سایر منابع:
سایر خبرها
دعوای زرگرها و سرقت میلیاردی +متن کامل دادگاه کرمان
...: اطلاع نداشتم این طلاها دزدی است. متهم: من به همسرم گفتم، رفتم توی کار طلا و او اصلا نمی دانست این طلاها سرقتی است. قاضی خطاب به زن متهم: اما شما در فروش طلاها حضور داشتی. زن متهم: نخیر، فقط وقتی به مسافرت می رفتیم، من همراه همسرم بودم. وقتی سخنان این زن متهم به این جا رسید، یکی از طلافروشان کرمانی از میان جمع صدایش را بلند کرد و گفت: این خانم در ...
مصاحبه جذاب و خواندنی با فرزند نجار آیت الله جنتی
... هر کاری مردم می کنند. ما کاری نمی توانیم بکنیم. من معتقدم مسوولان و رجال مملکت باید جلوگیری کنند که نمی کنند. این نتیجه بی تعهدی مسوولان است. شما با گرانی دست و پنجه نرم می کنید؟ چرا نمی کنم؟ **پشت سرم می گفتند که دارم قصر می سازم به هر حال آقازادگی امتیازات خوبی داره و خیلی ها بهره مند شده اند. من با رفتار دیگران کاری ندارم. کار خودم ...
جوادی: اولویت نخست شرکت ملی نفت ایران تکمیل و تسریع پروژه های پارس جنوبی و غرب کارون است
جناب مهندس حدود یک سال و یک ماه از انتصاب حضرتعالی در مسئولیت مدیر عاملی شرکت ملی نفت ایران می گذرد. در این مدت چه اقداماتی را در دستور کار خود در حوزه شرکت های زیر مجموعه قرار داده اید ؟ همان طور که می دانید؛ شرکت ملی نفت ایران سازمانی بسیار بزرگ با حیطه مسوولیت بسیار سنگین است. به هر حال در بدو ورود اینجانب به شرکت ملی نفت ایران سه بحث را محور قرار دادیم، یکی اینکه تلاش کنیم و در ...
زمستان فرهنگ گذشته است
تولید شد، اما اگر قرار بود محصول آن دوره باشد باید به طور مکرر شاهد چنین تولیداتی می بودیم. با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، توقع اصلی جامعه ایران به شکلی واقع بینانه حل مساله هسته ای بود نه گشایش فرهنگی. از این جهت هم آقای روحانی بسیار درخشان عمل کرد و امیدواریم از این به بعد هم موفق باشد. درواقع حل پرونده هسته ای، نقطه عطف بزرگی شد در تاریخ 200 ساله ایران که آثار فرهنگی هم دارد.اما در ...
گفتگوی جنجالی با امیر تتلو
خیر و تمام انرژیم می خوام برم جلو، فکر می کنم بهش می رسم؛ حالا ممکن است خیلی ها هم بخندند. رویای امیرتتلو چیست؟ من دوست دارم اون روزی که کنسرت می ذارم بگم خدایا شکرت برای این جمع تو کشور خودمون. رویای من این است که در کشور خودمون کنسرت بذارم و جام جهانی فوتبال رو بگیریم برای ایران. دعاهای هرشب چه طور استارت خورد و چرا اصلا به ذهنت رسید با هوادارانت نیایش شبانه برگزار ...
چالش های نویسندگی و ماجراهای اخوان ثالث در رادیو
این گفت وگو نیست. من می خواهم راجع به خود قضیه حرف بزنم؛ یعنی این که قبلا بگوییم هایکو چه جور شعری است و چه خصوصیاتی دارد، بعد احیانا یکی دو تا از نمونه های اصلی و تقلیدهایی را که از این نوع شعر شده نقل کنیم، بعد برویم سر اصل موضوع یعنی هم بحث کنیم در این که به چه دلیل هایکو در خارج از ژاپن، رواج پیدا کرده و هم به نظایر و زمینه های شبیه این نوع شعر در ادبیات فارسی بپردازیم. حالا چون شما گفتید در ...
