سایر منابع:
سایر خبرها
من حالت عباس من است دستهای پسرم گشته قلم در لب آب صفحه سینه پر از محنت عباس من است این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا غصه قلب حسین غربت عباس من است (ولی الله کلامی زنجانی) پیچیده در فضای حرم بانگ آب، آب بسته چو خصم بر حرم بوتراب، آب در وادی عطش زده، دریا خروش داشت اما به چشم تشنه لبان شد سراب، آب آوای العطش به ...
بشکسته توئی و ضربه ای و فرق ز. هم وا شده ای سعی بسیار مکن تا که ز. جا برخیزی کمی هم فکر خودت باش ببین تا شده ای مانده ام با تن پاشیده ات آخر چه کنم؟ ای علمدار حرم مثل معما شده ای مادرت آمده یا مادر من آمده است با چنین حال به پای چه کسی پا شده ای تو و آن قد رشیدی که پر از طوبی بود در شگفتم که در این قبر چرا جا شده ای (علی ...
بعد از تو چقدر خوب عزیزم! که رفتنی هستم وگرنه وای به من در زمان بعد از تو به خون تک تک رگ هام تشنه اند عزیز تمام اینهمه نامهربان بعد از تو تو نیستی و دقایق گدازه باران است و مانده ام من و آتشفشان بعد از تو زمین که از غم پشتش خمید جا دارد همیشه گریه کند آسمان بعد از تو فقط دعام بکن کم نیاورم ای عشق چه سخت می گذرد ...