سایر منابع:
سایر خبرها
همسرم دزد بود!
به خاطر علاقه ای که به رشته های علوم انسانی داشتم با وجود همه سختی ها وارد دانشگاه شدم و در رشته دبیری زبان و ادبیات فارسی ادامه تحصیل دادم. در سال آخر دانشگاه به صورت حق التدریسی در آموزش و پرورش به فعالیت پرداختم. آن قدر به دبیری علاقه داشتم که انگار زمان تدریس از ساعت های عمرم به حساب نمی آمد. در همین روزها بود که حیدر به خواستگاری ام آمد و این گونه پنج سال قبل پای سفره عقد نشستم ...
علت تاخیر در قاعدگی، 11 روز گذشته
سوال مخاطب نی نی بان: سلام من الان 11روز از پریودم گذشته و مریض نشدم نزدیک 45روز هم نزدیکی نداشتم با همسرم بعد اون پریود شدم باز مشکوک بودم تست بارداری هم زدم منفی بود یه 10روز بعد پریود قبلیم سه روز لکه بینی رنگ قهوه ایی داشتم چند ماه قبل هم دکتر رفتم گفتن تنبلی تخمدان داری راستش شکمم بزرگ شده ایا ممکنه باردار باشم؟من45روز نزدیکی نداشتم دیگه .مشکل از چیه بخاطر تنبلی تخمدانمه که هنوز پریود نشدم ...
خانواده یک رزمنده در لحظه به لحظه جهاد او سهیم هستند
، مصمم تر شوم. شما آن موقع 15 سال داشتید، چطور می شد که بچه های انقلاب اینقدر زود به بلوغ فکری می رسیدند؟ جو خیلی تأثیرگذار بود. عرض کردم من به هیئت های مذهبی محله مان می رفتم و در این هیئت ها با چهره هایی، چون شهید بروجردی، شهید دیالمه، شهید داود کریمی و برخی بزرگان دیگر آشنا شدم. وجود یک شهید بروجردی کافی بود تا یک نوجوان را به لحاظ فکری دچار تحول اساسی کند. در محله ما به ...
ناگفته های پسر جوانی که در هواخواهی از دوستش مرتکب قتل شد / نیمی از عمرم در زندان گذشت!
پرونده اش مشخص شود. میلاد که سال های زیادی از جوانی اش را در زندان سپری کرده، حالا از روز های زندان و امید به رهایی می گوید. چند سال داری؟ متولد سال 65 هستم. 18 سالم بود که به اتهام قتل زندانی شدم. تقریبا نیمی از عمرم را در زندان گذرانده ام. آن هم به خاطر یک لحظه بی فکری و به قول هم بندی ها جو زدگی! اهل دعوا بودی؟ نه. فقط دنبال خوشی و تفریح بودم. جوان خیلی ...
انتهای خساست
کردم با پا در میانی بزرگ ترها به خانه ام برمی گشتم اما ای کاش در همان دوران نامزدی از خواب غفلت بیدار و از همسرم جدا می شدم و این روزهای حقیرانه را نمی دیدم. همسرم اصرار داشت به خاطر این که پدرشوهرم خانه اش را در اختیارمان گذاشته است دستورات اعضای خانواده اش را بدون چون و چرا اجرا کنم تا مبادا از ما دلخور شوند و مجبور شود کرایه خانه پرداخت کند. بعد از گذشت یک سال از زندگی مشترک مان دیگر ...
روایت ازدواج سردار سلیمانی در دوران جنگ
ایشان دادم و خواستم برای راننده شان هم ببرند. سردار قبول کرد و به همراهش گفت: انگشتر ها را بیاورید. یک سینی انگشتر آوردند و به همه بچه ها گفتند هر کدام یکی بردارید. بعد به سمت همسرم رفت و گفت: برای شهادت من دعا کنید. سپس یک هدیه هم به خانمم داد. اول حاج خانم قبول نمی کرد و گفت: همین که خودتان به منزل ما آمدین بزرگترین هدیه است. اما سردار گفت: وقتی برادری به خواهرش هدیه می دهد خواهر نباید هدیه را رد ...