فرصت سازی کمپین ایرانی برای خودروسازان چینی
سوما اما با حرف شما موافقم کارشناسی بشه جهت کاهش قیمت و بالا بردن کیفیت خودروهای داخلی اولا فرافکنی نکنید.مردم نه چینی نه وطنی نمیخرن.سگ زرد برادر شغاله. ضمنا نه اینکه خودروی وطنی باعث ورود ارز میشه. برادر من خودروی وطنی هم 90% وابسته به ارزه و قیمتشم چند برابر خودروهای روز دنیاست اونم با تکنولوژی عهد دقیانوس و آپشن رودری بهینه. ضمنا خرید خودروی صفر ممنوع! چینی و ایرانیم ...
رضا عطاران یک پدیده و یک برند است
.... او آدم عجیبی است که به سادگی شما را می خنداند؛ این حتی با امضای خاص و معنادارش در استفاده از توالت در کارهایش امکان پذیر شده و حالا سکانس های توالت او در آثارش به کلیشه محبوبی بدل شده که علاقه مندانش منتظرند در کارهای بعدی او به شکل جذاب تری تکرار شود. او حتی چهره های جالبی را به سینما و تلویزیون معرفی کرده که شاید کسی باور نمی کرد از دل آنها بشود یک هنرپیشه استخراج کرد؛ احمد ...
166 ساچمه و گلوله سهم این 3 محیط بان
معروف به سمینف – و کارشان، در لحظه گفتم شاید آنها قاچاقچی مواد یا اسلحه باشند چون این حجم از خشونت برایم خیلی شدید و حتی عجیب بود. ترسیدم نکند تیرهایی که شلیک و از من عبور می کرد پشت سرم به بچه ها خورده باشد. فواره خون از دستم می پاشید، که با یکی از آشنایانمان که پزشک است تماس گرفتیم و همکاران من را سریع به بیمارستان یاسوج رساندند، آنجا گفتند باید دستم از مچ قطع شود که خوشبختانه همان فرد مخالفت کرد ...
شکوهی: بنیامین و رضا صادقی از نوحه ایده گرفته اند
مدارا که نخستین آلبوم شما بود هیت ترین کار شهرام شکوهی به حساب می آید. به نظر خودتان چرا قطعه اسیری در آلبوم اول تان تا این حد مورد توجه قرار گرفت؟ می توان گفت در لحظه خلق ملودی آن کار موضعی الهام گونه داشتید؟ می تواند این طور باشد. معمولا به این صورت است که آهنگ هایی مانند دل دیوونه یا اسیری زمان ساخت آنها خیلی همه چیز دست خودم نبود. نمی دانم چطور بیان کنم، یکی مثل من که خیلی علمی با موسیقی ...
زندگینامه امید ابراهیمی در یک نگاه به همراه مجموعه تصاویر
. هافبک استقلال در مورد اینکه از وی به عنوان پسر قلعه نویی نام می بردند که حتی فصل گذشته تا روزهای پایانی هنوز تکلیف ماندنش در این تیم معلوم نبود، گفت: همیشه گفته ام افتخار می کنم که شاگرد قلعه نویی بودم و مدیون او هستم اما خودم تصمیم گیرنده هستم که کجا بازی کنم هر چند که قلعه نویی هم دوست داشت در استقلال بماند چون جای پیشرفت در این تیم بیشتر است.وی افزود: خدا را شکر توانستم به استقلال کمک ...
دکتر سروش دباغ بررسی کرد؛ مطابق با آموزه های عارفان، چگونه بر مصیبت ها و خشم خود غلبه کنیم؟
خواهد همان جا جواب را بدهد، اما چند دقیقه که می گذرد پشیمان می شود. یا چند دقیقه که می گذرد، در خلوت فکر می کند که چرا این کار از او صادر شده است و لذا خودش از خودش تعجب می کند. دوستی به به من گفت: فلانی من یکی از مسئله هایی که دارم این است که برخی مواقع، خودم از خودم تعجب می کنم. لازم نیست کسی از من تعجب کند. یک رفتاری از من سر می زند که در لحظاتی که خشمگین می شوم، یک ساعت بعد، دو ساعت ...
