سایر خبرها
زندگی سیاسی فائزه از مجلس پنجم تا بازداشت مهدی
بود که بازدید ما از مسجد رفاعی چند روز قبل از یکی از مراسم هایی که مربوط به شاه می شد؛ حالا یا تولد یا فوت او بود. یکی از افراد سلطنت طلب هم آمده بود تا آنجا را برای مراسم آماده کند. ظاهرا فردا یا پس فردای آن روز قرار بود جمعیتی به آنجا بروند. او دید که ما چادری هستیم و از ایران آمده ایم، شروع کرد به انتقادکردن از شرایط ایران و ما هم شروع کردیم به دفاع کردن. شاید یک ساعت تمام ما آنجا بحث کردیم ...
کشیدن سیگار کنار اجساد خانواده
. در این مدت همیشه به فکر او بودم هر چند که دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه چند روز قبل تلفن او را به دست آوردم. وقتی تلفنی از او خواستگاری کردم گفت که عروس شده است و دیگر مزاحم او نشوم. پس از این خیلی عصبانی شدم تا اینکه ساعتی قبل با مادرم به خاطر همین موضوع مشاجره کردم. وقتی از مادرم علت نرفتن به خواستگاری را سؤال کردم گفت که خانواده اش دخترشان را به من نمی دادند و همین موضوع مرا بیشتر عصبانی کرد ...
پول های وحشتناک، سلیقه های وحشتناک تر
اما قبل از آن باید یک سری چیزهایی بگویم و توجه کنی. چند درخت نشانم داد و گفت من با اینها خاطره دارم. من هم تمام درخت ها را نگه داشتم. حتی از شهرداری تقدیرنامه گرفتم. اما صاحب کار فوت کرد و خانه را فروختند و تمام درخت ها ریشه کن شد! کارکردن با کارفرماهای دولتی چگونه است؟ اوایل انقلاب که دفتر مهندسی سروند را داشتیم، با کارفرماهای دولتی کار می کردیم. آنجا هم همین مشکل بود که خیلی ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بر چاپخانه شلوغ است برای همین یواشکی 100 نسخه گرفتیم و رفتیم اما آقای طوسی که رفته بود بقیه کتاب ها را بگیرد، توسط ساواک دستگیرش کرده بودند. ما هم همان 100 کتاب را بردیم و در تهران توزیع کردیم. مادر نگاهی به پدر می کند و دست های او را به آرامی می فشارد و می گوید: چند روز بعد آقای محسنیان را دستگیر کردند و همه جا را سرک کشیدم و دست آخر بعد از سر و کله زدن با ساواکی ها، گفتند بردیمش دیدگاه لشکر ...
شعبانی: خودمان هم جوسازی حقوق بشری غرب در ایران را باور کردیم/ سلیمی نمین: موضع برخی مسئولین در برابر ...
سال پیش، ما را در موضع انفعالی قرار دهند. سلیمی نمین: قطعاً با فرمایش ایشان موافق هستم که برخی دولت های ما در برابر غرب منفعل بوده اند، یعنی در برابر هجمه هایی که غربی ها در زمینه حقوق بشر انجام دادند، برخورد حقارت آمیز داشتند. من به یاد دارم اوایل انقلاب یکی از دیپلمات های ما در انگلیس به حج رفته و پس از بازگشت، در خانه اش به مناسبت بازگشت از حج یک گوسفند قربانی کرده بود ...
هشت علت برای اینکه ایران شما را سورپرایز کند
آشپزی داشت و هر چند وقت یک بار به کشورهای مختلف سفر می کرد تا نحوه پخت غذا در جوامع مختلف را ببیند، او می نویسد: وقتی برای گرفتن ویزای سفر به ایران در سفارت ایران نشسته بودم، یک خانم ایرانی به آرامی روی شانه ام زد و گفت: کافی است به بازار بروی و وانمود کنی گم شده ای، مسلماً یک نفر تو را به خانه خود خواهد برد. در نخستین روز سفرم به ایران، با مرد جوان نسبتاً بداخلاقی آشنا شدم و او ...
بچه ها در قاب عکس اتاقم می خندند
همسرم به مأموریت یک روزه رفته است و امشب بر نمی گردد. با این حساب فردا هم که کشیک من است؛ تقریباً سه روز کامل، همدیگر را نمی بینیم و گفت وگوی خاصی جز چند پیامک و دقایق کوتاهی تماس تلفنی بین مان اتفاق نمی افتد. این روند عادی زندگی مان شده که بعلاوه احتساب استراحت ها و خستگی در کردن های بعدش، یعنی در شبانه روز ما معاشرت محدود چند ساعته ای با هم داریم. دلم کمی گرفته و عجیب هوای ...
