به نام خدای شهیدان و برای نفس مطمئنه حاج میرزا
سایر خبرها
وداع حمید حسام با راوی کتابش
گلزار شهدا، علی خوش لفظ، از شدت درد حتی نمی توانست روی مزار خم شود و همانجا ایستاد همان نقطه ای که یکسال بعد مزار خودش شد و تو با آن دو پای مصنوعی ات خم شدی و صورت چسباندی به سنگ مزار، ما دو نفر با گریه تو، گریه می کردیم که می خواندی: ما تشنه یک جرعه سخاوت هستیم مشک تو هنوز آب دارد عباس دیشب برای هزاران نفر که از خانه با اشک بدرقه ات کردند، شب سختی بود و شب راحتی بود ...
حال غریب شهید سلگی بر مزار شهیدی که خواسته بود کنارش دفن شود
سردار حاج میرزا محمد بودی و شهید سردار حاج میرزا محمد شدی و چه برازنده است القاب و عناوینت؛ چرا که دیر زمانی بود جام شهادت را جرعه جرعه نوشیده بودی و اکنون مست رسیدن به محبوبت شدی؛ و چه زیبا آزاد شدی از اسارت تن؛ و چه خوب پاهایت تا خط پایان مسابقه همراهی ات کردند. امشب که سید اوقات است برای دیدار اربابمان، ابا عبدالله الحسین(ع) به جای ما هم یک دل سیر سید سالار شهیدان و همه ی همرزمان شهیدت ...
اس ام اس تبریک تولد فروردین ماه
... _________________________________ تبریک تولد همسر نام همسر جان باوجود پرمهر و نگاه گرمت دنیایی از پاکی، صداقت و صمیمیت را برایم به ارمغان آوردی برای توصیف مهربانی ات واژه ها یاری نمی دهند. تا ابد به تو وفادار خواهم ماند سال روز شکفتن گل وجودت را عاشقانه تبریک می گویم . . . _________________________________ تبریک تولد ...
حاج میرزا راهی بهشت شد
.... اما در کنار این شهادت حرف های دیگری هم هست که می توان به آنها فکر کرد: 1) حاج میرزا در ساعاتی دفن شد که در بین عرفا به شب جمعه شناخته می شود. شب جمعه بر طبق روایات، در بین حزب اللهی ها به شب زیارتی امام حسین(ع) مشهور است، پس حاج میرزا در شب زیارتی اباعبدالله به کاروان شهدا پیوست. 2) حاج میرزا در ساعاتی دفن شد که زمان ورود به سحرگاه جمعه را نشان می دهد. جمعه در ب ...
دلنوشته نویسنده کتاب آب هرگز نمی میرد
دانی چقدر سخت است دفن شبانه و غریبانه مردی که آقا تمنای دیدنش را داشت . آقا هنوز تو را ندیده بود و فقط حدیث میانداری ابوالفضل گونه ات را در (آب هرگز نمی میرد) خوانده بود، فرمود: اگر برای من ممکن بود پا می شدم می رفتم به همدان برای دیدن این مرد. این جمله را محسن مومنی برایم تلفنی گفت و من برای تو نقل قول کردم، گفتی: با علی خوش لفظ بیا با هم برویم زیارت حاج حسین همدانی و از روح ...
دلنوشته حمید حسام برای راوی کتاب "آب هرگز نمی میرد"
کس پیامی فرستاد،برایش نوشتم: نمی دانی چقدر سخت است دفن شبانه و غریبانه مردی که آقا تمنای دیدنش را داشت . این جمله را محسن مومنی برایم تلفنی گفت و من برای تو نقل قول کردم گفتی: با علی خوش لفظ بیا با هم برویم زیارت حاج حسین همدانی و از روح او استمداد بطلبیم. آن روز در گلزار شهدا علی خوش زخم از شدت درد حتی نمی توانست روی مزار خم شود و همانجا ایستاد همان نقطه ای که یکسال بعد ...
بهترین الگوی جوانان
...> در این روایت، ایثارگری آن جا اتفاق افتاد که حضرت علی اکبر(ع) دز شب عاشورا زمانی که امام حسین(ع) به ایشان فرمود با تعدادی از یاران بروند و آب بیاورند، با آن که احتمال شهادت می داد، اما با فداکاری تمام رفتند و آب آوردند که این عمل به واقع ایثارگری به تمام معنا بود. سخاوت و بخشندگی از جمله برترین فضایل اخلاقی، سخاوت و بخشندگی است؛ به این معنا که آدمی آن چه را که دارد در طبق اخلاص می ...
نگاهی گذرا به کتاب آب هرگز نمی میرد به همراه متن تقریظ امام خامنه ای
... متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب بسم الله الرّحمن الرّحیم سلام بر یاران حسین (ع) و سلام بر لشکر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه هایی چون سُلگی و خوش لفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با ...
آرامش حقیقی کجاست
...، بده به پسرت و بگو: بچه مدرسه ای ها را دعوت کن، افطاری حدیث داریم از خودم نیست. حدیث داریم می خواهی به فقیر پول بدهی خودت نده بده به بچه ات بگو تو به فقیر بده. یعنی این سخاوت را به نسل بعد هم منتقل کن. این اثرگذاری است. گاهی وقت ها انسان با اینکه جوان است پیداست این یک نبوغی دارد و اثرگذار است. ترم و نمره و درس بخشی از کار است. همه کار نیست. فکر نکنید اگر شما از دبیرستان وارد کنکور شدید، سعادت ...
روایتی واقعی از یک سوگ ناتمام برای آنها که کرونا را جدی نمی گیرند!
نشانده است. مصطفی تازه نامزده کرده بود و قرار بود تا نوعروسش را در همین حوالی بهار شاید یک روز از اردیبهشت ماه 1399 که نسیم بهاری می وزد و هنوز درختان قبای نو بر تن دارند به منزل امیدش ببرد. لابد پدر چقدر امید و آرزو به هم بافته بود برای او که نیمه های شب چهاردهم اسفند در خانه تمام کرد و جنازه اش در تاریکی و غربت روی دستان پدر برای بردن به سمت آمبولانس بهشت زهرا تاب خورد و به جای رخت ...