واکاوی روان شناسانه ابراز علاقه عمومی زوج ها به یکدیگر در اینستاگرام
سایر منابع:
سایر خبرها
اعترافات رجوی از جنایت 7 تیر و 8 شهریور
مریم را بردند و مخفیانه بچه اش را سقط کردند. پس از این ماجرا، رجوی داستان انقلاب ایدئولوژیک و ازدواج و طلاق را به راه انداخت. مسعود می گفت: هر کسی این را پذیرفت، یعنی شما در تشکیلاتی باشید که چنین داستانی در آن باشد چه می کنید؟ می گویید حالِ این ها خوب نیست برای چه اینجا بمانم؟ هنر این است که هر کسی می پذیرفت که او از شوهرش طلاق بگیرد و زن او شود و آب از آب تکان نخورد، همین سازمان دیگر همه چیز را می ...
مرد علم و عمل
کشور به بررسی و تحقیق می گذراند به فکر تأسیس کارخانه خوراک دام افتاد. به گفته خودش: من در هلند از یک کارخانه خوراک دام بازدید کردم که از نظر حجم آن قدر عظمت داشت که از یک طرف کشتی ها، مواد اولیه می آوردند و از طرف دیگر واگن های راه آهن خوراک دام به شهرها می بردند. من هم در همان زمان پیش خود فکر کردم که اگر روزی پول داشتم و توانستم در ایران کار خصوصی بکنم، کارخانه خوراک دام می سازم و از این طریق ...
شاعران آیینی در منقبت امام هشتم خواندند / تشکیل قرارگاه فرهنگی اربعین در سازمان فرهنگی هنری
...> تو را همراه با آن چادر گلدار گم کردم سعید بیابانکی نیز در این محفل به شعرخوانی پرداخت: نشسته ام به رواقی به گوشه حرمش رها رهای رها زیر آبشار غمش یقین به چشمه تسنیم دوست متصل است که نور می چکد از روزن سپیده دمش چه سال ها که به همراه نوبتی خوانان رسیده است به گوشم طنین زیر و بمش به کاظمین و به مشهد سلام و عرض ادب ...
شهدا را به قدر ماندن در تاریخ معرفی کنیم/رمضان فراموش ناشدنی است
...> علیرضا نماز شب را می خواند اما بی خوابی شب های قبل از عملیات باز سراغش آمده است؛ یاد مادرش می افتد و خودکار را برمی دارد و می نویسد؛ با سلام بر پدر از جان عزیزترم و مادر مهربانم و مادربزرگ نور چشم که هر سه آن ها را بیشتر از چشم و عمرم دوست دارم ... این ها را می نویسد و به دنیای شیرین کودکی ها می رود؛ اولین فرزند خانواده بودن هم حال و هوایی دارد پدر و مادری جوان و پر از شمیم مهر پاک ...
گفتگو با سعید دبیری، خالق ترانه های ماندگار
کسی بود؟ - ویگن. گیتاریست مورد علاقه ام هم یک ارمنی بود که معروف هم بود اما الان اسمش یادم نیست. خیلی خوب گیتار می زد. بعدا که آمدم در کار حرفه ای با آرمیک و وانیک و دیگران دوست شدیم. این موقع کارتان چه بود؟ - کم کم حرفه ای شده بودم و جاهای مختلف ساز می زدم و درآمدم از همین راه بود. یک گروه داشتیم که آهنگ های دیگران و بیشتر آهنگ های خارجی را می زدیم. آن موقع بیتلز و ...
نگاه + بلاگر
در سایه سبز میراث یک باغ ساعت نزدیک چهار بود و هنوز ناهار نخورده بودم. دوست داشتم یک جای جدید، غذای خوب و ارزان بخورم، چه انتظار سخت و به طور تقریبی محالی. بهم پیشنهاد رستوران شاندرمن و ساندویچ فرد بلوار را دادند. به بلوار نزدیک بودم. خیابان فلسطین را رفتم پایین و رسیدم بهش. ساندویچی را دیدم ولی نفهمیدم این همان فرد بلوار است. ازش در گذشته بندری خریده بودم و کیف کرده بودم. صبح ها از کنارش ...
گفتم من الکساندر هستم؛ فرزند ایران
اتفاقا همان زمان ، یکی از افسرهای عراقی جلو آمد و صلیبی را که من همیشه باخودم داشتم در گردنم دید. از من پرسید که تو مسیحی هستی؟ من هم گفتم که من الکساندر هستم؛ فرزند ایران. این حرف من او را خیلی عصبانی کرد طوری که با قنداق اسلحه کلاشی که در دست داشت محکم به صورت من کوبید و همین ضربه باعث شدکه فک بالای من آسیب ببیند و تمام دندان های فک بالایی من همانجا شکست و ریخت. پس شروع ماجرای اسارت ...
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی انوارطاها
فرد را ببخش و نکش. مأمون گفت این همان کسی است که در مدینه به بانوان خاندان رسالت گستاخی کرد و آن چه داشتند همه را غارت نمود. حضرت فرمود: در عین حال از او بگذر. جلودّی خیال کرد حضرت در گفتگوی محرمانه اش با مأمون از مأمون می خواهد که او را اعدام کن، از این رو به مأمون گفت: ای امیر مؤمنان! تو را به خدا و خدمتی که به هارون الرشید کرده ام، سوگند می دهم سخن این شخص (امام رضا علیه السّلام ) را در مورد من ...
فیلم های سینمایی و تلویزیون در پایان اولین هفته مرداد
آمده است: پل نویسنده رمان میزری در راه سفر در اثر تصادف زخمی می شود و خانمی او را نجات داده و به خانه خودش می آورد تا از او پرستاری کند. این زن از علاقه مندان این نویسنده است اما دچار مشکل روحی روانی بوده و از پل می خواهد که داستان رمانش را تغییر دهد و همان طور که او می خواهد داستان را بنویسد. پل تلاش می کند به هر نحوی شده از خانه و از دست این زن فرار کند. ...
کرامت ها و فضایل امام رضا(ع) و دلایل حضور ایشان در ایران
...، ابرکوه (ابرقوه)، ده شیر (فراشاه)، یزد، قدمگاه خرانق (مشهدک)، رباط پشت بادام نیشابور، قدمگاه نیشابور، ده سرخ ، طوس ، سرخس و مرو. وی تصریح کرد: در جریان هجرت حضرت رضا(ع) سه مساله عمده روی داد که به ترتیب عبارت است از: بیماری آن بزرگوار در اهواز، استقبال مردم در نیشابور و بیان حدیث سلسلة الذهب و زندانی شدن در سرخس. با توجه به استقبال بی نظیر مردم نیشابور از امام رضا(ع) و بیان حدیث سلسلة ...