طولانی ترین شب خندوانه ای با حضور مهران احمدی
در جدایی از خانواده به خاطر کار مهران وجود دارد، تعریف کرد. بعد از این ها بحث سیاسی تر شد و احمدی در جواب اینکه اگر رئیس جمهور می شد چه کار می کرد، اظهار داشت: باتمام کسانی که به محیط زیست احترام نمی گذارند برخورد وحشتناکی می کنم، مثلا آن هایی که از ماشین چند صد میلیونی شان آشغال پرت می کنند را مجبور می کنم تا به مدت یک هفته همان محل را نظافت کنند! وی افزود: من گاهی واقعأ در ...
روایت جالب خبرنگار گاردین از سفر به ایران
روز سفرم به ایران، با مرد جوان نسبتاً بداخلاقی آشنا شدم و او آدرس خانه شان را به من داد و از من دعوت کرد روز بعد پیش مادرش بروم و این آغاز برنامه ای بود که هر روز صبح سه تا چهار ساعت به آپارتمان آنها در حومه یزد می رفتم و همراه مادرش پخت و پز ماهرانه غذاهای ایرانی را می دیدم.ایران نسبت به آنچه ما در رسانه ها می بینیم، بسیار پیچیده تر، فرهنگی و دارای جامعه ای چند بعدی است. اینجا دلایلی دارم که چرا ...
جاهلیت مدرن
، صورتش از فرط ناراحتی سیاه می شود و مملو از خشم می گردد. از قوم و قبیله ی خود به خاطر بشارت بدی که به او داده شده، متواری می گردد و نمی داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاک پنهانش کند. چه بد حکمی می کنند. در زمینه ی زنده به گور کردن دختران، وقایع وحشتناکی در جامعه عرب قبل از اسلام رخ داده که در تواریخ به تفصیل آمده است. بدین ترتیب می توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرج و برهنگی، تکبر و خودخواهی ...
خواب ابدی در خانه طلبکار
قبول کردم که خودرو را به جای پول نقد قبول کنم. مصطفی اما حاضر به دادن خودرو هم نشد و هر روز وعده دروغ می داد. روز حادثه در خانه اش رفتم تا شاید با فریب همسرش بتوانم اسناد خودرو را به دست بیاورم که ناکام ماندم. ساعتی بعد از ماجرا بود که مصطفی به خانه من آمد و سر این موضوع با هم مشاجره کردیم. هر طور که بود او را آرام کردم و با هم شیشه کشیدیم. او بعد از مصرف مواد خوابید. من هم برای انتقام رشته ...
بیست و یکمین بخش دفترچه خاطرات افغانستان منتشر شد
در خوست ایجاد شده بود به مورد اجرا گذاشتند. چون این تاریخ ها روز های پایانی هفته یعنی پنجشنبه شب و جمعه بود (که تعطیل است)، بیشتر سربازان در حال آماده باش نبودند و پخش و پلا شده و به خانه هایشان در همان منطقه رفته بودند. شهر خوست شب به کنترل نیرو های شورشی درآمد. فرماندهٔ تیپ کماندویی ششصدوشصت وششم در این عملیّات کشته شد. جمعه بعد از ظهر نیروهای تازه نفس حمله کردند و خوست بار دیگر به تصرّف نیروهای ...
قتل همسر بر اثر اختلالات روانی در آزادشهر
و شب حادثه از همسرم خواستم به مغازه که متصل به خانه یمان بود بیاید ،زمانی که روی صندلی نشست بی اختیار با روسریش او را خفه کردم که با سرو صدای فرزندانم به خودم آمدم و متوجه قتل همسرم شدم. وی با اشاره به بیمارش که تا کنون به چندین پزشک متخصص مراجعه داشته ادامه داد : گاها" بعلت بیماریم به همسرم شک میکردم و با او مشاجره میکردم ولی تا کنون وی را کتک کاری هم نکرده ام . فرمانده انتظامی شهرستان آزادشهر در پایان گفت : پس از تکمیل شدن پرونده ، متهم برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضائی معرفی شد. انتهای پیام/ ...
جدایی، پایان پرداخت قبض های سنگین
جوان می پرسد: حالا توضیح بده که ماجرا چیست؟ مرد جوان که آرام تر شده در توضیح ماجرای زندگی اش می گوید: آقای قاضی همسرم در زندگی مرا درک نمی کند، من دیگر طاقت لجبازی های او را ندارم. شش سال پیش در جریان یک سفر کاری با فریبا آشنا شدم. او همراه خانواده اش به سفر آمده بود که برای نخستین بار یکدیگر را دیدیم و سر صحبت بین ما باز شد. از آن روز به بعد آشنایی ما شکل گرفت و به هم علاقه مند شدیم ...