رمزگشایی از مرگ آتشین زن صیغه ای
به گزارش رکنا، 6 بهمن گزارش مرگ زن جوانی در بیمارستان به علت شدت سوختگی به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد که زن جوان 27 دی به بیمارستان منتقل شده اما تلاش کادر درمان برای نجات او بی فایده ماند و وی جان باخت. در ادامه بررسی ها همسر این زن مدعی شد: چند سال قبل با سارا آشنا شدم و او را به عقد موقت خودم درآوردم قرار بود پس از سه سال زندگی باهم ازدواج کنیم ...
اعتیاد در 12 سالگی؛ قهرمانی در 21 سالگی
را استوری کردند. مادرم گفت پیش فامیل آبرویمان می رود آقاسامان که یک پیج در اینستاگرام دارند، زحمت این مصاحبه را کشید. من هم با وجود مخالفت پدرم که همان روز هم با من بود، خواستم داستان زندگی ام را بگویم. پدرم اول گفت نمی خواهد این حرف ها را بزنی، اما گفتم بگذار همه بفهمند که من در چه وضعیتی بودم و از کجا ورزش را شروع کردم. خدا را شکر که همان روز در اولین مسابقاتی که شرکت کردم، پنجم شدم ...
ژرژ پطروسیان زیر ذره بین دورهمی/ ماجرای ازدواج دوبلور “رابین هود” از زبان خودش
. همه با عشق کار می کردند. مدیری درباره ازدواج ژرژ پطرسی هم سوال کرد و او توضیح داد: زمانی که با همسرم آشنا شدم، علاقه به شعر، ادب و موسیقی همسرم را دوست داشتم. فکر کردم آدمی است که می توانیم با هم حرف بزنیم و برای من مکالمه در خانه خیلی مهم بود؛ برای همین با هم ازدواج کردیم. وی افزود: من دیر ازدواج کردم؛ چراکه اصلاً قصد ازدواج نداشتم. کارم هم طوری بود که مدام در استودیو بودم ...
خانم عکاس سینما را شوهرش کشته است؟
می شدیم و شب ها نیز با هم به خانه باز می گشتیم تا این که همسرم را در آخرین پروژه کاری انتخاب نکردم و او بیشتر مواقع در خانه بود تا این که امشب به خانه بازگشتم و کلید همراهم نبود به همین دلیل زنگ خانه را به صدا در آوردم اما کسی جواب نداد که به تلفن همراه شیما زنگ زدم و به تماسم جواب نداد. محسن ادامه داد: نگران شدم به همین دلیل به سراغ کلید ساز رفتم و با هم وارد خانه شدیم و جسد همسرم را ...
اقدام ناجور مونا با 3 مرد در تهران
نکنند تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم شوهرم را در وضعیت بدی نگه داشته اند و آزارش داده اند به همین خاطر گفتم رهایش کنند. آدم ربایان که مخالف بودند حتی مرا تهدید کردند اگر به آنها پول ندهم مرا به پلیس لو می دهند با این حال من خطر دستگیری و زندان را به جان خریدم تا پدر بچه هایم آسیبی نبیند. متهم گفت: من فکر می کردم پدرشوهرم به خاطر رهایی پسرش این پول را بدهد اما او قبول نکرد و کار به اینجا رسید. بعد از اعترافات این زن دو متهم دیگر نیز دستگیر شدند و پس از صدور کیفرخواست برای او و همدستانش پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهمان بزودی محاکمه خواهند شد. ...