وقتی آقای پرسپولیسی پته استقلالی ها را روی آب می ریزد
.... آقای ملاحی شاهد این ماجرا است. حالا چطور استقلالی ها می گویند عابدینی باعث سقوط این تیم به دسته سوم شده است؟ من که آن موقع اصلا در فوتبال نبودم، چرا برای هواداران استقلال شبهه و توهم ایجاد می کنند؟ الان هر چه علی جباری بگوید، قبول می کنم. استقلالی ها بعدا جباری را کنار گذاشتند و گفتند 13 میلیون عابدینی کجاست؟ که من همان موقع گفتم ایشان باید اسناد هزینه استقلال را به من بدهد نه به شما چون من این ...
چرا همسرم محافظ نداشت؟
استادترین استاد ها آن را درست کردند. همه کاری را هم بلد بودند. بسیار پرتحرک بودند. من هیچ وقت ندیدم که ایشان خسته شوند. اهل ورزش هم بودند؟ چه ورزشی؟ بی نهایت. همه جور ورزشی هم می کردند. پینگ پنگ، شنا، فوتبال. به من می گفتند، من ورزش می کنم شما هم بیا. من همیشه می گفتم از فردا. طوری شده بود که تا می گفتند بیا، خودشان می گفتند از فردا! من سرم خیلی شلوغ بود و در حد همان نرمش، ورزش می کردم ...
20 سال یک نفر هم نگفت دستت درد نکند!
بچه ها در یک سطح شده است. ما مثل خانواده کنار یکدیگر هستیم و با هم کنار می آییم. در واقع پشتوانه و دلگرمی ما همین است. هر کسی مسؤولیتی برای خودش دارد و از آن شانه خالی نمی کند. به هم گره خورده ایم و سعی می کنیم این گره همیشه کور باشد. در ایران باب شده است، بدون این که گروه های موسیقی از هم شناختی داشته باشند یا تمرین یکدیگر را دیده باشند، درباره هم حرف می زنند و یکدیگر را قضاوت می کنند. ما تا ...
علی کریمی:من یا دایی چه فرقی دارد؟
، مندیتا، هیرو، ادگارداویدز و حمله به دروازه بودو ایلگنر نیز صحبت های جالبی کرد. علی کریمی از رابطه اش در این مدت با علی پروین و غیبت علی دایی در این بازی خیرخواهانه هم حرف زد. مربی پیشین تیم ملی تبریکی هم برای کارلوس کی روش داشت که متن کامل این گفت و گو را در ادامه می خوانید. *چه شد که تصمیم گرفتید در بازی خیرخواهانه حضور داشته باشید؟ این وظیفه من بود و کار خاصی انجام ندادم. ضمن ...
75 درصد مردم اینجا معتاد هستند!
. اما مدام شیطنت می کنند و نمی گذارند کار پیش برود. به هم سنگ پرت می کنند و دادوبیداد می کنند. یکی از بچه ها روبرویم می ایستد و صادقانه حرف می زند: آقا مجتبی من به شما قول دادم این کارها را نکنم. اما نمی دانم چرا دوباره انجام می دهم. اصلا دست خودم نیست. خودم قول می دهم اما نمی دانم چرا نمی توانم عمل کنم. ما عادت کردیم تا کسی چوب دستش نباشد حرفش را گوش ندهیم. توی چشمهایش نگاه می کنم و می ...
یک گفتگو با امیر تتلو: دوست داشتم حرف هایم را بزنم... راه اش موسیقی رپ بود
داد زد یا فاطمه الزهرا، یا فاطمه الزهرا. . . . . . . گللللللل. یا زهرایی هم که تو آهنگ گفتی به خاطر همینه؟ آره، تکیه کلام بابام بود. همش می گفت یا فاطمه الزهرا. چطور شد که مسیر زندگیست تغییر کرد و به سمت موسیقی اومدی؟ موزیک، من رو به سمت خودش کشوند. من همیشه حرف هایی داشتم که دوست داشتم بگم اما روم نمی شد به کسی بگم چون خیلی خجالتی بودم. از همان موقع ها ...