روستائیان جوان دادند و خون دل خوردند تا آقازاده ها در کنار سد لتیان خوب بخورند! / خاندان هاشمی در مقابل ...
... یک نفر چینی پیش بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزله ای به قدرت 8/6 ریشتر در تهران روی خواهد داد. به همین خاطر بسیاری از مردم از تهران سفر کرده یا از خانه بیرون رفته اند. آمدن ما به لتیان هم بی ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچه ها آمدم. با هلیکوپتر به سد لتیان آمدیم.... دوشنبه 31 تیر 1370 – 10 محرم 1412 (روز عاشورا) : امروز عاشورا است. تا ساعت هشت ...
7 راه کاهش اضطراب در محل کار!
و بی توجهی به خودمان است! امروز آخرین شماره مجله Successرا می خواندم و با مقاله ای بسیار جذاب مواجه شدم. وقتی خواندم دیدم بسیار کاربردی و واقع بینانه است. بلافاصله تصمیم گرفتم آن را ترجمه کنم و در اختیار دوستان همیشگی موفقیت قرار بدهم. البته تغییرات بسیار کوچکی در متن ایجاد کردم تا روان تر و قابل فهم تر شود. کدام یک از شما می توانید ادعا کنید در محل کار هیچ نگرانی و اضطرابی ندارید؟ پس ...
لاله صبوری :از وقتی یادم هست مادر بودم
باردار شدم. وقتی تازه وارد 18 سالگی شدم پسر اولم بهداد به دنیا اومد، گاهی وقت ها با دوستانم به شوخی می گوییم من از وقتی یادم هست مادر بودم و اصلا نمی دانم زندگی بدون مادرشدن چه طعمی دارد. در هرحال به نظر من، مادرشدن باعث کامل شدن یک زن می شود. آنهایی که تجربه این حس را دارند به خوبی می دانند که بعد از تولد یک بچه، یک زن به لحاظ اخلاقی تغییرات زیادی می کند و از این جهت وارد یک فاز متفاوت از ...
در هر جامعه ای نقطه پیشرفت و سقوط نهاد ارزشمند، خانواده است
بود که می گفت قبل از ازدواج دوست پسری داشتم که وقتی چند سال بعد ازدواج کردم متوجه شدم او هنوز مجرد است، دلم برایش سوخت و برای اینکه او را از تنهایی در بیاورم و نگذارم غصه بخورد تا اینکه همسرم از تلفن همراهم متوجه موضوع شد و پیگیری کرد و حالا می خواهیم طلاق بگیریم. وی تکمیل کرد: مورد دیگر خانم دانشجویی بود که اتفاقا باردار هم بود و آمده بود مشاوره و می گفت در دانشگاه با یکی از هم کلاسی ...
لاله صبوری: از وقتی یادم هست مادر بودم
کردم و در 17 سالگی ام باردار شدم. وقتی تازه وارد 18 سالگی شدم پسر اولم بهداد به دنیا اومد، گاهی وقت ها با دوستانم به شوخی می گوییم من از وقتی یادم هست مادر بودم و اصلا نمی دانم زندگی بدون مادرشدن چه طعمی دارد. در هرحال به نظر من، مادرشدن باعث کامل شدن یک زن می شود. آنهایی که تجربه این حس را دارند به خوبی می دانند که بعد از تولد یک بچه، یک زن به لحاظ اخلاقی تغییرات زیادی می کند و از این ...
مردی که بنیانگذار تیم فوتبال صنعت نفت آبادان
غیر از من هیچکس را نداشتند، در همان فاصله با یکی از دوستانم قرار گذاشتیم که راهی آبادان بشویم که او هم درست در روز سفر پشیمان شد ولی من تصمیم خودم را گرفته بودم و بالاخره این تصمیم را عملی کردم. *بین این همه شهر در ایران چرا آبادان را برای این سفر انتخاب کردید؟ می گفتند که در آبادان کار هست، آمدم و سوار قطار شدم، شاید باور نکنید اما همینکه قطار حرکت کرد پشیمان شدم، با خودم گفتم که این ...
چرا امام صادق برای تشکیل حکومت قیام نکرد؟
.... سپس فرمود: اینجا زمین شوره زاری است که در آن، نماز روا نیست. حرکت کردیم تا به زمین قرمز رنگی رسیدیم؛ حضرت به جوانی که چند بزغاله را شبانی می کرد، نگاه کرد و فرمود: به خدا سوگند، اگر من به اندازه شماره این بزغاله ها یاور داشتم، سکوت برایم روا نبود! او می گوید: پیاده شدیم و نماز خواندیم. آنگاه که از نماز فراغت پیدا کردیم، متوجه بزغاله ها شدم، آنها را شمارش کردم؛ 17 تا بیشتر نبودند. ...
