرد. این سریال با همکاری دو شبکه The WB و ، The CW ساخته شده. رشد بینندگان آن از ابتدای ...
بسته شعری به مناسبت ولادت حضرت جواد الائمه (ع)
رهگذرت را در همه مولود های قوم پیمبر هیچ کسی نیست از تو با برکت تر لطف تو را از ازل زیاد نوشتند آینه ات را خدا نژاد نوشتند خاک سر راه تو بهانه ی خلق است خاک مرا از همین بلاد نوشتند ایل و تبار مرا مرید نوشتند ایل و تبار تو را مُراد نوشتند هر چه خدا جود داشت داد به دستت نام تو را این چنین، جواد نوشتند یا ...
برازجان رؤیا، بازگشت خاطره
به صدای بلند ترانه ای دلهره آور را می خواندند که می گفت هرکسی پایش بر خاک است، پدرش در سفر و مادرش در کپر می میرد و همین جدالی پر شتاب همراه با جار و جنجال را برای سوار شدن بر دربی که در حال تاب خوردن و سرگردان میان باز و بسته بود بر می انگیخت. در این میان مردهایی که از بازار و باغ و بنایی با تنی خسته و گام هایی سنگنین به خانه باز می گشتند، خاموش از کوچه ها می گذشتند، اما ورودشان به خانه همه را ...
چند برداشت از زندگی پر فراز و نشیب مرحوم محمدعلی ابوترابی
، تمام ظروف در کمدها، دکورها، آینه ها و وسایل مطب دکتر را شکستند و بعد آمدند به اتاقی که زن ها و بچه ها در آن جمع شده بودند. سر دسته ی آن ها که سروان جوانی بود با جملات رکیک به طرف صدیقه خانم حمله کرد و او را با قنداق اسلحه روی زمین انداخت و بعد سر اسلحه را روی سینه ی او گذاشت و گفت: زود باش حرف بزن، دکتر کجاست؟ یالا اگر جونتو دوست داری حرف بزن . سروان نعره ای کشید و شروع کرد به تیراندازی، چند ...