3 ماه فرصت زندگی برای قاتل مادر و پسر
الهام را کشتم. در حالی که همه چیز را پایان یافته می دیدم، پسر دو ساله ام را هم خفه کردم و تا ساعت 2 صبح در خانه ماندم. هوا هنوز تاریک بود که چمدانم را برداشتم، راهی فرودگاه شدم و به دوبی رفتم. پس از دو ساعت سرگردانی در فرودگاه دوبی با یک هواپیمای دیگر به کوالالامپور مالزی رفتم. سه روز در این شهر بودم اما به خاطر آشفتگی روانم به تهران برگشتم. با اعتراف مرد جوان به جنایت و پس از بازسازی ...
محاکمه قاتل زن صیغه ای
شده است که همین مسأله موجب شد تا مأموران خاک باغچه را کنار زدند و با جسد نغمه روبه رو شدند. با کشف جسد، محسن بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و وقتی در برابر مستندات این پرونده قرار گرفت به ناچار به قتل نغمه اعتراف کرد و گفت: 2 سال قبل من و نغمه در خیابان با هم آشنا شدیم.بعد از مدت کوتاهی او را صیغه کردم اما چون فاصله سنی ما زیاد بود، مطمئن بودم که مادرم با ازدواج ما موافقت نمی کند به همین خاطر ...
مادر شهیدان اسحاقی: برای شناسایی پیکر فرزند شهیدم 9 سال به سردخانه سر می زدم
خودم فرزندم را در قبر گذاشتم و لباس مشکی نپوشیدم، در مقابل دیگران و پدرش گریه نکردم و طبق وصیت اسحاق بعد از چهل روز که از شهادتش گذشت خواهرش را که در عقد بود به خانه بخت فرستادم. این مادر شهید یادآور شد: پس از 6 سال از شهادت اسحاق، یعقوب که مرتب به جبهه می رفت ازدواج کرد و اجازه گرفت که یک بار دیگر به جبهه برود، من برای او شرط گذاشتم. مجید که از ایشان کوچکتر بود شنید و سراسیمه به مسجد ...
عاشیق ایرانی که سرود ملی ژاپنی ها را از حفظ برایشان خواند/ سازم مرا نجات داد
...> همسرِ عاشیق حسن می گوید: من موسیقی عاشیق ها را خیلی دوست داشتم. پدرم همیشه عاشیق ها را به خانه دعوت می کرد تا برایمان بنوازند و بخوانند. در نهایت هم قسمت این شد که من همسر عاشیق باشم. عاشیق حسن اسکندری، دوم بهمن سال 1326 در روستای اوزوم کاللا ناحیه قره داغ به دنیا آمد. از سال 1335 در تبریز به فرشبافی مشغول شد و چند سال بعد به تهران رفت. در سال 1348 به تبریز بازگشت و نزد عاشیق های دیگر ...
رامبد جوان از نگار جواهریان جدا شد + علت طلاق
هایی از حضور این رامبد جوان و نگار جواهریان با فاصله از هم در پشت صحنه تئاتر منتشر شد که انتظار می رفت به شایعات پایان دهد؛ ولی گویا هیجان این شایعه به قدری زیاد است که هنوز پایان نیافته است. ماجرای طلاق قبلی رامبد جوان چه بود؟ رامبد جوان که در دهه هفتاد با ماندانا روحی ازدواج کرده بود پس از چند سال زندگی مشترک از او جدا شد. جوان چند سال بعد و در 36 سالگی با سحر دولتشاهی ...
امام جواد(ع) در پاسخگویی به حاجات دنیایی زودتر کار را راه می اندازند
گروه فرهنگی جهان نیوز : امام جواد(ع) در پاسخگویی به حاجات دنیایی زودتر کار را راه می اندازند. محمد بن سهل قمی نقل می کنند؛ رفتم مکه برای زیارت خانه خدا برگشتم مدینه خدمت آقا امام جواد(ع)، می گفت: خیلی دلم می خواست یک پیراهن تبرکی از امام جواد(ع) بگیرم، آمدم خدمت آقا دیدم منزل شلوغ است و اصلا موقعیت نیست و مطرح نکردم و خداحافظی کردم و آمدم. در مسیر که با کاروان حرکت می کردیم یک وقت دیدم ...