قتل دختر جویای کار بعد از تعرض/سگ و گربه ای که هر روز در یک ساعت معین با هم قدم می زنند!/وداع با فرزند ...
عروس دست داماد را در پوست گردو گذاشت تازه عروس ساعتی قبل از جشن عروسی، دست داماد و میهمانان را در پوست گردو گذاشت و با بستن چمدان هایش راهی کشور آلمان شد. گردش بهرام رادان با مادرش بهرام رادان عکس جدیدی از خودش و مادرش را در صفحه شخصی اش منتشر کرده است. انتهای پیام/
فروش عتیقه های 20 میلیونی به قیمت جان مرد جوان تمام شد
و از آنجا رفت.زن جوان ادامه داد: من که نگران شده بودم سعی کردم با شوهرم تماس بگیرم اما موفق نشدم. چند ساعت بعد او به خانه برگشت و وقتی از او درباره ماجرای دستگیری اش و مراجعه رامین به خانه مان برای گرفتن سند ماشین پرسیدم، عصبانی شد و بی آنکه چیزی بگوید از خانه خارج شد. در آن لحظه فقط متوجه شدم که قصد رفتن به خانه رامین را دارد اما پس از آن شوهرم ناپدید شد و دیگر او را ندیدم. با اظهارات ...
عاشق کار گروهی هستم
قابل توجهی بود. هم خانواده راضی بودند و هم همسرم. زندگی خوبی داشتم. اما همه چیز زمانی تغییر کرد که روزی در ساعات پایانی کار در روز چهارشنبه سوری دختری حدودا 16ساله با اصرار وارد سالن شد و از مربی خواست که او را به شیوه دلخواهش بیاراید. خیلی تعجب کردم و از صحبت هایی که با مربی داشت حس مثبتی به من منتقل نشد. با او حرف زدیم و زندگی سختش را تعریف کرد. روزهای زیادی با خودم کلنجار می رفتم که ...
فرزاد موتمن : ترجیح می دهم در سینمای ایران تنها یک تکنسین باشم
می برد جهانگیر میرزاجانی ، طراح صحنه و لباس فیلم خداحافظی طولانی گفت ، با خواندن فیلم نامه متوجه کشش درون آن شدم و کار طراحی آن را یک روزه انجام دادم . این فیلم نامه مرا به یاد دهه 60 خودمان می انداخت. فضای کارگری خاکستری بدون رنگ . در این فیلم در ابتدا فقط ماهرو رنگی دیده می شد و یحیی با یاد او با وجود تمام سختی ها و مشکلات خوشحال و خندان به خانه می آمد. با صحبت با کارگردان رفته رفته ...
همت خانوادگی برای حفظ قرآن!
ما این مسابقه را اجرا می کرد که ما از هم سبقت می گرفتیم. او سعی می کرد آیه های کوچک و آسان را به ما پیشنهاد بدهد و ما هم در دنیای کودکی عاشقانه در مسابقه شرکت می کردیم. پدرم برای نماز خواندن هم یک روش خاصی برای تشویق کردن ما داشت. او همیشه در خانه با صدای بلند و خوش قرآن می خواند و موقع نماز ما را به نماز جماعت دعوت می کرد. در روستای ما تا چند سال قبل مسجدی وجود نداشت و امام جماعت ما ...
کارگردانانی که با بازیگری کارگردان شدند
...، در هر دو حوزه فعال بود. کریمی در سال 68 با فیلم عروس ساخته بهروز افخمی به چهره شناخته شده ای در سینما تبدیل شد و تاکنون در 54 فیلم بازی کرده است. . او؛ اولین فیلم بلند سینمایی خود را به نام یک شب در سال 83 آغاز کرد و در سال 84 با فیلم یک شب وارد عرصه کارگردانی شد و این حرفه را در کنار بازیگری ادامه داد و با ساخت فیلم های سوت پایان و چند روز بعد این روزها شیفت شب را مقابل دوربین ...
گفت وگوی خواندنی با مداح ایرانی مسجد نیویورک
خورد و شاید اندیشه سیاسی اش هم قبل انقلابی باشد. آن آقا فرشی که روی آن و ان یکاد نوشته بود را به شما هدیه دادند و برای شما یک برگه دست نویس گذاشتند. با این دست نویس من ساعت ها گریه کردم! آن آقا برای من نوشته بود که: تقدیم به برادری که بعد از سال ها گرما و شور محرم را به تورنتو برگرداند. مداحی در خانه مادر شهید در تورنتو کانادا خاطره بعدی اش برمی گردد به مادر شهیدی که در تورنتو ...