مردی که هم مراجع را راضی می کرد هم لوطی ها را
موقع امام از آن اتاق به اتاق دیگر می رفت. مرا دید و گفت: مگر من نگفتم کسی اینجا نباشد؟ من همینطور که سرم پایین بود و دستم را می شستم گفتم: شما فرمودید ولی ما تکلیفمان این بود که اینجا باشیم. امام گفت: تکلیف را چه کسی تعیین می کند؟ گفتم: شما اما تشخیصش با ماست. اشکم در آمد. امام سرش را پایین انداخت و رفت. ببینید ارتباط چقدر صمیمی و نزدیک بوده است که حاج مهدی راحت می توانست حرف دلش را بزند؛ ضمن ...
بیرانوند: رفتگر بودم؛ خیلی هم راضی ام
همه سختی پای علاقه ات به فوتبال ماندی؟ - من تمام این سختی ها را برای فوتبالم کشیدم. از روز اول می دانستم نیت و شغل اصلی من فوتبال است پس مجبور بودم برای هدفم این کارها را انجام دهم. هر جا می رفتم می گفتم فقط یک جای خواب به من بدهید، برایتان کار می کنم. به رستوران رفتم گفتم به شما در شستن ظرف ها کمک می کنم. آنها به من یک اتاق برای خوابیدن دادند و هر روز ساعت 6 صبح مرا بیدار می کردند و ...
پذیرایی در استخبارات عراق با طعم کابل و لگد+تصاویر
اینجا آوردند و زخمی است. این ها آمده بودند تا ببینند من کی هستم. تا وارد شدند من پتو را سرم کشیدم و یک دوری زدند و رفتند و بعد من پتو را از سرم کشیدم. بعد فواد گفت چرا این طور کردی و من گفتم به خاطر اینکه سرشان باز بود و من نمی خواستم آن ها را ببینم. بعد از بیمارستان و عمل جراحی که بر روی دست شما صورت گرفت، به کجا منتقل شدید؟ این گذشت و من حدود دو هفته آنجا بودم؛ بعد یک شب ...
اسرار جعبه جادویی خواستگار قلابی
و می درخشد. زن جوان ادامه داد: حرف هایش باورکردنی نبود اما به خاطر اطمینان زیادی که در این مدت به او پیدا کرده بودم دستبند طلایم را از دستم باز کردم و به او دادم. آن مرد هم طلا را از من گرفت و داخل جعبه انداخت. حتی صدای افتادن در داخل جعبه را هم شنیدم. آن روز جعبه را از او گرفتم و پس از قرار ملاقاتم به خانه آمدم. به همه چیز فکر می کردم جز این که آن مرد کلاه سرم ...
سهیل محمودی: شعر ابزار گفت وگوی تمدن هاست
وقایع اجتماعی زمان خودش را به تصویر می کشیده است.به طور مثال اگر نگاه و منش اشرافی بوده شما در اشعار منوچهری و عنصری بازتاب آن را می بینید یا در شعر حافظ می توانید کاملا وقایع اجتماعی زمان آل مظفر را ببینید.حتی در شاهنامه فردوسی هم اعماق جامعه ایران در قرن چهارم به تصویر کشیده شده است آن هم بدون اینکه داعیه اجتماعی بودن داشته باشد و بدون آنکه آن زمان شعر اجتماعی مطرح بوده باشد. البته به جز ...
آمده ام شاه پناهم بده
غسل زیارت را انجام دادیم، لباس های تمیز پوشیدیم و راهی حرم شدیم. دستپاچه بودم اما سعی می کردم مدام ذکر بگویم تا آرامشم را حفظ کنم و زیارت درستی انجام دهم. وقتی به حرم رسیدیم، من هیچ نوع سابقه ذهنی از آنجا نداشتم. گنبد زیبای طلایی، صحن ها، انگار واقعا خودم را در بهشت می دیدم. یکباره، در داخل حرم، توانستم بر احساساتم غلبه کنم. اول به نیت مادرم، بعد پدرم و بعد هم به نیت سایر اعضای خانواده و دوستان ...