اس ام اس و پیام تبریک روز پدر؛ متن های طولانی تبریک روز پدر به پدر، پدر شوهر و پدر زن
میرد پدر عزیزم روزت مبارک ************* پدر عزیزم ای کاش توان آن را داشتم که از عرش تا فرش را برایت گلباران کنم و بر دستان پر از مهر و عاطفه ات که مظهر عشق و ایثار است بوسه زنم تو در تمام طول سال های عمرم و حتی در نبود مادرم، همچون خورشیدی بر زندگیم تابیدی روز پدر را با سبدی از گل های یاس و نرگس تبریک می گویم *************** پدرم هر کجا باشی ...
هر قسمت برنامه چهل تیکه تاریخ شفاهی یک هنرمند است
پبشنهاد شد تصور می کردم که کار ساده ای خواهد بود اما حالا که وارد آن شدم می بینم واقعا ادامه دادن آن دشوار است اما به خاطر عشقی که به کارم دارم دوست دارم با جدیت آن را ادامه دهم. کارگردان برنامه چهل تیکه با اشاره به آرشیوهای موجود برای انجام کارهای پژوهشی این برنامه گفت: تلویزیون یک هسته آرشیو مرکزی دارد که قبل از شروع فصل اول برنامه هر روز ساعت ها در آرشیو می نشستم و تصاویر هنرمندان را می ...
اسون گوران اریکسون، معمار لاتزیوی افسانه ای
آی اسپورت - در سال 1984 که باشگاه رم به من پیشنهاد سرمربیگری این تیم را داد، سری آ بهترین لیگ جهان به شمار می رفت و بهترین بازیکنان جهان به این لیگ کوچ می کردند. من به عنوان سرمربی بنفیکا موفق شدم رم را در مرحله یک چهارم نهایی جام یوفا حذف کنم و سال بعد پیشنهاد آنها به دستم رسید. فکر می کنم آن پیروزی دلیل پیشنهاد رم به من بود و زمانی که پیشنهاد آنها به دستم رسید تعلل نکردم، زیرا زمان پذیرفتن یک ...
صدای شهر خاموش شد
...، خاطرات بسیاری از روزهای کاری اش تعریف کرد. او چنین گفت: متولد 1315 هستم. سرنوشت من از 21 سالگی با شهرداری و رادیو گره خورد. سال 1327 رادیو در اصفهان تأسیس شد و سال 1337 در رادیو مشغول به کار شدم. آن روزها اولین گوینده رادیو مرحوم ارحام صدر بود که مرا معرفی کرد و خودش رفت. من ماندم و رادیویی که آن زمان تنها رسانه بود و بسیار مورد توجه مردم. سپس مرا به تهران فرستادند و در زمان مرحوم معینیان تحت ...
نوید محمدزاده| جنجال عکس لورفته از دست دادن با زن نامحرم + بیوگرافی
88 هم در فیلم آندو نقش اول را بازی کرد که البته هیچ گاه مجوز نگرفت. جنجال عکسهای لورفته مهدی مهدوی کیا و همسرانش + تصاویر منشوری از فوتبال تا بازیگری من فوتبال بازی می کردم و عاشق فوتبال بودم؛ حتی قرار شده بود بروم تیم نوجوانان سایپا... . دوم دبیرستان بودم فیلم سوته دلان علی حاتمی را با بازی فوق العاده بهروز وثوقی و همان شب فیلم قیصر را دیدم و روز بعد رفتم ویدیو ...
جنایت ارتش بعثی در دو کوهه غرب
آمدیم با اولین صحنه ای که برخورد کردم این بود که دست یک نفر از برادران بسیجی از آرنج زیر یکدستگاه نفربر گیر کرده بود، بر اثر موج انفجار آن نفربر از جا کنده شده و بر روی دست آن رزمنده که در کنار نفربر به حالت درازکش بوده ، می افتد و ستوانیار دوم حسن امیری که بعدا با او آشنا شدم ، می خواست با جک خودرو، نفربر را از روی دست آن رزمنده بلند کند . به دلیل نرم بودن زمین و مقداری خاک که در آنجا ریخته شده ...
