سایر منابع:
سایر خبرها
...." و تلفنش خاموش شد. ما ماندیم با بی خبری و یک دنیا نگرانی. کار مامان که شده بود از صبح تا شب گریه کردن. خلاصه 2 هفته گذشت تا برای اولین بار از سوریه تماس گرفت. دیگر هر چند روز یک بار زنگ می زد و از خودش خبر می داد. دوره 45 روزه ماموریتش داشت تمام می شد که زنگ زد و گفت: "2 روز دیگه برمی گردم." روزی که وعده داده بود، جمعه بود؛ 16 بهمن سال 94. مامان با شوق و ذوق خانه را تر و تمیز کرد. ...