ماجرای نامه محبت آمیز حاج قاسم به فرمانده جدید سپاه استان کرمان / شهید سلیمانی چگونه خبرش شهادتش را با ...
گفتن لذت می بردیم. در بچه های جنگ به او می گفتیم حبیب . 31 سال از جنگ گذشته اما این هنوز لفظ ما بود. سال 85 به حج تمتع مشرف شدم، آن زمان هم شهید پورجعفری همراهش بود، تماس گرفتم و گفتم می خواهم با حاجی خداحافظی کنم. گفتند جلسه دارند و فقط 5 دقیقه وقت دادند. داخل رفتم، کمی طول کشید و آقای پورجعفری داخل آمد، حاجی گفتند هنوز می خواهیم صحبت کنیم. موقع خداحافظی همدیگر را در بغل گرفتیم و روی هم را بوسیدیم ...
16 اسفند تأثیر وضعیت مالی بر عشق
اش چیست. گفتگوی بسیار خوبی بود، اما احساس بدی به من داد. او یک برنامه ی مالی دقیق داشت، اما من بیکار شده بودم. بعد از مدتی با وجود اینکه یک کار خوب و تمام وقت پیدا کردم، اما باز هم درآمد من به میزان قابل توجهی از او کمتر بود. همچنان احساس عقب ماندن می کردم و این استرس از همه طرف با من بود. مثلا دوست داشتم هدیه ی تولد بسیار خوبی به او بدهم، اما نمی توانستم و حال بد من به صورت های مختلف ...
پدران دلسوز، معلمان انسان ساز
مبنی بر حفظ سلامت دانش آموزان با موضوع اردو های یک روزه ما موافقت شد. در همان سال خودروی پرایدی خریده بودم، روز تعطیل با همان پراید به روستا می رفتم و چند نفر از بچه های زرنگ را که از قبل هماهنگ شده بودند سوار پراید کرده و به طرف مشهد حرکت می کردیم. بعد از زیارت حرم امام رضا (ع) به دیدن برخی مناطق دیدنی مشهد مثل خواجه ربیع، سینما، طرقبه و شاندیز و باغ وحش وکیل آباد می رفتیم و بعد از صرف ناهار دوباره ...
فضای عمومی ستاد شاهد دانشگاه به من انگیزه ی تلاش همه جانبه داد
پزشکی مازندران است. وی، در آغاز این گفت وگواز علاقه اش به رشته ی پرستاری گفت: از ابتدا به رشته ی پرستاری خیلی علاقه مند بودم، ما برای کارآموزی به بخش های مختلفی در بیمارستان می رفتیم و من در این حین متوجه شدم که می توانم ارتباط خوبی با سالمندان داشته باشم. با مطالعاتی که این زمینه انجام دادم علاقه مند به ادامه تحصیل در این رشته شدم، تا هر کاری که در توانم است در این حوزه انجام دهم. در حال حاضر ...
نتایج نشان داد روش کی روش درست بود یا ویلموتس
در نهایت این مربی بود که باید تصمیم می گرفت چه کسی بازی کند و چه کسی نه. من هم بعد از یک مصدومیت سخت، منتظر فرصت بودم تا توانایی هایم را نشان بدهم و البته به تیم کمک کنم. هفته قبل مقابل اندرلخت بازی کردم و بعد از اینکه به زمین رفتم عملکرد نسبتاً خوبی به نمایش گذاشتم. نشان دادم به نسبت ابتدای فصل و بعد از مصدومیت، چقدر پیشرفت کرده ام و همین باعث شد این هفته هم بازی کنم. هرچند یک موقعیت درست کردم و ...